Iran Newspaper

ستاره باران پیروزی با درخششهای فرمانده مخلص

-

آقا مهـــدی باکـــری و حســـین خرازی بـــود و معتقـــد بـــود آنـــان دروازههای بهشت مینو هســـتند. به همین جهت وصیت کرده بود تا بعـــد از مرگ او را کنار سردار شهید حاج حسین خرازی دفـــن کنند و از آن شـــهید بهعنوان در و دروازه بهشـــت یـــاد میکـــرد. احمد با آنکه قهرمـــان عرصه عملیاتهای متعدد بود ولـــی هیچوقت از کارهای بزرگی که در جنـــگ انجام داد حرفی به میـــان نمیآورد، ســـهل اســـت که هـــرگاه از او ســـؤال میشـــد در جنـــگ چه کردی بـــا نهایت تواضع میگفت: «مـــن هیـــچ کاری نکـــردم، هرچه بود بســـیجیان دریـــا دل کردنـــد!» احمد کاظمی هرگاه از شـــهیدی یاد میکرد با صداقت و حسرت میگفت: «من از همه رزمندگان اســـالم سرافکندهتر­م. هرطور شـــده نیرو جمـــعآوری کنید تا شـــهر را فتح کنیـــم. آن دونفـــر واقعاً شاهکار کردند و تا صبح نیروهای مورد نیاز را جمعآوری کرده و به شهر زدند. پس از باز کردن دروازه شهر، خرمشهر آزاد شـــد. من هیچ عملیاتی را به یاد ندارم که شهید کاظمی پذیرفته باشد و بـــا نیروی ایمان و شـــجاعت و ابتکار از آن ســـربلند بیـــرون نیامده باشـــد. حاجاحمـــد فرماندهی بود برخاســـته از دل جنگ.» ســـردار قاسم سلیمانی نیـــز در ارتباط بـــا درایـــت فرماندهی و جســـارت احمـــد کاظمـــی در جنگ میگویـــد: «درعملیات بیتالمقدس عقبه دشمن از دو ســـمت وصل بود، هم از ســـمت شـــلمچه هم از ســـمت اروند و نیروهای دشـــمن میتوانستند در شـــهر تردد کنند. بچههای ما همه فرماندهی حاجاحمد کاظمی هم در زمره یگانهای عملکننده بود. احمد ســـختترین محور را انتخاب کرد و با دورزدن دشمن راه ارتباطی نیروهای عراقـــی از طریـــق خشـــکی را قطـــع و محاصـــره شـــهر را کامل کـــرد و میان نیروهای عراقی و عقبه لجستیک آنان شـــکاف انداخت. در ادامه با پیشروی، نیروهایش نخســـتین گروه رزمندگان بودند که وارد خرمشـــهر شدند و شهر را فتح کردنـــد. «سرلشـــکر غالمعلی رشـــید» در تشـــریح ایـــن وضعیـــت میافزاید:«احمـــد کاظمی و حســـین خرازی بـــه یک معنا فاتح خرمشـــهر بودند. امـــا احمد تا پایـــان عمر هرگز نگفت من فاتح خرمشهر بودم. بنده در آن زمـــان فرمانـــده قـــرارگاه فتـــح بودم.ســـاعت 10 صبـــح ســـوم خرداد باورهایاحم­دکاظمی ملهمازتعال­یممکتب اسالم و متأثر از شهیدانی همچون آقا مهدی باکری و حسین خرازی بود و معتقد بود آنان دروازههایب­هشتمینو هستند.بههمینجهت وصیت کرده بود تا بعد از مرگ او را کنار سردار شهید حاج حسین خرازی دفن کنند و از آن شهید بهعنوان در و دروازه بهشت یاد میکرد احمـــد کاظمی بـــا من تمـــاس گرفت و گفـــت ما وارد خرمشـــهر شـــدیم من باورم نشـــد و از او خواســـتم تـــا یک بار دیگر تکـــرار کند که چـــه اتفاقی افتاده است.» ســـرعت عمل نیروهای تحت امـــر احمد کاظمی بقـــدری باال بود که سرهنگ نزار یکی از فرماندهان عراقی حاضر در منطقه معتقد بود رزمندگان ایرانی توسط بالگرد به پشت نیروهای عراقـــی هلیبرد شـــدهاند و غیر از این طریـــق نفوذ آنـــان به عقبـــه نیروهای عراقی را ناممکن میدانست.

احمـــد کاظمـــی و نیروهایش پیش از ایـــن در دو عملیـــات «ثامن االئمه» و «طریق القدس» تجارب ارزشمندی در صحنـــه نبـــرد کســـب کـــرده بودند. بهطوری کـــه اوج تجربههای نظامی و مبارزاتـــ­ی احمد کاظمـــی در عملیات فتحالمبین رخ داد، یعنی در شرایطی که او فرصـــت جنگیدن در کنار مهدی باکـــری را پیدا کـــرد. «ذلیجان» کوهی بـــه قطـــر 8 تـــا 10 کیلومتـــر در منطقه عمومی غـــرب کرخه بود. در عملیات سرنوشتســـ­از فتحالمبیــ­ـن محـــور جنوبی که این کوه در آن قرار داشـــت، بـــه احمـــد کاظمـــی و مهـــدی باکری سپرده شده بود.

آنها، در ارتفاعات میشداغ و محور رقابیه در این منطقه مســـتقر بودند و در این میان وجود کوه ذلیجان در کنار تپههـــای رملـــی از مناســـبات طبیعی منطقـــه بـــه حســـاب میآمـــد، آنـــان تصمیمی گرفتند که شـــاید بتوان نبرد هشت ســـاله با نیروهای متجاوزعراق را به نحـــوی نمادین در این تصمیم و عزمی که برای به ثمر نشستن آن بود خالصه کرد. در ایـــن عملیات مهدی باکری به احمد کاظمی میگوید: باید ذلیجان را بشـــکافیم! وقتـــی آثار این کار عظیـــم در پیشـــبرد ســـریع اهداف عملیـــات فتحالمبیــ­ـن و آزادســـاز­ی بخش وســـیعی از مناطق اشغالشده منطقه غرب شـــوش و اندیمشـــک بر فرماندهان عملیات آشکارمیشــ­ـود، ابـــزار کار را فراهم میکننـــد تا مهدی و احمـــد بـــه خواســـت خود برســـند و بتواننـــد از آن معبـــر شـــکافته شـــده رزمندگان را به پشت رقابیه و نیروهای دشمن برسانند. با شروع عملیات دو گردان پیـــاده و یـــک گـــردان مکانیزه با طـــی 02کیلومتــ­ـر مســـیر بالخیز، از تنگه رقابیه عبور کرده و دشـــمن را به محاصـــره در میآورنـــد. در عملیات بیتالمقـــ­دس نیـــز شـــهید احمـــد هوایی را پذیرفـــت و از آنجا که جنس جنگهای آینده را پیشبینی میکرد بهطـــور جدی بـــه توســـعه یگانهای موشـــکی ســـپاه مشـــغول شـــد. در زمـــان فرماندهـــ­ی احمـــد کاظمی بر نیـــروی هوایـــی ســـپاه بود کـــه وزارت دفـــاع باهمـــکار­ی و حمایـــت او، برد موشـــکهای ایـــران را توســـعه داد و قدرت بازدارندگی جمهوری اسالمی ایـــران افزایش یافت. ســـردار شـــهید احمـــد کاظمی در 47 ســـالگی پس از عمری جهاد خالصانـــه در 19 دیماه رد1384 هنـــگام اعزام بـــه مأموریتی نظامـــی در منطقـــه غـــرب کشـــور هواپیمـــا­ی حامـــل وی و همراهانش دچـــار ســـانحه شـــده و بـــه آرزوی همیشـــگیا­ش یعنی شـــهادت دست یافت. روحش شاد راهش پررهروباد.

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran