Amordad Weekly Newspaper

هشتمین گنبدی که دیگر نیست

- خبرنگار امرداد مارال آریایی (شناسه: )36624

روزی یکی از باغهای سرســبز و زیبای تهران بود که پس از افتادن به دســت ورثه سرنوشت دیگــری پیدا کــرد و امروز به جــای زندگی ســبز روزگاران گذشته ســازههای ناموزون و ابزارفروشـ­ـیها جا خوش کردهاند و بهراســتی مرگ زندگی سبز را آشکارا میتوان دید. میرزا یوسف آشــتیانی مردی، که حتا پیش از صدراتش ناصرالدین شاه بهانگیزهی درستکاری و کاردانیاش «جناب آقا» میخواندش، پیش از گسترش تهران قدیم و ویرایش شدن «حصار شاهتهماســ­بی» بیشتر زمینهــای بیرون از باروی شهر تا بهجتآباد و از آنجا تا یوسفآباد، ونک و اوین را خرید. پس از گســترش تهران باغی بزرگ ســاخت و آن را به نام پســرش، حسن، حسنآباد نام نهاد. پس از درگذشــت میرزا بازماندگان­ش زمین را تکهتکه کردند و به مــردم فروختند، تا جایی که اثری از باغ بر جــای نماند و خانهها یکی پس از دیگــری از دل باغها ســر برآوردند و برپایهی آمارگیری «مســتغالت دارالخالفه­ی طهران» به ســال 7۹۲۱ خورشیدی منطقهی حســنآباد دارای 7۲۵ باب خانه، 66۸ مغازه، ۹۳ کاروانســر­ا، 6۱ باغچــه و ۴۱ گرمابه و از کویهای بزرگ تهران بود. شــهردار تهران در روزگار پهلوی یکم، کریمآقا بوذرجمهر، چهــارراه کوچک حســنآباد را با ســبک مهرازی(:معماری) فرنگــی، که هیچ همآهنگیای بــا مهرازی ایرانی نداشــت، به میدانی بزرگ به شــعاع ۵۴ متر و به وســعت ۸۵۳6 متر کاربری داد. به دســتور بوذرجمهر خانههــا، مغازهها و حتا گورستانی که در بخش شــمال غربی میدان بــود همگی ویــران و جای آنهــا را میدانی بزرگ گرفت که دورتادور میدان ســازههایی با مهرازی فرنگی بهدســت «قلیــچ باقلیان» زیرنظر مهندس برجســتهی ارمنیتبار «لیون تادوســیان» ســاخته شد و در ســال ۹۰۳۱ خورشــیدی با نام «پهلوی» بــه بهرهبرداری رسید. در این میدان چهار سازهی قرینه بهگونه منحنی با هشت گنبد دایرهایشکل که محل برخورد خیابان ســپه (امام خمینی امروزی) و خیابان شــاهپور (وحدت اسالمی امروزی) بود ساخته شــد. نمونهی این مهرازی در سازهی بــزرگ «تلگرافخانه» در میــدان توپخانه و مخبرالدوله به چشــم میخورد که هماکنون دیگر وجود ندارند. میدان هشتگنبد سرنوشتی دیگرگونه یافت و ناگهان مسووالن بانک ملی برای ساخت سازهی بانک ملی در گوشهی جنوب خاوری(:شرقی) یکی از گنبدها را ویران و ســازهی شیشــهای بانک ملی را ساختند که هیچگونه همآهنگیای با گوشههای دیگر میدان نداشت. در روزنامهی اطالعات ۰۳ بهمن ۴۵۳۱ چنین آمده است: «گنبدهای مدور هشتگانهی میدان حســنآباد جلوهای به این میــدان داده بود و یکمرتبه مسئوالن ساختمانی بانک ملی یکی از اضالع شــرقی ساختمان دو طبقه این میدان را هدف قرار دادنــد، آن را ویران کردند و گنبد فلزیاش را که روزگاری دراز در زیر اشــعهی خورشید میدرخشید به زیر آوردند. به جای آن ساختمان چندطبقهی بانک ملی را بر پا کردند که هیچگونه تناســبی با ضلعهای دیگر میدان ندارد. اکنون میدان هشــتگنبد به میدان هفتگنبد تبدیل شــده که خود نقصی اســت چشــمگیر بر اندام و قامت نسبتا زیبای میدان قدیم حسنآباد. بناهای دارالخالفه تهران اگر امروز وجود داشت میتوانست چشمانداز زیبا و جالبی برای مشتاقان و عالقهمندان اینگونه بناهای قدیمی باشد.» البته در روزگاری دیگر هنگام بازسازی میدان با کوشــش ســازمانها­ی مردمنهاد و برخی از دلسوزان شــهر روی نمای شیشهای سازهای نمایشی مانند سازههای قرینهای ساخته شد تا اندازهای ناهمگنی میدان بهمانند گذشــته شود. ســپس این میدان در ۵ اسفند سال 67۳۱ خورشیدی با شمارهی 77۹۱ ثبت ملی شد. هنگامیکــه متــرو در تهران پــا گرفت ایســتگاه مترو حســنآباد از نخســتین ایســتگاهه­ایی بود که راهاندازی شد و در میانهی شمالی و جنوبی میدان خروجی و ورودی ایستگاه ساخته شد که میتوانست برپایهی طراحی چشمانداز شهری باشد تا افزون بر روا داشتن حریم شهری خوانایی و ایمنی نیز داشته باشــد. باآنکه، ساخت ورودیهای ناهمآهنگ با محیط شــهری بــدون توجه بــه قانونهای نوشتهشــده (بهوسیله شــرکت راهآهن شهری تهران حومه) تنهــا به ایجاد اغتشــاش دیداری بیشتر در سطح شهر انجامید. بازارآرایی دوبارهی ســازهها، ســنگفرش میدان و ازســوییدی­گر نورپردازی سازهها انگیزهای برای برجســته کــردن مهرازی تاریخی میدان حسنآباد گیرایی ویژهای در روز و شب پدید آورد ولی آلودگی هوا باعث تیرگی رنگ سپید ســازهها است و باید هر چند سال یکبار سازهها شسته شوند. مشــکل دیگر میدان تاریخی تهران کانون بازرگانی بودن آن اســت و بــودن بازار و فروشگاههای ابزراهای خانگی، ابزارفروشی و مکانیکی انگیزهای برای رفتوآمد باال در شهر است. فروشندگان بیتوجه به مهرازی و جایگاه تاریخی میــدان دورنمایی نازیبا پدید آوردهاند. بهتازگی نیز برجی بازرگانی در بخش شمال خاوری سر به آسمان کشیده و برای چندمین بار چشمانداز شهری میدان را نازیبا کرده است. باید زندهسازی و ایجاد پویایی با در نگر(:نظر) گرفتن همهی عاملهای فرهنگیـاجت­ماعی در یک محیط یا چشــمانداز شــهری باشد و بایســتی به کســان گوناگون با شرایط اجتماعی، سنی و جنسی گوناگون ارج نهاد تــا بتوانند در آســایش، روان آرام و به دور از اختالالت برآمــده از آمیختگی کنشها و حریمها کار کنند. شــهر باید جایی باشد که شهروندان احساس کنند در آن جایگاه دارند و دچار فشار نیستند. تهران دویست ســال پایتخت کشور است ولی تنهــا نیمدرصد این کالنشــهر جزو بافت تاریخی است ولی نوع دیدگاه طراحی چشمانداز شــهری در بافتهای تاریخی و سرپرستان شهری هیچ تفاوتی با مکانهای دیگر شــهر نــدارد. پس، هــر روز میراث باارزش شــهر را از دســت میدهیم و نیاز است طراحی مهرازی و سازه در محدودهی طراحی چشمانداز به تایید بخش مهندسی ســازمان میراثفرهنگ­ی برسد و یا مهرازان و مهندســان ســازهای کــه آموزشهای بایســته(:الزم) را از طریــق ســازمان میراثفرهنگ­ی دیدهانــد پروانهی طراحی در محدودهی چشــمانداز میراثفرهنگ­ی و تاریخی داشته باشند و نظارت نیز برپایهی طراحی ریزبینانه انجام گیرد. در پایان یادآوری این جســتار نیاز اســت که شــناخت تاریخ از راه شناخت اندیشهی انسانی شدنی اســت و اندیشهی انسانی در چشمانداز فرهنگی بهویژه در میراثفرهنگ­ی و بهویــژه در مناطق و ســازههای تاریخی آشکار میشود.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran