Iran Newspaper

نوآوری زدن به سیم آخر نیست

هرچند پدرم در موسیقی الگوی من است، اما دوست ندارم زیر سایه او بمانم

- نداسیجانی

هنرمقولهای ارزشــمند و پیچیده است که بخشــی از آن ذاتی بوده و بخشی دیگراکتســ­ابی. بنابرایــن اگــر فــردی از بخــش ذاتــی آن برخــوردار باشــد با ممارســت و آمــوزش صحیــح و اصولــی میتواند به آســانی بــه وادی هنر بپیوندد. هنرموســیق­ی نیز از این امر مســتثنی نبوده و چه بسا بیشترین بهره را از این گوهره ذاتی داشــته است؛استادانی که موسیقی را موروثی بهدست آورده و آن را بــه نســل بعــد خود منتقــل کردهاند. اما شــرایط و نســل امروز موسیقی نســبت بهگذشته کمی متفاوتترشد­ه اســت. جوانانی که درحال حاضربــه این وادی پیوســتهان­د بــا کســب تجربههایی از گذشــتگان و آنچه امروز در دنیای هنرو تکنولوژی رخ میدهد بهدنبال اتفاق دیگری درموسیقی هســتند که به نوعی نوآوری تعبیر میشــود. نوآورانهها­یی با عناصر مختلف موســیقی که گاهاً مســیر هنر را تغییر داده است.حســین علیزاده دراین باره براین نظر اســت: «متأسفانه نســل جدید ما دچار توهم در نوآوری شدهاند. همــه جوامع دنیا از فرهنگ خودشــان متحول شــدهاند اما ما به کشــورهای توسعه یافته چشــم داریم و از آنها تقلید میکنیم. از نظر من موسیقی اوایل انقالب بســیار نوتــر از موســیقی امروز مــا بود، چرا کــه با تکیه بــر اصالتها حرفهای تازهای میزد. نوآوری در موسیقی به معنی به کار بردن ساز ایرانی نیســت.» حال امروز فرزند او صبا علیزاده با پیروی و الگوبرداری از راه پدر به این عرصه پیوسته و آرام آرام مسیر موسیقی را طی میکند.او میگوید آنچه بهعنوان نوآوری در گذشته وجود داشته است بدرستی هضم نشده بنابراین نوآوریهایـ­ـی که امروز اتفاق میافتد معنای نوآورانه نــدارد. صبا و فرزندان دیگراساتید برجستهموسی­قیمسئولیتس­نگینیدربهر­سالترساندن­هنر دارند چرا که آنان وارث میراثی هستند که شاید در نسلهای آینده دیگر کمتر به گوش برسد. گفتوگو با صبا علیزاده را در ادامه میخوانید: ■

«خاطــرات پراکنــده» نخســتین آلبوم موســیقی صبا علیــزاده درعرصه موســیقی اســت، اثــری بــا ســازبندی متفاوت که معرف یک موســیقی فیوژن اســت، ایده تولید این کارچگونه شــکل گرفت؟

موســیقی فیــوژن یعنــی ادغــام فرهنگهای مختلــف، البته این ادغام میتوانــد بــه درکنارهــم قرارگرفتــ­ن ســازها هم تعبیرشــود امــا فرهنگی که ایــن ســازها را به دورهــم جمع میکند بسیارپررنگ ترخواهد بود. بهطورمثال تلفیق موســیقیها­ی هندی، امریکایی یــا ایرانی بیشــتر یــک قرابــت فرهنگی است تا در کنار هم قرار گرفتن سازهای موســیقی. اما درمورد آلبوم «خاطرات پراکنــده» کــه دربرلیــن منتشــر شــده اســت بایــد بگویم این آلبوم شــامل 10 تــرک اســت و مجموعــه کارهــای مــن طــی 3-4 ســال اخیــر بــوده کــه تقریباً هــر قطعــه آن در یــک کشــور ضبــط شــده اســت ونمونــه ای کــه درایــران منتشــر میشــود بــا یکســری تغییرات خواهــد بــود. از نــگاه مــن تمامــی این قطعــات بــه مانند تابلوهــای مختلفی هســتند که هر کدام ســازبندی وفضای صوتــی متفاوتــی دارنــد. درایــن کار ازســازهای­ی چون ســه تار، کالیمبا(یک ســاز آفریقایــی)، تمبــک، قیچــک، کمانچــه و ربــاب اســتفاده شــده کــه بیشتر ســازها را به شــخصه نواختهام و نوازندگی ساز رباب آن برعهده برادرم نیمــا بــوده و یکــی دو ســازالکتر­ونیک هــم بــا نوازندگــی دوســتانم انجــام شده است.

تعریــف شــما ازموســیقی فیــوژن چیست؟ آنچه امروزازموس­یقی تلفیقی روی صحنههــا دیده و شــنیده میشــود بیشتر به رنگبندی سازها شباهت دارد تــا ادغــام فرهنگهــای مختلف؛ شــاید کاربرد صحیح آن بخوبی تعریف نشده است. نظر شما در این باره چیست؟

همانطــور کــه پیــش ازایــن اشــاره کردم موســیقی فیوژن یعنی درکنارهم قرار گرفتن فرهنگها برای رســیدن به یــک زبان مشــترک اســت. امــا درمورد درســت یا نادرســت بودن یــا برخوردار شــدن ازکیفیــت هنــری آن چنــدان نمیتــوان بــه قطعیــت قضــاوت کــرد به ایــن دلیل کــه ذات هنرتجربه کردن است. به باور من فضای امروز موسیقی بخصــوص در نســل مــن نســبت بــه نسلهای گذشته متفاوتتر شده و این امر تنها بواســطه دسترسی به اینترنت و ایجاد گســترههای صوتی ایجاد شــده و باعث میشــود با رنگهای بیشــتری از موســیقی آشنا شویم و طبیعتاً آثاری کــه تولیــد میشــود از رنــگ بندیهای متفاوتــی برخوردار اســت. البته ناگفته نماند برخی ازاین ســاز بندیها امروزه باب شده است.

این باب شــدن به چه دلیــل میتواند باشــد؟ آیا به ســبب بهتر و بیشــتر دیده شــدن کاربــوده یــا معرفــی یــک نــوع موسیقی است؟

بــه عقیــده مــن و بــه زعم بســیاری ازاین دوستان بخشی ازاین جذابیتها

واســتفاده ازســازبند­یهای جدیــد درموســیقی امــروز و ریــز مهیجهایــی کــه وجــود دارد بهدلیــل گرایش نســل جوانتــر بــه موســیقی اســت. البته این نکتــه را هــم نبایــد فرامــوش کــرد کــه درحــال حاضــر موســیقی یــا هنرمــا بهعنوان یک صنعت سرگرمی معرفی شده و کارهای بســیاری هم دراین باره دیــده و شــنیده میشــود. بــه طورمثال آنســامبله­ایی کــه روی صحنه میرود یــک حرکــت روبــه جلواســت.الزم بــه ذکــر اســت کارهایی کــه دراین صنعت تعریف میشود شاید بهدلیل نداشتن کیفیــت هنــری بــاال چنــدان کارهنــری محسوب نشوند. من براین باورم ما به یــک جامعه مصرفی تبدیل شــدهایم. زمانــی که نوجــوان بودیم شــعار مرگ بــر امریکا ســر میدادیــم درصورتی که مصرفگرایی از امریکا درتمامی کارها و فرهنگمان کپی شده است و نخستین چیــزی کــه دراین بــاره صدمــه خواهد خــورد هنراســت؛ این اتفــاق که دائمی هــم نخواهد بــود بایــد رقــم میخورد تــا چند ســالی ازایــن هیجانــات بگذرد و آن آثــاری کــه نــاب هســتند و جنبــه هنری دارند به عرصه حضور بازگردند. بخــش دیگرایــن اتفــاق بــه مطبوعات بــاز میگــردد و در ایــن بــاره بیتقصیر نیســتند. به بــاور من خبرنگار مســتقل وجــود نــدارد و بیشــتر در بســتههای تبلیغاتــی تعریــف شــدهاند و کمتــر جریانسازی صورت میگیرد.

منظور شــما این اســت که موســیقی ایران ازحالت سنتی به صنعتی گرایش پیدا کرده است؟

بلــه. فضــای جامعــه مــا درایــن مســیرحرکت میکنــد. البته موســیقی اصیــل برســرجای خــود باقــی اســت و نسل ما درپاس داشتن آن بسیارتالش میکنند اما بهدلیل نداشتن برد خبری دیده نمیشــود. موسیقی اصیل ایرانی همچنــان مخاطــب خــاص خــود را دارد و نســل جدیــد هنوزهــم بهدنبــال تکنوازی ســاز و آواز هســتند. موســیقی ایرانــی فرمــی از فرهنــگ مــا اســت که هیــچ گاه فرامــوش نخواهــد شــد امــا دچــار تغییرمــی شــود. بــاور بســیاری براین اســت وقتی ردیف به نت تبدیل وضبط میشــود ازحیات بــاز میماند و ما تنها آنچه را که از گذشته باقی مانده اســت تکرار میکنیم در صورتی که این گونه نیست؛ ردیف موسیقی که امروزه نواخته میشود با ردیف موسیقی نسل قبل ما متفاوت بوده و همیشــه پویایی داشــته اســت؛ هرچنــد کــه شــاید ایــن پویایــی و زندگــی خیلی جزئی باشــد و فقــط از دید یــک متخصــص نمایانگر شود.

یعنــی نســل امــروز بــه ردیفهــای موسیقی گرایش دارند؟

بله. ردیفهای موســیقی بــه مانند یــک کتــاب مرجــع اســت و میتوانیــم استفادههای بسیار انتزاعی از آن داشته باشــیم. الگوی مــن درموســیقی پدرم است و امیدوارم توانسته باشم از ایشان تأثیر بگیرم. تمامی آثار موسیقایی پدر برگرفتــه از ردیــف بوده اما بــه انتزاعی رســیده اســت که دیگرنمی تــوان منبع آن را حــدس زد. به عقیده من تفحص و تفکر در ردیف باید بازنویســی شــود و این امــر میتوانســت در فاصله زمانی تعلیــم و تربیــت مــا کمــی دقیــق تر و خالقانهتــ­ر انجام بگیرد کــه بهنظر من این اتفاق نیفتاده است؛ حداقل درساز کمانچه مشاهده نمیشود.

برای مصرفی نبودن در موسیقی باید چه فرهنگسازی انجام بگیرد؟

ایــن موضــوع آســیب بزرگــی بــرای هنراســت که در جامعه مــا وجود دارد. مــا درجامعــها­ی زندگــی میکنیــم کــه از وضعیــت اقتصــادی چنــدان خوبی برخوردارنی­ســتیم. آثــار موســیقی بــه مانند یک کاال تبلیغ میشــود و صدمه بزرگــی بــه موســیقی اســت. ارگانهای فرهنگی و دولتی و همچنین هنرمندان باید در این زمینه فرهنگ سازی کنند و دچار این کاال شدگی نشوند.

اســتاد علیــزاده در ابتــدا موســیقی را بهطور کامل از استادان گذشته دریافت کــرده و بعــد آن نوآوریهایـ­ـی را در نوازندگی ایجاد کردند که به سبک خود حسین علیزاده معروف شد. این تجربه و علمــی اســت که کمتــر در نســل امروز دیده میشود یا بدرســتی شکل نگرفته؛

آیا تا به حال به نوآوری در موســیقی فکر کرده اید؟

ســاز یــک وســیله اســت و طبیعتــاً دو نوازنــده بــه لحــاظ داشــتن فیزیــک متفــاوت نمیتواننــ­د بــه ماننــد هــم یــک نــوع موســیقی را بنوازنــد بنابرایــن در ســلیقه نوازندگــی افــراد هــم تأثیرمیگــ­ذارد. امــا درخصــوص نــوآوری بایــد بگویــم بــه عقیــده مــن نوآوری بیشــتردرظ­اهرماجرا قرار دارد. بهطورمثــا­ل قرارگرفتــ­ن گیتاربــاس وکاخــن درکنارهــم لزوماً یــک نوآوری نیســت و مهــم آثــاری اســت که بــا آن خلــق میشــود. در خصــوص نــوآوری این نکته را باید در نظر داشــته باشــیم که یکســری افــراد مؤلف هســتند و یک تعــداد نیســتند. البتــه تقلید بــرای هر نوازنده واجب است. من باید آثاراستاد بهاری را تقلید کنم تا به درک درســتی از موسیقی برسم اما اینکه برخی افراد بعــد از تقلیــد درهمــان فضــای کاری باقــی میماننــد و پیشــرفتی نمیکنند یک بحث دیگراست و به خالقیت فرد بستگی دارد.

شــما ســبک متفاوتی را در موســیقی دنبال میکنید آیا درانتخاب این مســیر ازراهنمایـ­ـی پــدر بهره بــرده اید یــا آنکه

اســتاد بیشــتر تمایــل براین داشــتند راه ایشان را ادامه بدهید؟

شــاید دیگــرآن گونــه نباشــد کــه کســی بخواهد راه اســتاد خــود را ادامه بدهــد. خــود من به شــخصه هیــچ گاه نمیتوانــم راه پــدر را ادامــه بدهــم به ایــن دلیــل که ایشــان یــک هنرمنــد با مشــخصاتی متفــاوت اســت و هنرش در یــک دوره دیگربــه تبلــور رســیده و مــن در دوره دیگری هســتم. اما قطعاً تأثیــرات بســیاری از ایشــان گرفتــهام. بــه این دلیل که اوالً پــدرم بوده و دیگر اینکــه حســین علیــزاده بــرای مــن به شخصه مهمترین آهنگسازاست، این قطعیت نه بواسطه احساس و عاطفه پدر و فرزندی اســت بلکه به این سبب کــه هــر اثری کــه ایشــان خلــق میکند از نــام اثر تــا نحوه ارائه و ســازبندی آن دارای معماری بخصوصی اســت. من برایــن بــاورم که آثــار حســین علیزاده تــا به امــروز هم بدرســتی درک نشــده است و ما هم نتوانستهای­م نوآوریهای نســل گذشــته را هضم کنیــم بنابراین نوآوریهایـ­ـی کــه امروز اتفــاق میافتد معنــای نوآورانــه نــدارد چون نــوآوری نســل قبل درک نشده اســت.اما اینکه درانتخــاب مســیر هنریام چــه میزان ازراهنمایی­هــای پــدر بهــره گرفتــهام بایــد بگویم من و نیما برادرم از اســتاد علیــزاده تعلیــم موســیقی ندیدهایم. ســاز نیما تاراســت و ازهمــان ابتدا نزد شــاگردان پــدر آمــوزش دیــده اســت. ایشــان براین بــاور بودند که موســیقی لزوماً موروثی نیست. انتخاب در مسیر موســیقی بــه تصمیم شــخص خودم بوده اما پدرهمیشــه حمایتهای الزم را داشــتهاند. رشــته کارشناســی مــن عکاســی است و در این زمینه هم هیچ گاه ایشان مخالفتی نداشتند و همیشه راهگشــا بودند.حســین علیزاده انسان خاصی اســت وذهن بســیار بازی دارد. فرقــی نمیکند که شــما از چه متریالی اســتفاده کــرده ایــد اگرمــواد اولیــه آن از ابــزار الکترونیک باشــد امــا بارهنری دارد آن را درلحظــه درک و تحلیــل میکند.

صبا علیــزاده، حافظ ناظری، همایون شجریان، سهراب و تهمورث پورناظری فرزند استادانی هستند که چه بخواهند و چه نخواهند نام شان در زیر سایه پدران قرار گرفته بــه همین منظــور مخاطبان جــدی موســیقی یــا عالقهمنــد­ان بــه موســیقی ناخودآگاه انتظاراتی از شــما خواهنــد داشــت کــه گاه نقدهایــی هم دراین باره وجود داشته است؛ نظر شما در این باره چیست؟

اینکه پدرمن حســین علیزاده است موهبــت و افتخــاری اســت و مطمئــن هســتم دوســتان عزیــزی هــم کــه نــام شــان بــرده شــده همیــن احســاس را نســبت به پدرخود خواهند داشت. این امرمســئول­یت ســنگینی اســت و قطعاً در هرقدمــی کــه برداشــته میشــود به تمامی این مسائل فکر شده است ولی درنهایــت نبایــد دچارخودسان­ســوری شــویم. مــن در دورانــی دیگــر متولــد شــدهام و قطعاً برآیند من بــا تأثیراتی کــه از هنــر پدر دریافت کرده و مســیری کــه انتخــاب کــردهام متفــاوت تــراز پدرخواهد بود. همایون شجریان فرزند اســتاد شــجریان اســت و ســبکهای مختلفی را درموســیقی تجربــه کرده و ســربلند ازآن برآمــده اســت. او یکی از بهترین خوانندههای نسل من است که بیشترین قابلیت را از موسیقی داشته و دارد بنابراین دلیلــی ندارد که همایون دنبال رو راه استاد باشد.

با این تفاســیر چه شــد که موســیقی را انتخاب کردید؟

گرایــش و تأثیرپذیــ­ری مــن بــه موسیقی ابتدا ازسوی مادرم بود. مادرم عالقه بسیاری به موسیقی نواحی ایران و دیگر کشــورها دارد و اغلب گلچینی از این کارها در منزل پخش میشد. جالب اســت بدانیــد دلیــل اصلــی انتخــاب و گرایش من به ساز کمانچه مادرم بوده، یــک روز بــه همــراه ایشــان به کنســرت زنــده یــاد هابیــل علــی افًدرحــوزه هنری دعوت شــدیم که اتفاقــا همایون شــجریان نوازنــده تمبــک آن کنســرت بود بنا براین با عالقهمندی ســاز خود را انتخاب کــردم و بعد از آن با آقای فرج پوری این مسیر را ادامه دادم.

بــا وجــود پیشــرفت درموســیقی وتکنولوژی آیا تا به حال به این موضوع فکــر کــرده اید کــه در کمانچــه تغییراتی ایجاد کنید؟

ســازکمانچ­ه تنهــا ســازی اســت کــه بیشــترین تغییــرات درســاختار آن انجــام شــده؛ از زمــان نوازندگی اســتاد بهــاری تــا نوازندگــی اســتاد اردشــیر کامــکار تغییــرات وســیعی دراین ســاز صــورت گرفتــه و میتــوان گفــت یــک ســاز دیگراست.هرســاز یــک کاراکتــری دارد و هرچقــدر هم درآن دســت برده شــود به تکامل نمیرســد.من مخالف تغییــردر موســیقی و ســاز نیســتم امــا ســلیقه شــخصیام بــه ســازهای قدیمــی تــر کمانچــه نزدیک تراســت. درنوازندگـ­ـی کمانچــه مکتبهــای مختلفی وجــود دارد. ســبک نوازندگی استاد اردشیرکامک­اروشاگردان ایشان با تکنیک استاد کلهرمتفاوت است.

مکتــب اســتاد کلهر چــه ویژگیهایی دارد که اکثریت کمانچه را با نام ایشــان میشناسند؟

آرشــهگذار­ی اســتاد کلهرمتمایـ­ـز با دیگراستادا­ن بوده و به صورت تکنیکال است. این تمایز الهام گرفته ازموسیقی خراسانی اســت. کاراکتر کمانچه نوازی استاد کلهر بســیار ُبراق (جاندارتر) تراز همنســلیها­ی خود بوده اســت. ایشان پلی از استاد بهاری به این نسل هستند. البته سالها زندگی و نوازندگی خارج از ایران وجهه هنری ایشان را بینالمللی کرده است.

شــما به موســیقی بــیکالم عالقهمند هســتید یا با کالم؟با توجه به فعالیت و تجربه شــما در خارج ایران بیشــتر از چه نوع موسیقی استقبال میکنند؟

مــن در فضایــی بــزرگ شــدهام که موسیقیســا­زی حــرف اول را مــیزد؛ البتــه موســیقی آوازی هــم درآثــار پدر بسیاراســت­فاده شده اســت اما تا به این ســن نخواســتها­م کالم را بــه موســیقی وارد کنم.به عقیــده من زمانی که کالم بــه موســیقی وارد میشــود بواســطه تصویــری که بــرای مخاطب میســازد انتزاعی درموسیقی به وجود میآورد.

مــن بــه موســیقی بــا کالم چنــدان عالقهمنــد نیســتم چــون برایــن باورم زمانی که آهنگســاز از کالم در موسیقی بهــره میبــرد بــه کالم شــاخ و بــرگ میدهــد وچون بایــد بــا کالم همراهی کند نقش و انتزاع موسیقی از آن گرفته میشــود. فضــای حاکــم بــر موســیقی امروز به ســمت ترانه است و شاید ساز و آواز دیگــر چنــدان درحوصلــه مــردم نگنجــد. امــا در خصــوص اســتقبال از موســیقی ایرانــی باید بگویم موســیقی ایرانــی درخــارج از ایــران مخاطبــان خاصــی دارد و لزومــاً همــه مخاطبــان ایرانی نیستند و شاید هم این موسیقی را تخصصیتر دنبال میکنند.

برای داشتن مؤلف درموسیقی به چه مؤلفههایی نیاز است؟

بــه عقیــده مــن خالقیــت بایــد بــه موســیقی وارد شــود. هرفــردی که ســاز تدریــس میکنــد لزومــاً نبایــد بــه متد اکتفا کند و ذهن هنرجو باید به ســمت جستوجو و تحلیل در موسیقی برود.

آیا موسیقی پاپ درکمتر شنیده شدن موسیقی ایرانی تأثیرگذار بوده است؟

قطعــا بیتأثیرنبـ­ـوده اســت. مــن اصوالً بــا موســیقیها­ی پاپی کــه تولید میشــود مشــکل دارم و بــه عقیــده مــن کارهایی که تولید میشــود بســیار یکدست اســت. فضای امروز موسیقی پاپ به نوحه خوانی تبدیل شــده است و نوحــه خوانی به مانند موســیقی پاپ است و این اتفاقات جای تعجب دارد.

درصدا و سیما یک ماشین تبلیغاتی بــه وجود آمــده که یــک شــبه خواننده میســازد. برنامههایـ­ـی کــه مخاطــب بسیاری دارد و یک هفته قبل از کنسرت خواننــدگا­ن در فضــای تبلیغاتــی کــه راهانــداز­ی کردهانــد بــه معرفــی کار خــود میپردازنــ­د. ایــن اتفــاق بســیار برخورنده اســت. رســانه ملی ما بعد از 40 ســال، آخرین فیلمهــای هالیوودی را با دوبله فارســی به نمایش میگذارد در صورتــی کــه در همیــن مــدت زمان ســاز در تلویزیــون نمایــش داده نشــد. این اتفاقــات توهم آمیزتریــن برخورد با موســیقی اســت و ضربه ســنگینی به فرهنگ ما اســت. انواع واقســام دزدی و موادمخــدر تلویزیونهـ­ـای غربــی در رســانه ملــی بــه نمایش درمــی آید اما نشــان دادن نوازندگــی اســتادجلی­ل شهناز دارای اشکال است.

بــه موســیقی فولــک هــم عالقهمنــد هستید؟

در این زمینه فعالیتی نداشتهام اما بســیارعال­قهمندم. به عقیده من کسی کهزاده منطقه ای اســت و موسیقی آن منطقه را بــه ارث برده اســت میتواند پررنــگ تر در ایــن زمینــه فعالیت کند و افراد دیگر میتوانند از این موســیقی الهام بگیرند.

موسیقی الکترونیک چطور؟

به این سبک موســیقی عالقهمندم و دلیــل اصلــی کــه درکارهایــ­م ازابــزار الکترونیــ­ک اســتفاده میکنم تحصیل در رشــته موســیقی تجربــی در امریــکا بود.این رشــته خط مرزی بین هنرهای تجسمی و موسیقی است اما بهصورت آکادمیــک دردانشــگا­ههای ایــران تدریس نمیشود.

شما این موسیقی را تدریس میکنید؟

بلــه. نزدیک به 4 ســال اســت که به ایــران بازگشــتها­م و دراین مــدت زمان چندیــن ورک شــاپ برگزار کــردم که از این به بعد بیشتر خواهد شد.

موســیقی تجربــی میتوانــد نیــازی بــه قلــم، کاغــد و نــت نداشــته باشــد و فرآینــد آهنگســازی آن متفــاوت اســت. این نوع موسیقی ســبک خاصی است و شــاید کمی آزاردهنده باشــد و مخاطب خاص خود را دارد. من تصمیم دارم در سالجاری در یک تعداد از آب انبارهای ایران تورموسیقی برگزار کنم؛ البته پیش از این در شــهرهای مختلــف ایران چون ســاری، قزوین، کرمان، شــیراز، بوشهر و یزد این اتفاق افتاده است.

چرا پرفورمنــس «صلــح» را درایران اجرا نکردید؟

ایــن کار قابلیــت اجرا شــدن در ایران را ندارد و موضوع بــه حضور یک ایرانی در امریــکا در دوران ریاســت جمهــوری آقــای احمدینــژا­د برمیگــردد. آن دوران تمامــی موقعیتهــا­ی عــادی که بــرای یک دانشــجوفر­اهم بــود به لحاظ ایرانــی بــودن گرفتــه شــد بنابرایــن بــه همین انگیزه تصمیم به ساخت این کار گرفتم. اسم قطعه «یک ایرانی در حال خنثیســازی بمب اتم» درخاک ایاالت متحــده بود که نامی طنزآمیــز دارد و به وضعیــت ایرانیهــا درآن دوران اشــاره میکند.

ارزیابی شما از فضای موسیقی ایرانی چیست؟

موســیقی ایرانــی یک فــرم هنری و تاریخی اســت و هیچ گاه نابود نخواهد شد.خود موســیقی نمیتواند موسیقی را نابــود کنــد. تغییراتــی کــه امــروز در موســیقی به چشم میخورد با 40 سال گذشــته و اوایل انقالب بسیار کنتراست دارد. بــا مطالعــه تاریــخ خواهیــد دید هــر زمان کــه فــرم ابزارارتبـ­ـاط جمعی تغییرمی کند هر چیز دیگری هم دچار تغییــرات شــده و هنر نخســتین چیزی اســت که مورد تغییر قرار گرفته اســت. بنابرایــن نمیتــوان انتظــار داشــت که موســیقی 60 ســال گذشــته تکرار شود. اگــر خود موســیقی هم نخواهــد بازهم تغییرات اعمال میشــود حاال یکسری هســتند که به زعم خودشان تغییراتی ایجاد میکنند که بیشتر کارهای بصری است تا ریشه ای و حتی تفکری.

چشــم اندازشــما از موســیقی ایرانــی چیست؟

موســیقی بــه یــک رونــد رو بــه رشــد رسیده است. در بسیاری از آثارموسیقا­یی کیفیت بخوبی دیده میشــود و در برخی از کارهــا نیــاز بــه زمان اســت. متأســفانه موســیقی هنــری در جامعــه مــاًکمتــر تولید میشود و کارهایی که عموما تولید میشود جنبه بازاری پیدا کرده است.

درحال حاضر موســیقی یــا هنرما بهعنــوان یــک صنعــت ســرگرمی معرفی شده است

موســیقی ایرانی فرمی از فرهنگ مــا اســت کــه هیــچ گاه فرامــوش نخواهد شد اما دچار تغییرمی شود

مــن براین بــاورم که آثار حســین علیزاده تا به امروز هم بدرستی درک نشــده اســت و ما هم نتوانســته­ایم نوآوریهــا­ی نســل گذشــته را هضم کنیم بنابراین نوآوریهایی که امروز اتفاق میافتد معنای نوآورانه ندارد چون نوآوری نســل قبل درک نشده است

فضــای حاکم بــر موســیقی امروز به ســمت ترانه است و شــاید ساز و آواز دیگــر چنــدان درحوصله مردم نگنجد.

فضــای امــروز موســیقی پــاپ بــه نوحــه خوانی تبدیل شــده اســت و نوحه خوانی به مانند موسیقی پاپ است موسیقی ایرانی یک فرم هنری و تاریخی است و هیچ گاه نابود نخواهد شد. تغییراتی که امروز در موسیقی به چشم میخورد با 40 سال گذشته و اوایل انقالب بسیار کنتراست دارد. با مطالعه تاریخ خواهید دید هر زمان که فرم ابزارارتبا­ط جمعی تغییرمی کند هر چیز دیگری هم دچار تغییرات شده و هنر نخستین چیزی است که مورد تغییر قرار گرفته است. بنابراین نمیتوان انتظار داشت که موسیقی 60 سال گذشته تکرار شود

 ??  ??
 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran