حتی دریغ از تتلو!

خبرآنالین مطلبی را از محمد مهاجری (فعال سیاســی) با تیتر: «شــاید ایــن بار تتلو هــم نیاید ســمت ما اصولگراها» منتشــر کرد. مهاجری در بخشینوشتهاست:«خردسیاسیحکممیکند کهبهجایاینکهازپشیمانشدناینخانمبازیگر وآنآقایبازیکنقندتویدلمانآبکنیم،برویم سراغ روشهای نان و آبدارتر. چون بعید نیست حتی همــان تتلو که دفعه قبل با لطایف الحیل کشاندیمش سمت خودمان، این بار بگذارد توی کاسه ما اصولگراها» از این متن اینگونه برداشت میشه که: اصولگراها برای پشیمانیخانمیاآقایبازیگرتودلشونقندآبمیشد!همچنینروشهای قبلیشــون روشهای نون و آبداری نبوده! و اینکه با لطایفالحیل تتلو رو آورده بودن که بذاره تو کاسه جناح رقیب! همچنین، این دفه گویا خطر تتلو جدیه!مصطفیترکهمدانی(وکیلپروندهتأمیناجتماعی)درموردعدم دسترسی به سعید مرتضوی، به ایلنا گفت: «گمان میکنم آقای مرتضوی حدود۹ محافظ داشتند که هر شیفت۳ نفر از وی محافظت میکنند (شاید این تعداد کمی کمتر یا بیشــتر باشــد)» وی ادامه داد: «عجیب است با این همهمراقب،چگونهازمرتضویبیاطالعهستند؟»جالبهبااینپیشرفتیکه ماتوتکنولوژیوعلوممختلفداشتیمهنوزایشونبعضیازخبرهایعادی رو جوری عجیب نشون میدن که آدم میمونه چی بگه، جهت اطالع ایشون عرض کنم اول اینکه امروزه افرادی مثه دیوید کاپرفیلد و کریس انجل نشون دادن که آدم اگه بخواد، با زنجیر شدن هم میتونه خودشوغیب کنه (ر.ک. خاورینامه جلد2) دوم اینکه اصالً قرار نیســت کســی غیب بشــه. خیالتون راحت باشــه که ایشون یه تک پا رفتن سرکوچه روزنامه بخرن بیان، سه نفر هممنتظرن!تابرگشتن؛مستقیممیانبرایاجرایحکم.همچنینروزنامه جوان در پاســخ به توئیت «حسامالدین آشنا» که گفته بود: «مراقب باشیم مرتضــوی خاوری نشــود، نــه فرار کند و نه فــراری داده شــود» در تأیید اینکه مرتضویبایدمجازاتشود،نوشت:«اگرکسیقراراستایشانرافراریدهد باید دولت متبوع آشنا که فرودگاهها را در اختیار دارند کنترل کنند» از جایی که بنده همیشه طرفدار استفاده از صنایع و آرایههای ادبی در اعالم مواضع بودم، از این نوع نوشتار استقبال میکنم، ببینین چه لطافتی تو این ترکیب هســت: «دولت متبوع آشنا» اگه من بودم حتی اون متبوعو هم مینوشتم مطبوع! بعد میشــد «دولت مطبوع آشــنا که فرودگاهها را در اختیار دارد» یا مثالً «دولت نامطبوع غیرآشــنا که فرودگاه در اختیار ندارد» یا مثالً خبریو اینجــوری تنظیم میکردم: «هجوم ملت دلنشــین مهربان بــه بانکها» یا «حضور عدهای نچسب بیتوجه در بازار ارز»! و غیره.