Amordad Weekly Newspaper

سالهای پرتبوتاب دوچرخه در اصفهان

- نویسنده مهرناز شهباز (شناسه: )36632

پيوند دوچرخه و صنعت ريسندگی سرگذشت‌شهر‌دوچرخ ‌هها

دهههای بیســت و سی خورشیدی دوچرخهها اصفهان را قرق کرده بودند. هیچ شــهری در ایران شــاید تا آن زمان ایــن همه دوچرخه را به خود ندیده بود. شــهر درگیر دوچرخهها بود تا جایی که کنترل ترافیک دوچرخهها چالشی بزرگ برای شــهربانی بود. داالن هر خانهای را که ســرک میکشیدی کنج و کنار دیوارش تکیهگاه دوچرخهای بود، نه آخوری میخواست و نه پاالنی. دوچرخهها در اصفهان حکم دست و پا را داشتند، اگر نبودند، کار همه لنگ میماند. بامداد با مردها میرفت و عصرها با سبزی، نان و نیازهای روزانه برمیگشت. سواریدهنده­ی شاگردان و استادان بازار بود، رهوار پیر و جوان، ناجی کارگران کارخانههای بافندگی. ولی چه شد که اصفهان بیش از همهی شهرهای ایران در شمار دوچرخهها پیشی گرفت؟ نخست اینکه در این شهر دوچرخهسوار­ی با گسترش صنعت ریسندگی و بافندگی پیوندی تنگاتنگی دارد. دوم آنکه روحیهی سختکوشــی، کار و شم اقتصادی دوچرخه را به ابزاری با بهرهوری باال دگرگون کرد. ولی ســوم هموار بودن شهر اصفهان و ویژگیهای بافت شهریاش بود که دوچرخهسوار­ی را آسان و بهترین گزینه میکرد.

در آغاز دوچرخه در شــمار ابزار لوکس بود و این مهتران(:اعیــان) و توانگران(:متمولین) بودند که میتوانســت­ند از آن برای جابهجایی و ســرگرمی بهره ببرند. هرچند همینها هم بودنــد که در آغــاز دوچرخههایی را به ایران آوردنــد و زمینهی آمدن دوچرخــه به ایران را فراهــم کردنــد. بازرگانخان­ههایی نیز در شــهرهای ایران مانند اصفهــان نمایندگی واردات دوچرخه داشــتند. «تونی هوانسیان» نخستین واردکنندهی دوچرخه به اصفهان بود. هوانسیان در روزگار فرمانروایی ظلالسلطان در اصفهان نوآوریهای بســیاری داشت. او نخستین نگارخانه، درشــکهخان­ه، کارخانهی لیمونادساز­ی و نخستین هتل پیشرفته را در اصفهان به راه انداخت. بــا روی کار آمدن رضاشــاه و دگرگونیای که در ابعــاد گوناگون هازمان(:اجتمــاع) و اقتصاد ایران انجام شــد بســیاری از زمیــندارا­ن و بازرگانــا­ن ایرانی به بنیادگــذا­ری صنایع و بر پایی کارخانههای درونکشوری تشویق شدند. دراینمیان، کارخانههای بافندگی و ریسندگی نیز بودند و اصفهان به دلیل(:شوند) پیشینهای که در فن بافندگی ایران از روزگار صفوی داشت محل تمرکز بسیاری از کارخانههای بافندگی شد. در ســالهای دههی بیســت، کمــی پس از آغاز جنگ جهانی دوم، کارخانههای بافندگی اصفهان بیشتر سفارشهای پارچههای پنبهای و پشــمی درونی کشــور را فراهم میکردند. اصفهان کمکــم محل جاگیری 22 کارخانهی بافندگی شده بود و به منچستر ایران نامور شد. با گسترش صنعت بافندگی و نیاز نیروی انسانی هازمان کارگری در این شهر بزرگتر شد. ولی این افزایش نیروی کار در کارخانهها همزمان بود با افزایش شــمار دوچرخهها. هنگامیکه بــوق کارخانههای بافندگی در فضای شــهر میپیچید، دوچرخهها بهتریــن و تیزپاترین و البته ارزانترین سواری کارگران بودند. دوچرخه ابزار جابهجایی ساده و سبکی بود که کمکم کاربردهایش بیشتر از سرگرمیهایش رخ مینمود. به ابزار کار بســیاری از پیشــهها دگرگون شــد. بدیــنروی، دوچرخه کاربردی همگانیتر یافت و در ســالهای میانی 1304 تا 1320 جریان گســتردهی واردات دوچرخه آغاز شد. اســتقبال از دوچرخه در اصفهان هم به همین سو رفت. اصفهــان بازاری بــزرگ داشــت و بازاریان و بازرگانانی کاالهای گوناگون و صنایع ظریف این شــهر را میفروختند. دوچرخه در میان بازاریان پیشتر از اینها راهش باز شده بود و بسیاری از بازاریان از آن بهره میبردند. با باز شدن مرزهای نوگرایی و درهــای صنعت زندگــی هازمانی شــهرهای ایران مانند اصفهان دگرگون شــد. بسیای از پیشهوران و همچنین نیروی کارگری اصفهان جذب کارخانههای بافندگی شدند. در همین هنگام هازمان کارگری اصفهان پیوندی ناگسســتنی با دوچرخه یافت. دوچرخه کاربرد همگانی یافت و فراهم کردن و بهره بردن از آن برای کارگران سودبخش بود.

دوچرخه در شهر بر هامون نشسته

اصفهان ازسویی شهری هموار بود و ازسوییدیگر بافت شهری تنگ و پیچدرپیچی داشت و اینها همه کاربرد دوچرخه را در این شــهر دوچندان میکرد. دوچرخه بهآسانی از ساباتها میگذشت و بــا گذر از تالقــی گذرها زیر چهارســوقه­ا به ســراها و تیمچهها میرســید. از کرانههای زایندهرود و کوچهها و خیابانها میگذشــت و دوچرخهسوار را به مقصد میرساند. از سال 1325 که درونآوری(:واردات) دوچرخه به ایران افزایش بیشتری پیدا کرد استقبال مردم اصفهان بیشتر از پیش شد و افزون بر کارگران و پیشهوران دانشآموزان نیز برای رفتوآمدشان به مدرسه از دوچرخه بهره میبردند. دوچرخه ابزاری ارزان و بیخطر بود که افزون بر کاربرد اصلیاش بسیاری از کارها و خریدها را هم برای خانه آســانتر میکرد. خانوادهی اصفهانی خانوادهای میانهرو اســت و دوچرخه برای ایــن خانواده ابــزاری ارزشمند بود که نبودش کار و زندگی را لنگ میکرد. ولی شهر اصفهان همچون شهرهای دیگر دچار دگرگونیهای گوناگون شد. گسترده شدن شهر و پیچیدگیهای زندگی شهری کاربرد دوچرخه را، مانند بســیاری از ابزارهای دیگر، کمرنگ کرد. رفتوآمد شهری سنگین شد و روزبهروز بر تونلهــا، بزرگراهها و پلهای این شــهر افزوده شــد. ولی در این شــهر دیگر دوچرخه نمیتوانســ­ت راهها را با امنیت گذشته بپیماید. امروزه رفتوآمد در اصفهان به چالشی بزرگ و این شــهر را به یکی از آلودهترین شهرهای ایران دگرگون کرده اســت. مدیران شهری در فرآیند آمدوشد مردم اصفهان درمانده شدهاند. آنان در چارهی برونرفت از کالف ســردرگم رفتوآمد و آلودگی شــهروندان را تشویق به روی آوردن به دوچرخهها میکنند. اصفهان برای اینکه دوباره شهر دوچرخهها شود در آغاز راه است. برگزیدن سهشنبههای بیخودرو در چهارباغ عباسی، بهینهسازی 0۶ کیلومتر راه دوچرخهســو­اری، که از پیش بوده اســت و به گونهای هماکنــون قابل بهره بردن نیســت، آرایش میدانها بــا دوچرخهها و تبلیغ فرهنگ دوچرخهسوار­ی در مبلمان شهری، آغاز عملیات آمادهسازی 100 کیلومتر راه ایمن دوچرخهسوار­ی و طرح قرضالحسنه «بفرمایید دوچرخه» همه کارهایی است که شــهرداری اصفهان از سال 95 تاکنون انجام داده اســت. در پس سالهایی که دوچرخههای هرکولس و اسبیآ در شــهر اینسو و آنســو میشــدند رویدادها، نیازها و زندگی هازمانیای بود که بهرهگیری از این ابزار را به فرهنگی گسترده در میان طبقات هازمان آن روزگار دگرگون کرد. دوچرخه از شــمار ابزار لوکس و از ویژهبودن طبقه باالی هازمان بیرون آمد و به ابزار کار اشکوب میانی و پایین هازمان دگرگون شــد. ولی اکنون باید دیــد که کدام دگرگونی و کدام رویداد پتانسیل این را دارد که دوچرخهها را از پس پردههای نوستالژی اصفهان به خیابانهای این شهر بکشاند. آیا راهکار حل چالش رفتوآمد در اصفهان میتواند این بار را به گرده بکشد؟!

دوچرخه ابزار جابهجايی ســاده و ســبكی بــود كه كمكــم كاربردهايش بيشتر از ســرگرمیها­يش رخ مینمود. به ابزار كار بسياری از پيشهها دگرگون شد. بدينروی، دوچرخه كاربردی همگانیتر يافت و در سالهای ميانی 1304 تا 1320 جريان گستردهی واردات دوچرخه آغاز شد. استقبال از دوچرخه در اصفهان هم به همين سو رفت.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran