پر فروغ باد آتش َفر ایران
به فرخندگی فرارسیدن جشن سده به گاه دهم بهمن فرزانهی توس نويد از ميان رفتن اهريمن تاريکی و نادانی که نماد آن مارسياه است را به انديشهی خواننده میرساند. در اين داستان مار با ويژگی «جهانسوز» آمده است و از «دود دهان» وی که جهان را تيرهگون میسازد، سخن رفته است. «جهانسوز مار» کنايهای از بودن انديشههای ويرانگر است و «دود دهان» استعارهای از خودخواهی و خيرهسری است که جهان و جهانيان را در کام سوزندهی خويش میبلعد.
بیاییدجهانیآبادومردمانیشاد،داشتهباشیم. اینآرزویهرایرانیاستکهدرراستایاین نیایشبزرگاشوزرتشــتگامبرداردودرراه آنکوشــشکند.جشــ نهایکیازراههای شــادکردنمردماناســت.راهیاستکهبه انسانم یآموزد،جهانوجهانیانرابهدیدهی نیکبنگریــموآ نرانمودیازفروغآفرینش اهوراییبدانیم.راهیاســتکهبهانســان، همازوریوهمبســتگیرانشانم یدهدونه جداییوگسســتگی.راهیاستکه«مینوی افزاینده»(:ســپنتامینو)خواســتارآناستو انســا نهاینی ککــردارونیکاندیشرادر گســترشاینراهپشــتیباناستوروب هروی آن«مینــویکاهنده»(:انگــرهمینو)ازمیان برداشــتنویاکــمکردنآنرابهوســیل هی انسانهایناراست،آرزومنداست. جشن«سده»،ازجشنهاییاستکهازدیرباز برایایرانیان،برجایماندهاســت.جشنیبه درازنــایتاریخایــران،کــهدردودما نهای گوناگونفرمانرواییچهپیشازاشوزرتشت وچهپسازاوبهمارســیدهاست.بنابرآنچه م یدانیمروزمهارآتشب هوســیل هیهوشنگ شــاهپیشدادی،بهجشنسدهناموراست.این جشن،درروزآبانازماهبهمنکهصدمینروز اززمســتانبزرگگاهنمایدوفصلیایرانیان است،برگزارم یشود. پیشاز«ســالچهارفصلی»کهاکنونمیان کشورهایجهانرواســت،گاهنمایایرانیان دوفصلیبودهاســت.یکی«تابستانبزرگ» کهازنوروزتاپایــانروزاَنارمازماه ِمهر(روز پایانــیماهمهرگاهنمایدینیزرتشــتی)به درازامیکشیدهاستودیگریزمستانبزرگ کهازاورمزد(یکمآبان)تاپایاناسفندماهوماه «گاتابیو»بودهاست.اینرخدادیعنیبرخورد ســنگپرتابشــدهازســویهوشن گشاه برایکشــتنمارســیاهوچشــمســرخ،به ســنگدیگــروافروختنخاشــاکپیرامون آنازجرق ههــایپدیدآمــده،درصدمینروز زمستانبزرگ،رخدادهاست.فردوسیبزرگ اینگونهگزارشم یکند: نگهکردهوشنگباهوشوسنگ گرفتشیکیسنگوشدپیشجنگ بهزورکیانیرهانیدزدست جهانسوزمارازجهانجوبجست برآمدبهسنگگرانسنگخرد همانوهمینسنگبشکستخرد فروغیپدیدآمدازهردوسنگ دلسنگگشتازفروغآذرنگ نشدمارکشتهولیکنزراز پدیدآمدآتشازآنسنگباز
بگفتافروغیاستاینایزدی پرستیدبایداگربخردی شبآمدبرافروختآتشچوکوه همانشاهدرگرداوباگروه یکیجشنکردآ نشبوبادهخورد سدهنامآنجشنفرخندهکرد زهوشنگمانداینسدهیادگار بسیبادچوناودگرشهریار داستانمهارآتشدرشاهنامه،دوسویهدارد: یکی،همانآتشگرفتنخاشــاکاســتو مهارآتــشودیگریآنکــهفرزان هیتوس میخواســتهبارمزورازی،قانونهســتیرا یادآورشــود.اونویدازمیــانرفتناهریمن تاریکیونادانیکهنمادآنمارسیاهاسترابه اندیش هیخوانندهمیرساند.دراینداستانمار باویژگی«جهانســوز»آمدهاستواز«دود دهان»ویکهجهانراتیرهگونم یســازد، سخنرفتهاســت.«جهانسوزمار»کنای های ازبودناندیشــ ههایویرا نگراســتو«دود دهان»استعارهایازخودخواهیوخیرهسری استکهجهانوجهانیانرادرکامسوزند هی خویشم یبلعد. ب ههــررویازاینداســتانمیتواناینگونه برداشتکردکهبرایدورومهارکردناهریمن یااندیشــ ههایبدونادرست،میبایستآتش وروشناییاهوراییرادردلخودروشنکنیم وبادریافــتاینفروغایزدیوبااندیشــه، گفتاروکردارنیک،درراهآبادانیوشــادمانی جهانیانکوشــاباشــیم.اینقانونهســتی اســتوبایدبدانیمبرایمهاروازمیا نبردن بدینباید«بدتر»بود. این«راه»تنهاب هوسیلهوبهکمک«راستی» (:اشا)،شدنیاست. وارونآنچــهکهبســیاریبرایــنباورند؛ «هدف،وســیلهراتوجیــهم یکند»یا«برای رسیدنبههرهدفی،هروسیل هایرامیتوان بهکاربرد»ویانر مترشــد هیآن؛«نبایدهر هدفیرابههروسیل هایب هدستآورد»،برای آبادانیوشادکردنجهانوجهانیانتنهاراه، راستیودرستیاست. اینگونهمیشــودکهدرجهــانکنونی،هر گروهــیمیپنــداردتنهااندیشــه،گفتارو کرداراودرستاستوبرایکاربردیکردن آنازهروسیلهایوبههرگونهای(:شکلی) بهــرهمیبــرد.میــانگروههاوکشــورها جدایی(:تفرقــه) میاندازنــد، جنگهــای خانمانســوز، کشتارهای ســهمناک بهراه میاندازنــد تا خواســته و ســامانهی خود رابهکرســیبنشــاند.درجهــانکنونی، بــهآســانیایــنروشکار،ازپایینترین تاباالترینجایگاههاآشــکاراســتودیده میشــود،چراکهاینیکیازدستآوردهای «مدرنیسم» و «بنیادگرایی» است. برایبرداشتناینمارســیاهواهریمنیتنها میبایستانســانازفروغجاویدانبهرهببرد وآنرابــادرونمای هیخــودهماهنگکندو چهبهان هایبهتر،واالترودرخورتراز«جشن ســده»کهانســانراباایــندرونمای ههای ارزشمندآشــنام یکند.روشــناســتکه انسا نهاباید،خواستاردریافتایندرونمای هها باشــند. تــا «خواســتی» نباشــد، دریافتی نخواهــدبودوپسازآناســتکهانســان بهآنشادیدرونیمیرسد.
(شناسه: )35752