شاهنامه ؛ پارهای از جان ایرانیان بختیاری
گفتوگو با اسد قریشوندی، شاهنامهخوان بختیاری
ســخن گفتن از شــاهنامه در ایران ســخن امروز و دیروز نیست. ســخن گفتن از تاریخ و فرهنگ یک مردم اســت. در میان ایرانیان بختیاری شــاهنامه ارزش و جایگاهی ویژه دارد. بختیاریها شــاهنامه نمیخوانند، با آن زندگی میکنند. این کتاب با گوشت و پوست و خون آنها درآمیخته است. تا جایی که نام فرزندانشان را هم از شــاهنامه برمیگزینند. این نگاه ویژه و ارجمندانه به شــاهنامه گواه این اســت که آنهــا مانداکدار(:میراثدار) شــاهنامه هســتند و همواره برای نگاهداری و گســترش آن میکوشــند. این کوششها از برگــزاری جشــنوارههای گوناگــون شاهنامهخوانی تا خواندن شاهنامه به گویش و آواز بختیاری دیده میشــود. از همین روی به سراغ یکی از شــاهنامهخوانان برجستهی بختیاری اســتاد اسد قریشــوندی رفتم تا با او در اینبــاره گفتوگو کنم. اجرای ایشــان را چنــدی پیش بــه همراه گــروه نوازندگی آیینی پرک در دانشــگاه بهشــتی تهران بود دیده بــودم. آن آوای گرم و گیرا و آن حس و حالش هنگام خوانــدن چکامهها با گویش بختیاری برای من بسیار دلربا بود. درون اســتان خوزســتان کــه مــیروی از دل جادههــای سرســبز و زیبــا در دامنهی رشــتهکوههای زاگــرس و ســد کارون که میگذری به شــهر تاریخی ایذه میرســی. شــهری که بــا ســنگنگارهها و آبوهوای خنک و کوهســتانی شــناخته شــده است. برای دیدار جــایگاه ورزیدن(:تمرین) گروه نوازندگی پرک ــ به سرپرســتی دکتر پیمان شــیرمردی که دربارهی این گروه نیز خواهم گفت ــ را برگزیدم. اســتاد قریشــوندی در جایگاه شاهنامهخوان با این گروه همکاری میکند. به گفتوگو نشستیم.
استاد در چه ســالی زاده شدهاید و چند سال است که شاهنامهخوانی میکنید؟ زادروزم پنجــم بهمنماه 9۴3۱ خورشــیدی اســت. با آنکه از پیش با شــاهنامه آشنایی داشــتم ولــی از ۲3 ســالگی یــا میتــوان گفــت بیــش از 3۱ ســالی میشــود کــه شاهنامهخوانی میکنم.
در خانوادهی شما کسی شاهنامهخوان بود؟ آری، پدربزرگــم شــاهنامهخوان خوبی بود. هنگامیکه من بچه بودم برایم داســتانهای شــاهنامه را میگفت و خودش هم شاهنامه را بــا آواز میخواند. آواز خوبی داشــت. ولی من خواندن با آوازش را نشــنیدم چون در آن روزگار دیگر بســیار پیر بود و توانایی خواندن نداشــت. به او مال میگفتند. مال محمدمراد. او یک شاهنامهی خطی داشت که خودش با شــیرهی درخت آن را نوشته بود. اکنون این کتاب پیش عمویم است. بسیار دلم میخواهد این کتاب را داشــته باشــم. برادرم هم آوای گرمی دارد ولی شاهنامهخوانی نمیکند.
پس انگیزهدهندهی شما پدربزرگتان بود؟ من با شــاهنامه بزرگ شدم. در تبار بختیاری همه با شاهنامه آشنا هستند از کوچک تا بزرگ ولی شاهنامهخوانی را خودجوش آغاز کردم. در آغاز برای خودم میخواندم و دوســت داشتم، ولی کمکم با آواز خواندن شــاهنامهخوانی را پی گرفتم. ســپس در میان دوســتانم از من میخواســتند که بخوانم و همینجور کمکم از برنامههای انجمنی آغاز شــد تا به برنامههای درون شهرستان، استان، و کشور رسید.
نخستین برنامهی رسمی شما در کجا بود؟ برنامهی نخســت من در جشنوارهی شاهنامه در روســتای ســیمیلی مسجد ســلیمان بود که هر ســال برگزار میشــد که اکنون دیگر برگزار نمیشــود و به جای آن جشــنوارهی آســماری برگزار میشود که خب تنها ویژهی شاهنامه نیست.
تاکنون درکدام شهرها برنامه داشتهاید؟ در بســیاری ازجشــنوارهها و آیینها برنامه داشتهام. شــمارش در یادم نیست. از همین اســتان خودمان خوزســتان تا تهران، اصفهان، چهارمحال، بختیاری و ... اســتقبال مردم دیگر اســتانها از خواندن شاهنامه با گویش بختیاری چگونه بود؟ گویــش بختیاری بــه زبان فارســی و زبان شــاهنامه بسیار نزدیک اســت و همه از آن اســتقبال میکنند و با آن پیوند میگیرند. آن حس حماسی خواندن را درمییابند و بسیار با تیزبینی گوش میدهند.
چه اندازه شاهنامه را میشناسید؟ شــاهنامه کتاب بالینی من اســت. شبها باالی ســرم میگذارم و گاهی نیمهشــب بیدار میشــوم و آغــاز میکنم به خواندن و میزنــم زیــر آواز کــه بدینســان همســایهآزاری هم میکنــم، گرچه این سخنم شوخی بود.
در خواندن شاهنامه به گویش بختیاری روش آوازی ویژهای دارید؟ نه، روش خواندن من ویژهی خودم است که بخشــی از آن برگرفته از کرنا یا کارنا است. میتــوان گفت در شــاهنامهخوانی بختیاری روش ویــژهای نیســت. هر کــس به روش خودش این چکامههــا را میخواند که همه به گویش بختیاری اســت ولی آوازها(:لحن) گوناگون است.
کدامیک از داســتانهای شــاهنامه را برای برنامههایتان برمیگزینید؟ بیشتر داســتان سیاوش، رســتم واسفندیار، روی گردانــدن رســتم از کیــکاووس و جنگ هماون.
آیا میتوان گفت این داســتانها را بیشتر دوست دارید؟ نه، مــن همهی شــاهنامه را دوســت دارم و نمیشــود گفت کدام بخش خوب اســت و کدام بد. زیرا شــاهنامه اقیانوســی از پند و فرزانش(:حکمــت) اســت. بایــد گفت که شــاهنامه یک خردنامه است که بختیاریها بــه آن جنگنامه هــم میگوینــد. همهی داســتانهای آن زیبا و دلربا هســتند. ولی بیشتر سراغ داســتانهایی میروم که مردم بیشتر شــنیده باشــند و به گوششــان آشنا باشــد. برای نمونه، بخش تاریخی شاهنامه را بســیاری نخواندهاند و نمیدانند. پس، من از بخشهای حماســی برای برنامههایم بهره میبرم.
از شــاهنامهخوانی درآمــدی هم به دســت میآورید؟ نه، بههیچرو. درآمد من از کار آزاد است. من بــرای برنامههایی که اجرا میکنم دســتمزد نمیخواهم. چون نمیشود روی شاهنامه بها گذاشــت. کاری که خردمند توس، فردوسی بزرگ، کــرده ارزشمندتر از این ســخنها است. من دلم میخواهد شاهنامه را به مردم بشناسانم. این برای من بســیار ارزشمندتر است. دکتــر شــیرمردی در پی ســخنان ایشــان افزودنــد کــه اســتاد هــر کجــا هــم که پیشکشــیای برای برنامههایشان میگیرند با آن پــول کتــاب میخرند و بــه دیگران ارمغــان میدهنــد و از کار شــاهنامهخوانی هیچ درآمــدی ندارنــد. خوشــبختانه دکتر شــیرمردی بودند تا ناگفتههای اســتاد را که از ســر فروتنی نمیگفتند برایمــان بگویند، اینکه ایشــان بازیگر و سراینده هم هستند و بــه زبان بختیــاری چکامــهای هم برای فردوسی سرودهاند. پس شما چکامهسرا هم هستید. سرودههایتان چاپ هم شده است؟ پروانهی چاپ کتابم به نام «شــوگار» را در ســال ۶83۱، که گزیدهای از سرودههایم به زبــان بختیاری اســت، گرفتــم ولی خب به شوندهایی(:دلیل) چاپ نشد. ســپس یکی از چکامههایشــان که به زبان بختیاری برای فردوســی بزرگ سروده بودند را برایمان خواندند.
چه چیزی شــوند آن شــده اســت که شما شاهنامهخوانی را آغاز کردید و با این شور آن را پی میگیرید؟ در گام نخست ما ایرانی هستیم و نمیتوانیم شــاهنامه را که شناسنامه و فرهنگ ما است نادیــده بگیریم. هر ایرانــی در توان خودش خویشــکاری(:وظیفه) دارد که شــاهنامه را بخواند و بشناسد. گذشتهازاین، ما بختیاریها بــه شــاهنامه وابســتهایم و بــا آن بزرگ شــدهایم. از بچگی در خانههایمان همیشــه سخن از شــاهنامه بود و پدربزرگم هم خوب شاهنامه را میشــناخت. همین امروز شما به یک روســتای همین دوروبر بروید، میبینید همــان زنــی کــه گاو را میدوشــد یا نان میپزد اگر از او دربارهی رســتم یا ســهراب بپرســید پاسخ میدهد و ســرودهایی هم از شاهنامه میخواند. چون در میان بختیاریها شاهنامهخوانی بسیار روایی داشته و دارد. در گذشته شبها مرد و زن دور آتش مینشستند و به شــاهنامه گوش میدادنــد. همه برای شنیدن شــاهنامه میآمدند و برای شنیدنش بســیار پرشــور بودند. اکنون این نشستها بســیار کم شده اســت ولی هنوز همان مهر و دلبستگی به شاهنامه و داستانهای آن در میان مردان، زنان و کودکان دیده میشــود. در خانه هر بختیاریای که بروید ســخن از شاهنامه است. ما در درازای تاریخ با شاهنامه بالیدهایــم. در جنگها از شــاهنامه خواندن برای نیرو بخشیدن به سربازان بهره بردهایم. اگر بختیاریها در گذشته با شاهنامه اینگونه زندگی میکردهاند مگر میشود ما امروز این کتاب ارزشمنــد را نادیده بگیریم و آن را از زندگی خود بزداییم؟ نه نمیشود.
شاهنامه اقیانوســی از پند و فرازنش(:حکمت) است. باید گفت که شاهنامه یک خردنامه اســت که بختیاریها به آن جنگنامه هم میگویند. همهی داستانهای آن زیبا و دلربا هســتند. ما ایرانی هستیم و نمیتوانیم شاهنامه را که شناسنامه و فرهنگ ما اســت نادیده بگیریم. هر ایرانی در توان خودش خویشکاری(:وظیفه) دارد که شاهنامه را بخواند و بشناسد.
آیا خودتان به نشســتهای شاهنامهخوانی میرفتید؟ آری، من هر کجا که میدانســتم ســخن از شاهنامه اســت میرفتم. در جشــنوارههای گوناگــون اگــر خودم هــم برنامه نداشــتم میرفتــم و کار دیگــران را میدیــدم و یاد میگرفتم. شــنیدهام در روستای سوسنآیین سوگ سیاوش برگزار میشــود که نمیدانم راســت اســت یا نه. اگر راســت باشد بسیار خرسندکننده است. در پی بررسی درستی این گزارش هستم.
در زمینــهی شــاهنامهخوانی شــاگردی هم دارید؟ نه، شــاگرد نــدارم. ولی بســیاری با دیدن برنامههایــم میگفتنــد کــه دوســت دارند شــاهنامهخوانی را بیاموزند و این از دید من شگفتی شاهنامه اســت. هر کجا که خوانده شود شنوندهی خودش را دارد و مردم دوست دارند و دلبسته میشــوند، گرچه هیچکدام از داستانها را نخوانده یا نشنیده باشند.
ســرزمین ما همیشه میانهی جهان به شــمار میآمد. روزگاری که پرتوان بودیم جهان در آرامش بود و اگر ناتــوان بودیم جهانگیران و زورمداران از روی خاک ما میگذشــتند تا مرزهای خاور و باختر را بگشایند. در میان این چهارراه پرتنش شاهنامه روش زندگی و رفتار همساز با ویژگیهای این جغرافیا را به ما پیشنهاد میدهــد. از همین روی این کتاب در میان مردمان گوشــه و کنار ایران فرهنگی نوایی آشــنا دارد و ســاز آن بر دل ایرانیان چنگ میزند. مردم بختیاری به دل پرشور، نیرومندی و شــیردلی نامور هستند و نغمهی شاهنامه را خوش به سخن میآورند و پیوندی ژرف با ایرانیگری دارند. گویی کوهستانها و بوم سرزمینهای بختیارینشین آغشته به بانگ شاهنامهخوانی آنان است.
امــروزه در شهرســتان برنامهریزیهــای فرهنگــی چگونــه اســت؟ بــه ویــژه در زمینهی شاهنامه؟ کســانی هستند که دلســوزانه کار میکنند ولی آنهــا هم نیاز به پشــتیبانی نهادهای دولتی دارند. اکنون آموزشگاههایی از سوی آقای نوبخش احمدزاده بــرای کودکان برپا میشود که بسیار امیدوارکننده است. کودکان ما باید با شــاهنامه آشنا شــوند تا زندگی را بیاموزند. خوشــبختانه پدر و مادرها استقبال میکنند و بچههایشان را به این آموزشگاهها میفرســتند. جشــنوارههایی هــم در همین ایذه برگزار میشــد که ویژهی شاهنامه بود. همچون همایش کاخ بلند که شوربختانه چند سالی اســت برگزار نمیشود. امیدوارم دوباره پا بگیرد و مسووالن به این کار توجه کنند.
این روزها سرگرم چه کاری هستید؟ اکنون ســرگرم آمایش با گروه پرک هســتم که به زودی برنامهای خواهیم داشــت و من بخشهایی ازشاهنامه را میخوانم.