Amordad Weekly Newspaper

بازنمایی جشن سده در ادبیات کالسیك ایران

- نوشتار آناهید خزیر

جشن سده از آیینهای اساتیری ایران است. در این استوره، میتوان افسانهی در پیوند به توفان را باز شناخت. قهرمانی در کوهستان (یعنی ابر)، اژدهایی بزرگ را به نابودی میرساند. چون این اژدها، جهان را تیره و تار ساخته بود. نخست سنگی (یعنی رعد) به سوی اژدها پرتاب میکند و آتش (یعنی برق) میافروزد و جهان را فروغ میبخشد و سرانجام آتش را از مخفیگاهش بیرون میکشد و به مردم میســپارد و دگرگونیهای تازهای در زندگی مردم پدید میآید. جشن ســده که در شاهنامه در بخش پادشاهی هوشــنگ از آن سخن رفته است، نماد پیدایش آتش گرم و زندگیبخش اســت و سرچشمهی دگرگونیهای شــگرف در زندگی بشر است. در شاهنامه چنین آمده است: «روزی هوشنگ شاه، با درباریان و ندیمان خود به گردش به ســوی کوه میرفت. از دور ماری ســیاهرنگ، تیرهتن و تیزتاز پدیدار شد، که دود از دهانش برمیخاست. هوشــنگ با زور کیانی، ســنگی پرتاب کرد که سنگ به سنگ دیگر خورد و نخستین فروغ آتش پدیدار شد. هوشــنگ که تا آن روز آتش ندیده بود، به درگاه خداوند نیایش کرد و به شکرانه این فروزه، جشن و شادمانی برپا کرد». دکتر مهرداد بهار نیز مینویسد: «در جشن سده، سپر، شمشیر چوبین و بوق سفالین میفروختند و صورتکهایی بر چهره میزدند.» به نظر میرسد آیینهای نمایشــی ویژهای با ابزارهایی که گفته شــد، در شب جشــن ســده و در کنار آتش، به شادمانی و پایکوبی مردم، معنای دیگری میداد. نواختن چنگ و چغانه، در آن شــب رایج بود. در کنار ســده، دو جشن دیگر در زمستان برپا میشد که بــا آتش افروختن همراه بود. جشــنی در ۰۱ دیماه و دیگری چهارشنبهسو­ری. جشن سده نیز همچون پدیدههای اجتماعی دیگر، با گذر از راهی پرپیچ و خم همراه با انسان، نمایندهی تجربهها و واکنشهای مردم در برابر دشواریهای طبیعی و اجتماعی شده است. این جشن همچنین به گونهای در ســازگاری با نیازهای روحی بشر، در دورههای پیش از تاریخ و تاریخی پیوند داشته است. «عنصری» به خجستگی جشن سده که سلطان محمود غزنوی برپا کرد، قصیدهای خواند که با این بیت آغاز میشود: سده جشن ملوک نامدار است ز افریدون و از جم یادگار است در تاریخ بیهقی از برگزاری جشــن باشــکوه ســده در روزگار سلطان مسعود سخن به میان آمد که فروغ آتش آن تا ده فرســنگی نمایان بود. این جشــن، در روزگار دیالمه، به ویژه در زمان عضدالدوله با شــکوه برگزار میشد و چکامهسرایا­ن(:شــعرای) آن روزگار، قصیدههای دلکشــی برای سده ساختهاند. سالطین غزنه مانند دیالمه، شب سده را با شکوه بسیار جشن میگرفتند. چکامهی زیر از سمرقندی است که در زمان سبکتکین سروده است: دو چیز یافت از این آتش سده دو همال ستاره یارهای زرین و آسمان خلخال ز آفتاب یکی جام کرد چرخ امشب به یاد شاه به کف بر نهاد ماالمال منوچهری که در سال ۰۲۴ مهی(:هجری) در خدمت سلطان مسعود بود، در قصیدهای دربارهی این جشن میگوید: آمده ای سید احرار شب جشن سده شب جشن سده را حرمت بسیار بود همچنین منوچهری این جشن را پیشرو نوروز میداند و میگوید: بر لشکر زمستان نوروز نامدار کرده است رای تاختن و قصد کارزار اینک بیامده است به پنجاه روز پیش جشن سده طالیه نوروز نامدار حبیب یغمایی خوری نیز ســده را اینگونه میسراید: سده جشنی است خرم و فیروز پنجه و پنج تا نوروز روز پنجم چو آید از بهمن آتش جشن میشود روشن در زیــن االخبار نیز این چنین آمده اســت: «ارمایل، وزیر ضحــاک، هر روز یکی از دو جوانی را که میبایســت میکشت و از مغز سرشان ماران ضحاک را غذا میداد، از مرگ میرهانید. چون فریدون پیروز شد، تعداد این آزاد شدگان، به صد نفر رسید. ارمایل ماجرا را برای فریدون شرح داد، فریدون باور نکرد. کســانی را فرستاد، تا جویای حقیقت شوند. آن صد نفر در شــب در حضور فرستادگان فریــدون در صد نقطه آتش روشــن کردند و این موفقیت را جشــن گرفتند و به اعتبار صد تن بودن خود، آن جشن را سده (صده) نامیدند. فریدون به پاس این خدمت ارمایل، والیت دماوند را به او داد.» در آثارالباقی­ه نیز در اینباره آمده است: «روز دهم این برج (بهمن) روز آبان عید اســت که آن را سده گویند، یعنی صد و آن یادگار اردشیر بابکان اســت و در علت این جشن میگویند که هــر گاه روزها و شــبها را جداگانه بشمارند، عدد صد به دست میآید.» (شناسه: )۳5۷44

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran