Iran Newspaper

درسهایی که از همسرم گرفتم

-

برخــی از قضــات فدرال در ریچموند در مقابل تاش ما برای تعقیب قضایی جرایم مســلحانه و کاهش میزان قتل در این شهر، مقاومت نشان میدادند و معتقد بودند کــه ایــن گونه پروندهها نفعی برای دادگاههای فدرال نــدارد. من و تیمم در ریچموند البتــه اهمیتی به این موضوع نمیدادیم. ما برای حفظ جان مردم تاش میکردیم و به سختی پیش میرفتیم که همین مسأله یکی از قضات ارشد را عصبانی کرده بود. او با صدور حکمی علیه هلن فیهی، به کارهای ما واکنش نشان داد و هلن را بهدلیل یک اشتباه کوچک اداری به اهانت به دادگاه متهم کرد. اتهام او این بود که درخواست اداری الزم را خطاب به مارشالهای ایاالت متحده برای انتقال یک زندانی بهًجلسه برنامهریزی شــده یک دادگاه صادر نکرده بود. در واقع خانم فیهی که معموال ماهی یکباربهریچ­موندمیآمدا­صاًکاریبابرگه­هاییکهمامع­موالًبرایانتقال­زندانیها پر میکردیم، نداشت و هیچ پایه و اساس قانعکنندها­ی نیز برای دخالت شخصی وی در این کار وجود نداشــت. اما قاضی مذکور این کار را انجام داد تا هلن و ما را آشــفته و عصبیکند. اوهلنفیهیر­انشناختهبو­د. در روز تشــکیل جلســه دادگاه هلن، اتاق دادگاه، ســاختمان دادگاه، راهروها و خیابان مقابل دادگاه مملو از افسران پلیس و مأموران فدرال از جمله پلیسهای اسب سوار و موتور ســوار بود. فیهی به آرامی پشــت میز متهم در اتاق دادگاه قرار گرفت و منتظر ماند. قاضی وارد شد و معلوم بود از نمایش حضور و حمایت جامعه نیروهای امنیتی و انتظامی بسیار آشفته و عصبانی است. به همین دلیل شروع کرد به یاوه سرایی علیه من و اینکه چه آدم مشکلســازی هســتم. او بهطور کلی خانم فیهی را رها کرد و رو به حضار که من هم در بین آنها نشسته بودم، شروع به سمپاشی کرد. او سپس پرونده تشــکیل شده علیه هلن را وارد ندانســت و رد کرد. هلن نیز معتقد بود که این پرونده خنده دار اســت و به همین دلیل به ما گفت که درســت کار میکنیم و تأکید کرد که با قدرت ادامه دهیم. من همه شخصیت حرفهای خودم را در زمینه رهبری و مدیریت مدیون اعتماد هلن فیهی نه تنها به خودم بلکه به خودش هســتم. او نقش درخشــانی در دســتاورده­ای مردم خود داشــت و آنها هم متقاباً او را دوســت داشــتند و ما هم در سایه درخشش هلن شکوفا شدیم. او به اندازه کافی اعتماد به نفس داشت که فروتن باشد. اما کســی که بیشــترین نقش را در آمــوزش رهبری و مدیریت در زندگی من داشــت، همسرم،پاتریس،بود.

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran