Amordad Weekly Newspaper

سیمای جرم در شاهنامه فردوسی

- نویسنده آناهیدخزیر

«سیمای جرم در شاهنامه فردوسی» نوشتهی فرحناز قاســمینیا و دکتر فریدون طهماسبی از ســوی انتشارات پژوهندگان راه دانش چاپ شــد. این کتاب در ســه بخش نگاشته شده اســت. بخش نخست به فردوســی، شاهنامه و درونمایهی آن، بخــش دوم کلیات حقوق و بخش ســوم ســیمای جرم در شاهنامهی فردوســی پرداختــه شــده اســت. همچنین کتاب بخشهای گوناگون دارد. فردوســی و اندیشهی او، نهادشناســ­ی در شاهنامه، داد و بیداد در شــاهنامه، آمــوزگارا­ن، دین و دولت در شــاهنامه در بخش نخست کتاب بررسی شده است. حقوق و سرچشمهی قوانین، قلمرو کیفری، عدالت کیفری ســزادهنده و عدالت کیفری ترمیمی و حقوق بشــر در بخش دوم کتاب جای داده شــده اســت. تحول واکنش هازمانی (:اجتماعــی)، علیه بزهها (:جرایم) در ایران باســتان بر پایهی شاهنامهی فردوسی، ادلهی اثبات دعوا و سیمای عدالت سزادهنده و عدالت ترمیمی در شــاهنامهی فردوسی در بخش سوم کتاب آمده است. شــاهنامهی فردوســی به فرنــام (:عنوان) آفرینهی ســترگ ایرانزمیــ­ن بازگوکننده­ی واقعیتهایی اســت که با شــاخ و برگهای استورهای و افسانهای، اوضاع هازمانی، دینی (:مذهبی) و حکومتی ســدههای گوناگون را بازگو کرده اســت. فردوســی جایگاه بزرگی در زنده کردن زبان پارســی، بازسازی تاریخ ایران و ترویج آیین «داد» داشــته اســت. او آگاهانه با شــرح سرگذشــت ایران باســتان کوشــیده اســت نژادگی (:اصالت)، ماهیت و غنــای فرهنگ ایران را آشــکار کند و در دســترس آیندگان بنهــد. چنانکــه گوید: «بپیوستم این نامهی باســتان / پسندیده از دفتر راستان» این ســراینده همواره به خود یادآوری میکند که «مبــادا به جز داد آیین مــن/ مباد آز و گردنکشــی دین من» از این رو، داســتانها­ی او «دادبنیاد» هســتند و او به راســتی آموزگار «داد» است و در ساخت کاخ بلند و شــکوهمند «داد» و فرهنگ بسی رنج برده اســت. فردوسی کوشیده است این آییــن را به گونهای بنمایــد که از آب، آتش و بــاد گزند نیابد. با نگــرش به آگاهی ژرف و همهســویهی فردوســی او با حقوق مردم، دادخواهــی، اســتورهی ایرانی، اســتورهی راستی و نظم (اشه)، خاســتگاه حقوق یعنی فرمان یزدان آشنایی کامل داشته است. این ســرایندهی نامور اســتورهها­ی ایرانی را به نیکی نماینده و دلیری، پیگیری و آوازهگری او همتا ندارد ولی همواره ســفارش میکند: «شــما داد جویید و فرمان کنید / زبان را به پیمان گروگان کنید» «بزه» بــه فرنام یکی از معضــات هازمانی در درازای تاریــخ همواره مــورد نگرش بوده و اندیشــهی بازپروری بزهــکار نیز اگرچه در هدفگــذاری کیفــری از نوآوریهای عصر نوین اســت، شــاید بتوان رگههایی از آن را در ایــران باســتان و به ویژه در شــاهنامهی فردوســی به فرنام منبع تاریخی ارزشمند به خوبی مشــاهده کرد. در شاهنامهی فردوسی آنچه بیش از همهی بزهها و کیفرها به چشم میخورد خونخواهی و کینهتوزی اســت این در حالی اســت که رویکرد آن نابسامانیه­ایی چــون جنگهای خونین کــه برابری کیفر با جرم انجامشده در پی داشته است. با بازنگری در مقررات قانونی کشــورمان در روزگار ایران باســتان که بیشــتر رویکرد عدالــت کیفری ســزادهنده اســت میتوان جلوههایی از ساز و کارهــای ترمیمی را شناســایی و از رهگذر شــاهنامه به تاریخ باستانی ایران، رگههایی از آسانگیری (:تســاهل) و کم گرفتن (:تسامح) را نشــان دهد و نظریــهی نوین بودن عدالت ترمیمی را رد کرد. با نگرش به این پیشگفتار شاید بهتر باشد از دید ساختی برای شناخت کامل پدیدهای هازمانی همچون بزه و کیفر به الیههای پنهان در پس آگاهیهای جمعی، از رهگذر ضد و نقیضهای موجود، به نتایجی رسید؛ بیگمان این مهم توســط روش ژرفانگر قابل دسترسی است. شاید لغزش (:اشتباه) انسانشناسا­ن ســنتی این بوده است که تنها اجــزا را در نظــر میگرفتند و پیوند میــان آنها را از قلــم میانداختند ولی با رخنه به الگوهای قابل بررســی همچون ساختارهای فرمانروا در آن دوران، جایگاه کلیدی طبقهی روحانیان و سرچشــمهی قوانیــن، کــه از مؤثرترین ســنجههای (:مؤلفههــای) موجــود برای شناســایی ساختار حقوق کیفری ایران باستان است، بتوان به حقایقی دســت یافت که ما را در شناســایی سامانهی دادرســی آن دوران یاریگر باشــد. آشکار است که شکلگیری نظام حقوقی، اداری و دادرســی در میان آریاییها، که حدود 1500 ســال پیش از میاد به این ســرزمین گام نهادند، همراه بــا اخاق، عرف و عادتهایی بوده که در استورهها و افسانهها ردپای خود را به جای گذاشته است. نویسندگان کتاب در پیشگفتار نوشتهاند: «در ایــن پژوهــش ســیمای جــرم در شــاهنامه مورد بررســی قــرار گرفته و چون فردوسی در شــاهنامه نقاط ضعف گذشتهی ایران را در مواردی چون بیداد برخی از شاهان به واسطهی رویگردانی آنان از خرد و دل بستن به دنیای فانی به نظم کشــیده، نیز در مورد نظام کاستی و اختاف طبقاتی ســخن رانده، سعی شده اســت تا رگههایی از عدالت در داستانها و ســخنان شــخصیتها و عملکردشان پژوهش شــود؛ گرچه اســاس کار نظام حقوقی حاکم بوده است، ولیکن به شوند آنکه در بعضی دورهها حکومت به معنای امــروز شــکل نگرفته، ناچار شــدیم به همهی مواردی که ممکن است به نوعی آسانگیری و بخشایش به کار رفته باشد، اشــاره کنیم و البته نظام ســزادهندگ­ی را نیــز، که مبنای کار بــوده، از نظر دور نداشــتهای­م. نیز منکر این مســاله نبوده که کیفرها در عهد باســتان خودسرانه و دلخواه بوده و داوران هنگام صادر کردن رای از قانــون خاصی مجبــور به پیروی نبــوده و در رســیدگی از امتیــاز فراوان بهرهمند بودهانــد و جنایتهای فراوانی نیز منجر به شقاوتها و سفاکیها به نام عدالت میشده اســت، ولی نمیتوان به تمام عهدها و حاکمان آن را ســرایت داد چراکه آنان کــه در اذهان تاریخ جاودان ماندهاند و به نام عدالت برخاستند در این راســتا اقداماتی اگرچه به نظر اندک ولی قابل تأمل بــوده؛ افرادی چون کورش و داریوش هخامنشــی که سردمدار حقوق بشــرند و انوشیروان که با اصاحات خود در قوانین به آســانگیری و بخشــایش گراییدهانـ­ـد، کــم نیســتند و بیشــک آســانگیری و بخشایش، یعنی رگههایی از عدالت ترمیمی را میتوان به اســتناد به پیشــینهی تاریخی جســت وجو کرد و با شــاهد مثال مــواردی را که از نظر ســزادهی ســرپیچی شــده و به عدالت ترمیمی گراییدهاند را نشــان داد و نظام حقوقــی جدیــد را به یافتن ریشــههای اصیل و باورهای راســتین نظام دینمدار رهنمون کرد و از گذشتهای که اگرچه به نظر تلخ و دردناک به نظر میرسد، عدل و راستی که شالودهی ادیان بزرگ حاکم بر این سرزمین است را نشان داد و بدان افتخار کرد.»

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran