یکه تازی « نامها» در عرصه آثار دفاع مقدس
ســید یاســر هشــترودی از نویســندگان با تجربه و نام آشنای ادبیــات حــوزه دفــاع مقــدس متولــد 1346 در تهــران و در خانــواده ای روحانــی اســت. او در زمــان جنــگ تحمیلی، مســئولیت مرکز مطبوعــات جنگ ســپاه اهــواز را برعهده داشتوازسال5631 درموضوعادبیاتمقاومتفعالیت می کند. تاکنون آثاری در این زمینه به چاپ رسانده و بیش از 150 عنوانگزارشدرمطبوعاتنگاشتهاست.ازمهمترینکتابهاییکهتاکنون از هشــترودی منتشر شــده میتوان به «شهر خاکستری» که شامل ســه گزارش از مناطق جنگی اســت، «گزارش اول، حرفهای و هنرمندانه» که شــرح کوتاهی از اولینساعتبمبارانسیانوریحلبچهاست،«سالموطنم»شامل01 مصاحبه با اســرای آزاد شده ایرانی اســت، «خوابهای تلخ عمران»، «آخرین گزارش»، «تاالبهای ســیاه» که گزارش ســفر به باکو و عشق آباد اســت و «مشت مشت گل ســپید میچیند از خاک» که 10 گزارش از عراق را شــامل میشود نام برد. با او گفتوگوییانجامدادهایمکهدرادامهمیخوانید.
■ ایــن روزهــا مشــغول چــه فعالیتهایــی هســتید، چرا مدتــی اســت کمتر خبــری از شماوآثارتانمیشنویم؟ درســت اســت حضــورم کمرنــگ شــده امــا مــن همچنان مشــغول نوشتن و خواندن کتاب هستم. ■ چهاثریدردستنوشتندارید؟ مشــغول نوشتن کار داستانی نیســتم، مدتی اســت به حوزه حکمت و فلسفه عاقهمنــد شــدهام و درایــن حــوزه بیشــتر مطالعــه میکنــم و مینویســم. مجموعهای دو جلدی بهنامهای «رســاله دل» و «رســاله عشــق» نوشتهام که آماده شــده و مثل کتابهای دیگر منتظر ناشــر هستم. معموالً در این مرحله نویسندهها باید مدتی را در انتظار بگذرانند. ■ هنوز هــم در حوزه دفــاع مقدس عالقهمند هســتید کــه مطالعه کنیــد یا اثری بنویسید؟ واقعیت این اســت که ترجیح میدهم از این حوزه فاصله بگیرم. دلیلش هم این اســت که چند ســالی اســت مراکز فرهنگی خیلی راحت با غیر نویسندهها قــرارداد میبندنــد. به دالیلی تصمیم گرفتم از این حــوزه فاصله بگیرم و این فرصت را به کسانی بدهم که خیلی با نوشتن مأنوس نیستند! ■ خیلی حیف اســت که نویسندههایی مثل شــما که آثار ماندگاری در این حوزه بهجا گذاشتند اینطوری بخواهند میدان را به گفته شما به غیر نویسندهها واگذار کنند؟ حقیقت این اســت که ما دوســت نداریم حوزه دفاع مقدس را واگذار کنیم اما وقتی کار به ما پیشنهاد نمیشود، چه کنیم؟! ■ بجز کارهای سفارشی شما خودتان سوژه یا ایدهای برای پرداختن ندارید؟ آنقــدر فضــای این حوزه تغییر کــرده که آدم واهمــه دارد به آن نزدیک شــود. نمیدانم چطور برایتان توضیح بدهم؛ مســأله این اســت کــه در وجود خیلی از نویسندهها دافعه ایجاد کردند تا نتوانند به این حوزه نزدیک شوند. دلیلش هم این است که این حوزه از دست فرهنگیان خارج و به افراد غیرسپرده شده اســت. فعالیت در این حوزه مثل فضای جنگ نیســت که به نظامیها سپرده شــود؛ این کار فرهنگ و ادبیات خاص خودش را دارد ...و این شــد که عطایش را به لقایش بخشیدهام. ■ شــما از نویســندگان پیشکســوت دفاع مقــدس هســتید و میتوانیــم بگوییم جوانیتــان را در این راه صرف کرده ایــد، وضعیت امروز ادبیات جنگ را چگونه ارزیابیمیکنید؟ من معتقدم یک وجهی از لذت مطالعه و آثاری که مخاطب را جذب میکند نام نویســندهای اســت که روی جلد کتاب میآید. شــما ناخودآگاه از کســی که یــک بــار کار خوبی خوانده اید وقتی دوباره روی کتابی اســم آن را ببینید جذب میشــوید که اثر تازهاش درباره چیســت اما نسبت به اسامی نویسندههایی که نمیشناســید کمتر این شــوق را دارید. متأســفانه این روزها اســامی روی جلد کتابهای دفاع مقدس کمتر اســامی نویســندههای نام آشناســت. در صورتی که یکی از بزرگترین جاذبههای حوزه ادبیات نام نویسنده هاست که فقط اسم نیســت پشــت نام آنها بلکه یک احساس درونی اســت که مخاطب نسبت به کارهایی که از او خوانده ایجاد شده است و اینکه به نظرم آثار جدید آن جذابیت قبــل را ندارنــد و آن شــیفتگی که قباً در آثــار وجود داشــت در مخاطب ایجاد نمیکنند. خیلیها از این موضوع که نام نویسنده روی جلد کتاب اهمیت دارد غافل هستند و نمیدانند این موضوع بار سنگینی از جذب مخاطب را به دوش میکشد. ■ شما موافق این نیستید که نویسندههای جوان با تحقیق و پژوهش بروند دنبال اینکه آثاری را در این حوزه تألیف کنند؟ معمــوالً اینطــور باید باشــد که بخش عمــدهای از کار را به دســت کســانی که حرفهای هستند بسپارند و در کنار آنها به جوانها هم میدان بدهند تا آنها هم کار و خودشان را مطرح کنند. اما مشکل االن این است که این موضوع برعکس شــده یعنی کلیت فضا را جوانها گرفتهاند چون آنهــا به قراردادهایی با مبلغ پایین راضی هســتند و نویسندههایی که در این حوزه فعال بودهاند کاماً رانده شدهاند که این راه درستی نیست. ■ با این شــرایط، فکــر میکنید ادبیات جنگ تا چــه حد در ارتباط با نســل جوان موفق بوده است؟ در ادبیــات نمیتوانیــد زمــان تعیین کنیــد. من هنوز کــه هنوز اســت اگر کتاب «بیگانه» یا «طاعون» آلبر کامو را به دســتم برســانند بازهم با اشــتیاق آنها را میخوانــم. زمان گذاشــتن برای اینکه بدانیم یک کار اثر خودش را گذاشــته یا نه درســت نیســت. اگر اثری امروز مخاطب خاص خودش را پیدا نکند، قطعاً در طول زمان آنجایی که ارزشش را دارد پیدا میکند و میرود سرجای خودش مینشــیند. االن در مــورد اثرگــذاری ادبیات جنگ نمیشــود صحبت کرد غیر اینکه تا همین االن تأثیر خیلی خوبی داشته و مخاطبان را خیلی خوب جذب کرده است. ولی این همه آن چیزی نیست که قرار است اتفاق بیفتد، آینده بهتر میتواند در مورد آثار مهم و با ارزش قضاوت کند. ■ کمــی هم دربــاره آثار شــما صحبت کنیــم، چه قشــری بیشــتر از کتابهایتان استقبالمیکنند؟ این سؤال را مایل نیستم پاسخ بدهم. ■ کتابیخواندهایدکهذهنیتتانرامتحولکردهباشد؟ کتاب «حماسه هویزه» نصرتاهلل محمودزاده. ■ چه چیز این کتاب روی شما تأثیر گذاشت؟ مهمتریــن ویژگی که معموالً در کتابهای دفاع مقدس وجود دارد اســتقامتی است که ما فکر میکنیم در حد یک استقامت انسانی نیست یعنی قدرتی که از یک آدم یک ابر انسان میسازد. این ابر انسان برای امریکاییها یک معنا دارد برای ما ایرانیها معنای دیگری دارد چون فرهنگ هایمان متفاوت است. آنها میروند شخصیتهایی مثل «سوپرمن» و «مرد عنکبوتی» را میسازند و اما ما به دنبال ما به ازای خارجی آن هستیم که با عقل خودمان هم سازگاری داشته باشــد. اینکه ابر انسانهای داستان ما استقامت و کارآییشان درحدی است که دور از ذهن و دور از دسترس نیست. نویسنده باید این حس را به مخاطب بدهد که میتواند به شخصیت قهرمان داستان تبدیل شود. این نکته یکی از مهمترین اتفاقاتی است که در مخاطب باید بیفتد او شخصیت داستان را طوری ببیند که با خودش بگوید شدنی است و من هم میتوانم به این درجه برسم.