آبشک: جلوی داور به صورت و گردنم کوبید
در بیشــتر تصاویــری کــه از توقــف بــازی فــوالد خوزســتان و اســتقالل میدیدیــم، آبشــک روی زمیـن افتـاده بـود کـه دلیـل آن هـم خطاهـای بازیکنـان آبـی بـود. همیـن خطاهـا باالخـره باعـث ش ـد عل ـی کریم ـی هافب ـک اس ـتقالل از زمی ـن اخ ـراج ش ـود. مس ـألهای ک ـه حاش ـیههای زی ـادی ب ـه دنبــال داشــت. از یــک طــرف محمــد آبشــک هافبــک فــوالد خوزســتان قاطعانــه میگویــد کــه روی او خطـا صـورت گرفـت امـا از طـرف دیگـر اسـتقاللیها معتقدنـد کـه هافبـک تیـم اهـوازی، بزرگنمای ـی ک ـرده. ای ـن مس ـأله حت ـی ب ـه حرفه ـای ناس ـزا ه ـم رس ـید و عل ـی کریم ـی او را مته ـم بــه نامــردی و بــازی زشــت و چــرک کــرد کــه آبشــک بــه آن صحبتهــا، اینطــور پاســخ میدهــد: «علـی کریمـی ایـن را گفتـه؟ ایشـان بهتـر اسـت یـک نگاهـی بـه وجـدان و رفتـار خـودش داشـته
باشــد و بعــد ایــن مســائل را بگویــد. ایشــان قبــ ًال هــم اشــتباهاتی بزرگتــر داشــته کــه هــواداران اسـتقالل از او ناراحـت باشـند هـم االن و هـم قبـ ًال در تیمهـای پرهـوادار بـازی کـردهام و میدانـم بازیکــن بــرای فــرار از فشــار و اشــتباهی کــه مرتکــب شــده چــه کارهایــی میکنــد و ایــن موضــوع دیگ ـر نخنم ـا ش ـده. م ـن اگ ـر ه ـم حرف ـی در زمی ـن زدم در پاس ـخ ب ـه رفت ـار و الف ـاظ آنه ـا ب ـوده ام ـا ب ـه ج ـان م ـادرم ک ـه هی ـچ فحاش ـی نداش ـتم. م ـن تم ـام تمرک ـزم ای ـن ب ـود ک ـه خواس ـته کادرفن ـی را از نظ ـر تاکتیک ـی در زمی ـن اج ـرا کن ـم و اینک ـه بگوین ـد ب ـا فحاش ـی ...و دنب ـال ب ـرد بودهان ـد دیگ ـر کار خودشــان را لــوث میکننــد. چیــزی کــه در زمیــن بــود برخــورد شــدید بازیکنــان آنهــا بــود کــه تمــام کارشناســان هــم دربــارهاش حــرف زدهانــد و دوســتان بهتــر اســت پشــت اشــتباهات خودشــان بــه ایــن شــکل پنهــان نشــوند و بــا هــوادار روراســت و صــادق باشــند و جنبــه باخــت را داش ـته باش ـند.» محمــد آبشــک بعــد از بــازی عکســی از گــردن خــود منتشــر کــرد کــه نشــان دهــد خطاهایــی کــه روی او صــورت گرفتــه بــود کامــ ًال جــدی و پرخشــونت بــوده امــا اســتقاللیها ویدئویــی انتشــار دادنــد کــه فکــر میکننــد ایــن زخمهــا بعــد از بــازی، روی گــردن آبشــک نبــوده. بــه گفتــه برخــی کارشناســان، مگــر هافبــک فــوالد خوزســتان بــه دنبــال دیــه یــا رفتــن بــه پزشــکی قانونــی بــوده ک ـه بخواه ـد خ ـودش چنی ـن بالی ـی س ـر گردن ـش بی ـاورد. ضم ـن اینک ـه ب ـه گفت ـه محم ـد آبش ـک، داور هــم کامــ ًال نزدیــک صحنــه بــود: «در تصاویــر تلویزیونــی هــم کامــ ًال مشــخص بــود کــه در حالـت دویـدن دسـتان مـا بـه همدیگـر خـورد و اینکـه مـن دسـتش را کشـیده باشـم اصـ ًال درسـت نیسـت امـا او جلـوی چشـم داور بـا آرنـج و دسـت بـه گـردن و صورتـم کوبیـد و داور هـم در صحنـه کامــ ًال حضــور داشــت و اخراجــش صــد در صــد درســت بــود. صحنــهای نبــود کــه مــن تمــارض ک ـرده باش ـم ی ـا قب ـل از آن خط ـا ک ـرده باش ـم. اگ ـر م ـن خطای ـی ک ـرده ب ـودم ب ـا توج ـه ب ـه اینک ـه داور خیل ـی نزدی ـک ب ـه صحن ـه ب ـود قطع ـاً ب ـا توج ـه ب ـه موقعیت ـی ک ـه ب ـود آن را خط ـا اع ـالم میک ـرد امـا جلـوی چشـم داور بـود و اینقـدر واضـح؟ چـه ربطـی بـه مـن دارد و حرکـت غیـر ورزشـی بـود.» آبشــک فکــر میکنــد اگــر علــی کریمــی در آن صحنــه اخــراج نمیشــد، حتمــاً در نیمــه دوم ایــن اتفــاق برایــش میافتــاد چــون از اول بــازی بــا خشــونت بــازی میکــرد و خطاهــای زیــادی انجــام مــیداد: «اگــر علــی کریمــی در ایــن صحنــه هــم اخــراج نمیشــد، بــدون شــک در نیمــه دوم کارت قرم ـز را میگرف ـت چ ـون خیل ـی ب ـا خش ـونت ب ـازی میک ـرد. ه ـم در حی ـن ب ـازی و ه ـم بعــد از آن، توهینهــای زیــادی بــه مــن شــد، مــن اهــل توهیــن کــردن نیســتم امــا اگــر توهینــی بشــنوم، جوابــش را میدهــم. در تصویــری کــه از مــن منتشــر شــده، جــای زخمهــا مشــخص اسـت. اسـتقالل در ایـن بـازی عصبـی بـازی کـرد و همـه ایـن را دیدنـد. اینکـه اشـتباهات خودشـان را گــردن دیگــران بیندازنــد، کار درســتی نیســت. بهتــر اســت اســتقاللیها پشــت اشــتباهات خودشــان پنهــان نشــوند.» یکــی از دالیلــی کــه باعــث شــد ایــن بــازی بــا خطاهــا و جنجالهــای زیــاد بــه پایــان برســد، موقعی ـت 2 تی ـم در ج ـدول ردهبن ـدی ب ـود. هافب ـک ف ـوالد خوزس ـتان معتق ـد اس ـت ای ـن ب ـازی 6 امتی ـازی ب ـود و فق ـط ب ـه دنب ـال پی ـروزی بودن ـد: «ب ـازی حس ـاس ب ـود و 6 امتی ـازی. م ـا ب ـرای کس ـب 3 امتی ـاز برنام ـه داش ـتیم و ب ـازی س ـختی ب ـود. گرم ـای ه ـوا ه ـم اذی ـت میک ـرد ک ـه خ ـدا را ش ـکر در نهایـت بردیـم و بـرای مـا خیلـی مهـم بـود کـه در کـورس بمانیـم چـون بـرای رسـیدن بـه سـهمیه لی ـگ قهرمان ـان آس ـیا، ش ـانس داری ـم. البت ـه چن ـد تی ـم ب ـاالی ج ـدول ه ـم امی ـدوار هس ـتند و بای ـد ب ـازی ب ـه ب ـازی پی ـش بروی ـم ت ـا تمرکزم ـان را از دس ـت ندهی ـم.»