Amordad Weekly Newspaper

هنگامهی «سده» ، گويی همهی کوه میسوزد

- نوشتار ایوب گبانچی

بررســی‌ جایگاه‌ و‌ روند‌ تاریخــی‌ آیین‌های‌ ایرانــی‌در‌ادب‌پارســی،‌ابزاری‌اســت‌که‌ به‌ما‌یــاری‌می‌دهد‌تا‌دربــاره‌ی‌دگرگونی‌ اجتماعی‌ایران‌آگاهی‌های‌ویژه‌ای‌به‌دســت‌ آوریم.‌به‌ویژه‌آن‌که‌جشــن‌سده،‌ارمغانی‌از‌ ایران‌باســتان‌به‌ایران‌پس‌از‌اسالم‌است‌و‌ گذر‌تاریخی‌جایــگاه‌آن،‌نمایی‌از‌این‌روند‌ دگرگونی‌را‌نشان‌می‌دهد. در‌سده‌های‌نخســتین‌ادب‌کالسیک،‌یعنی‌ از‌ســده‌ی‌چهارم‌تا‌دو‌ســده‌پــس‌از‌آن،‌ فرمان‌روایــی‌دودمان‌های‌نه‌چندان‌فراگیر‌را‌ در‌ایران‌می‌بینیم‌که‌هرکــدام‌با‌اندازه‌های‌ گوناگون‌ بــه‌ فرهنگ‌ ایرانــی‌ پایبند‌ بودند.‌ صفاریــان،‌طاهریان‌و‌ســامانیان‌بیش‌تر‌و‌ غزنویــان‌کم‌تر.‌در‌این‌بــازه‌ی‌زمانی‌و‌در‌ خراسان‌بزرگ‌و‌ســرزمین‌های‌میانی‌ایران‌ که‌جایگاه‌دست‌به‌دســت‌شدن‌فرمان‌روایی‌ میان‌این‌دودمان‌ها‌بود،‌ســرایندگا­ن‌پارسی‌ در‌دربارها،‌جایگاه‌ویژه‌ای‌یافته‌بودند. ناگفتــه‌نمانــد‌کــه‌بیش‌تــر‌آنــان‌را‌باید‌ ازســرایند­گانی‌ مانند«ســیف‌ فرغانی»‌ جدا‌ کرد؛‌آزاده‌ای‌که‌می‌گفت:‌«من‌نیم‌شــاعر،‌ که‌مدح‌کس‌کنم‌شــاه‌را»‌و‌یا‌کسانی‌چون‌ فردوســی‌مه‌دربارها،‌تنهــا‌ابزارهایی‌برای‌ گسترش‌اندیشه‌اشــان‌بودند.‌آن‌سرایندگان‌ بهتر‌می‌دانســتند‌بــا‌«مدیحه‌ســرایی»‌و‌ «مرثیه‌ســرایی»‌در‌دربارهای‌خرد‌و‌کالن،‌ زندگی‌خویش‌را‌تامین‌کنند. جدای‌از‌داوری‌این‌که‌کار‌این‌ســرایندگا­ن‌ درســت‌بوده‌یا‌نه،‌بخش‌بزرگی‌از‌یادگاران‌ این‌ســرایندگا­ن،‌ستایش‌بزرگان‌در‌جشن‌ها‌ و‌آیین‌هــای‌دینی‌و‌ملی‌بوده‌اســت.‌از‌این‌ آیین‌ها‌که‌زمینه‌ای‌برای‌ســاخت‌چکامه‌ای‌ برای‌ســتایش‌فرمان‌روا‌و‌دریافت‌خلعتی‌و‌ پاداشی‌بود،‌جشن‌سده‌بوده‌است.‌جشن‌هایی‌ مانند‌ســده‌و‌مهرگان‌تــا‌پیش‌از‌صفویه‌در‌ ایران‌با‌فراز‌و‌فرود‌برگزار‌می‌شــده‌اســت.‌ اما‌از‌آن‌پس‌به‌‌شــوند(:به‌دلیل)‌فشارهای‌ مذهبی،‌این‌آیین‌ها‌به‌زرتشتیان‌بسنده‌شد. ســروده‌هایی‌ از‌ چکامه‌هــای‌ درازدامــن‌ ســرایندگا­ن‌ســده‌های‌گفته‌شــده،‌جایگاه‌ این‌جشــن‌ها‌نزد‌فرمان‌روایان‌آن‌دوران‌را‌ نشان‌می‌دهد.‌«عنصری»‌مدیحه‌سرای‌دربار‌ غزنوی‌در‌یکی‌ازجشــن‌های‌ســده‌در‌برابر‌ ســلطان‌محمود‌غزنوی،‌قصیده‌ای‌درباره‌ی‌ سده‌خواند‌که‌آغاز‌آن‌با‌این‌بیت‌است: سده‌جشن‌ملوک‌نامدار‌است ز‌آفریدون‌و‌جم‌یادگار‌است دیده‌می‌شــود‌که‌در‌این‌جا،‌جایگاه‌تاریخی‌ ســده،‌یعنــی‌آغاز‌آن‌به‌دســت‌هوشــنگ‌ به‌درستی‌گفته‌نشده‌و‌در‌اندیشه‌ی‌سراینده‌ تنها‌نمایی‌از‌کهن‌بودن‌این‌جشــن‌دســت‌ داشــته‌اســت.‌اما‌در‌میان‌همین‌قصیده‌با‌ گفتــاری‌ پی‌ورزانه(:متعصبانــه)‌ از‌ عنصری‌ روبه‌رو‌می‌شویم‌که‌با‌زبان‌چاپلوسانه‌ی‌خود‌ محمــود‌غزنوی‌را‌نکوهــش‌می‌کند‌که‌چرا‌ آیین‌جشن‌سده‌را‌که‌آیین‌زرتشتیان(گبران)‌ است‌را‌برگزار‌می‌کند: تو‌مرد‌دینی‌و‌این‌رسم‌گبرانست روا‌نباشد‌بر‌رسم‌گبرکان‌رفتن با‌توجه‌به‌کورباوری‌دینی‌محمود‌غزنوی،‌گویا‌ «عنصری»‌و‌سرایندگانی‌از‌این‌دست،‌جایگاه‌ باروری‌جشن‌سده‌و‌پیوندش‌با‌ایران‌باستان‌و‌ فرهنگ‌زرتشتی‌را‌نشانه‌گرفته‌بودند. پس‌از‌چیرگی‌تازیان‌بــر‌ایران‌و‌به‌ویژه‌در‌ ســده‌های‌نخستین‌پس‌از‌شکست،‌ایرانیانی‌ که‌به‌آیین‌گذشــته‌ی‌خــود‌پای‌بند‌بودند،‌ هر‌گونه‌که‌شــده،‌سال‌ها‌آشــکار‌و‌بیش‌تر‌ پنهان،‌جشن‌های‌ملی‌و‌دینی‌خود‌را‌برگزار‌ می‌کردند.‌تا‌این‌که‌ایرانیانی‌هم‌چون‌خاندان‌ برمکیــان‌به‌بارگاه‌خلفا‌راه‌یافتند‌و‌گرداننده‌ و‌همه‌کاره‌شدند‌و‌جشــن‌ها‌را‌دوباره‌زنده‌ کردند.‌با‌یاری‌این‌دسته‌از‌ایرانیان،‌جشن‌ها‌ نه‌تنها‌دوباره‌زنده‌شد‌که‌گاه‌باشکوه‌بیش‌تر‌ از‌پیش‌نیز‌برگزار‌شد. «ابن‌اثیر»‌در‌کتاب‌«الکامل»‌خود‌می‌نویسد:‌ «مردآویج‌زیاری‌بر‌آن‌شد‌که‌ایوان‌کسرا‌را‌ دوباره‌بسازد‌و‌جشن‌سده،‌نوروز‌و‌مهرگان‌را‌ زنده‌کند‌و‌هرچه‌باشکوه‌تر‌و‌بزرگ‌تر‌برگزار‌ نماید».‌مردآویج‌زیاری‌جشــن‌بزرگ‌سده‌را‌ در‌سال323مهی(:هجری‌قمری)‌برگزار‌کرد.‌ در‌نوشــته‌های‌کهن‌آمده‌است‌که‌مردآویج‌ برای‌برگزاری‌جشن‌ســده،‌دستور‌داد‌تا‌در‌ کنار‌زاینده‌رود،‌پشته‌های‌خار‌و‌هیزم‌بسیار‌ گرد‌آورند‌و‌بــر‌روی‌همه‌ی‌بلندی‌ها،‌تپه‌ها‌ و‌دامنه‌هــای‌کوه‌ها‌تا‌جایی‌‌که‌چشــم‌کار‌ می‌کند،‌هیمه‌و‌پشته‌های‌خار‌انباشته‌کنند. «ابن‌ مســکویه»‌ در‌ «تجارب‌ االمم»‌ و«ابن‌ اثیــر»‌در‌«الکامل»‌و‌نیز‌در‌تاریخ‌«اب ‌یالفدا»‌ می‌نویســند؛‌هنگامی‌در‌کوهی‌رو‌به‌اصفهان‌ هیم ‌هها‌را‌به‌آتش‌کشیدند،‌چنان‌م ‌ینمود‌که‌ گویی‌هم ‌هی‌کوه‌م ‌یسوزد.‌گویا‌در‌همان‌شب‌ پس‌از‌برگزاری‌باشکوه‌جشن‌سده،‌مردآویج‌ به‌دست‌غالمان‌خود‌در‌گرمابه‌کشته‌شد. «ابوالفضــل‌بیهقــی»‌در‌«تاریــخ‌بیهقی»‌ از‌برگزاری‌جشــن‌باشکوه‌ســده‌در‌روزگار‌ «مســعود‌غزنوی»(624‌مهی)‌سخن‌می‌راند‌ و‌می‌نویســد‌که‌این‌جشن‌چنان‌باشکوه‌برپا‌ ‌شــد‌که‌آتش‌افروخته‌اش‌از‌چند‌فرســنگی‌ دیدنی‌بود. جشــن‌های‌ ایرانــی‌ تــا‌ پایــان‌ روزگار‌ خوارزمشــا­هیان‌و‌تا‌زمان‌تازش‌مغوالن‌برپا‌ می‌شــد.‌تا‌این‌روزگار‌دهقانــان‌و‌هم‌چنین‌ امیران‌و‌بــزرگان‌ایرانی‌همواره‌پاســدار‌و‌ نگهبان‌فرهنــگ‌ایران‌بوده‌انــد‌و‌با‌همان‌ آیین‌های‌ گذشــته‌ بــه‌ برگزاری‌ جشــن‌ها‌ می‌پرداختند.‌(شناسه: )35753

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran