Amordad Weekly Newspaper

جایگاه و رفتارهای ویژهی انسان ناندرتال

- نوشتار زهرا زيوریمادام

ناندرتالها؛ انسانگونهه­ای دورهی پارینهسنگی میانی

شــاید گزافهگویی نباشــد اگر گفته شود که بیشترین توجــه دیرینانسان­شناســان در چندین ســال گذشــته به انســان ناندرتال )1HDQGHUWKD­O( بوده اســت. این گونهی انسانی در گســترهی زمانی 200 تا 30 هزار ســال پیش در اروپا و آسیای باختری(:غربی) میزیســته و کمکم، بیشتر پژوهشگران به جای گذاشــتن آن در زیر گونههای انســان هوشــمند نوین، او را بــه عنوان یک گونهی جداگانه به نام «انســان ناندرتال» دانستهاند که از دید گاهنگاریها­ی باستانشناس­ــانه در پیوند با دورهی پارینهسنگی میانی است. انسان ناندرتال، پیروزترین گونه از گونههای بومی اوراســیا (قــارهی اروپا و آســیا) بوده کــه دادههای فنآوری بســیاری در شــکل دســتافزار­های ســنگی از خــود برجــای گذاشــته و دارای رفتارهای نمادینی چون به خاکســپاری مردگان برای نخستین بار بوده است (وحدتینسب، ‪.)45 :1393‬ انســان ناندرتال نام خود را از درهی ناندر در نزدیکی دوسلدورف در آلمان گرفته است؛ زیرا برای نخستین بار، در سال 1856 میالدی و در همین دره بود که اسکلت یک انسان ناندرتال از غــار ِفلدهوِفر یافت شــد؛ انســانگون­هی ناندرتال با اســتخوانب­ندی ســفت، اندامی تنومند، ریخت نامتعارف چهره و پیشانی و نیز فک پیشآمده شناخته میشود. ریختشناسی کاسهی سر ناندرتالها نشان میدهد که فک و ردیف دندانهای زیرین نســبت به فک و ردیف دندانهای باالیــی، پیشآمدگی دارد؛ که شــوند(:دلیل) بنیادین این پیشآمدگی را بهرهوری ویژه از دندانهای پیشین (به مانند ابزار) دانســتهان­د. شــاید هم شوند این رخداد در صورت ناندرتالها، در پیوند با ســازگاری زیســتی آنها بــا آبوهوای ســرد دوران یخبندان بوده است. هرچند که شیب و قوس کاسهی سر ناندرتالها کم، ولی کاسهی سر آنها کشیدهتر است که همین اجازه میدهد تــا بگوییم گنجایش(:حجــم) و اندازهی مغز آنها کمابیش همانند انســان هوشمند نوین امروزی بوده اســت. هرچند از برجســتگی و پیشآمدگی تاقچهی ابروی ناندرتال آشــکار میشــود که نیــای او «هومواِِرکتوس» بوده اســت. ناندرتالها همچنین در ســنجش با انســان امروزی، اندامی کوتــاه، ولی پیکری عضالنی و تنومندتر داشتهاند. دستآوردهای سنگوارهای انســانگون­ههایی که ویژگیهای رفتــاری ماننــد ناندرتالها از خــود برجای گذاشــتهان­د، کمابیش به 200 هزارهی پیش بازمیگردد؛ کــه همین آشــکار میکند که روند پیشــرفت آنهــا همزمان بــا روزگار یخبندان بوده اســت. ناندرتالها همچنین در جغرافیای بزرگی از اروپای شمالی و باختری و فلستین و شمال میانرودان(:بینالنهرین) در خاور(:شــرق) نزدیک پراکنده بودهاند (ماتیوز، ‪.)51 :1393‬ همراه با استخوان ناندرتالها، دستساختهها­یی نیز یافت شده که ویژگی بنیادی آن گسترهی بزرگی از ابزارهای ســنگی نامــور به روش «موســترین» و یا «لوالوا-موســترین» است که پرتابههای ســنگی نمونهی برجســتهی آن اســت. در اروپــا ناندرتالها، نخســتین انســانگون­ههایی بودند که از اســتخوان به عنوان یک مادهی ســخت برای ساخت ابزار، بســیار بهره بردند؛ هرچند ناگفته نماند که در خاور نزدیک، وارون اروپا، آنان از اســتخوان، تنها نیزه ســاختهاند. از الیهی موسترین غار «کباره» در فلستین، بخشهایی از استخوان جانوران را یافتهاند که بر روی آنها با ریزبینی بسیار نشانههایی کنده شده است که دربارهی دورنمایه(:مفهوم) و ماهیت آذینی آنها هنوز هم گفتمان میشود (همان، .)61 اما دربارهی مهمترین سکونتگاهها­ی انسان ناندرتال شایان یادآوری است که بگوییم غار «شــانیدر» برجستهترین ســکونتگاه گروه زاگرس اســت که دادههای بسیار ارزشمندی دارد. این غار در کوهستان زاگرس، در شمال خــاوری میانرودان و در نزدیکی گوشــهی مــرزی عراق بــا ایران و ترکیه جــای دارد. غار شــانیدر در محیطی کوهستانی و دارای ساختمانی آهکیشکل است. یافت گروهی از اسکلتهای انسانگونهه­ایی که دربرگیرنده­ی هفت انســان بزرگســال و دو کودک هســتند، بیگمان برجستهترین دســتآورد کاوشهای دورهی پارینهسنگی میانی شانیدر اســت. یکی از اسکلتها را در زیر انبوهی از گلهای وحشی خودرو به خاک ســپرده و ســپس آن را با قلوهسنگ و خاک پوشــانده بودند. بررسی گیاهشناسی دانههای گلها نشــان میدهد که آیین خاکسپاری در روزهای نخســت تابستان بوده است؛ زیرا این گلهای وحشی تنها در این زمان شکوفه میکنند. از هفت ناندرتال بزرگسال الیهی موسترین غار شــانیدر، پنج تن مرد و دو تن زن هســتند که ســن آنها میان 20 تا 25 سال بوده اســت. بر روی استخوان قفسهی ســینه و ساق دســتها و پاهای چهار تن از آنان نشــانههای زخمهای بهبود یافته دیده میشــود و همین زخمها نشــان میدهد که زندگی روزانهی آنها تا چــه اندازه با ترس همــراه بوده و همچنیــن در زندگی گروهی آنان تا چه اندازه همبســتگی و پشــتیبانی از هموندان(:اعضا) گروه انجام میشــده است (شهمیرزادی، ‪.)31-32 :1390‬ با توجه به گفتارهای یادشده، روشن است که انسانهای ناندرتال دارای فرهنگ بودهاند و سازمانهای گروهی در میان آنها چنان رشد یافته بود که حتا از همگونههای خود نگهداری میکردند. چنین نشانههایی از همبستگیهای گروهی نشان از وابستگیهای آنان به یکدیگر و ویژگیهــای برجســتهی آنهــا دارد که همگی این رفتارها در پیوند با رشد جمجمه و فرگشــت(:تکامل)های زیســتی او نسبت به پیشینیان خود است.

چکیده: در درازای زندگی انسانی، رفتارهایی زیستی وجود دارند که برخی از آنها به رفتارهای فرهنگی او انجامیده است. از جملهی این رفتارها؛ آگاهی از رخدادهایی چون مرگ، نگهداری از همنوعان خود، به خاکسپاری آنها همراه با دسته گلهای خودرو و چیزهای دیگر بوده است که برای نخستین بار چنین رفتارهایی را در انسانگونهی ناندرتال میبینیم.

یارینامهها: ماتیوز، راجر، ،1393 پیش از تاریخ دیرین بینالنهرین، ترجمهی بهرام آجرلو، انتشــارات دانشگاه هنر اسالمی تبریز. ملکشهمیرزا­دی، صادق، ،1390 بینالنهرین در دوران پیش از تاریخ، نشر سبحان نور. وحدتینســب، حامد، ،1393 پیدایش انسان، انتشارات ایراننگار.

(شناسه: )35762

 ??  ?? راست: ابزار سنگی با تکنیک لوالوا ، چپ: جمجمهی انسان ناندرتال
راست: ابزار سنگی با تکنیک لوالوا ، چپ: جمجمهی انسان ناندرتال

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran