Amordad Weekly Newspaper

درخشانترین ستارهی آسمان ، یار آرش بود

- نویسنده آرمیتی‌آذرگشس‌بیزد*

ســیزدهمین روز در هــر ماه زرتشــتیان تیر یا «تِشــَتر» نــام دارد. هر ســال و در ماِه تیر هنگامیکه روز تیر فرا میرســد، آن روز را به نام «تیرگان» جشــن میگیرنــد. تیر در زبان اوستایی،«تیشتر َیه» و در پهلوی «تِش َتر» خوانده میشود. (نیکنام، ،1382 رویهی )85 آنگونــه که تشــتر در اوســتا تعریف شــده بیگمان همان «ِشــعری َیمانی» عربی است. ابوریحان بیرونی شــعری یمانی را «بگذرنده» برگردان(:ترجمه) کرده اســت و میگوید که آن ستارهای اســت بر دهان «کلب الجبار». ستاره یادشــده در زبانهای اروپایی به «ســیریوس» )6LULXV( نامور اســت. برپایهی آنچه پلوتارک، گاهنگار یونانی، مینویسد: از زمان بسیار دور هم میدانستند که تشتر ستارهی شعری یمانی است. چراکه گاهنگار یادشده بهروشنی از ستوده بودن این ستاره نزد ایرانیان یاد کرده است و میگوید: «هرمزد (خداوند) سیریوس را نگهبان و پاسبان دیگر ستارگان قرار داد.» در شمارهی 44 از «تشتر یشــت» آمده است: «ما ستارهی تشتر درخشان و باشــکوه را تعظیم میکنیم که اهورامزدا او را سرور و نگهبان همهی ستارگان برگزیده چنانکه زرتشت را برای مردمان.» تشتر در فرهنگها به چم(:معنی) فرشتهی باران آورده شده اســت و گاهی آن را به «میکاییل» برگردان کردهاند. شــاید به فراخور آنکه تشتر فرشتهی باران است فرشتهی روزیدهنده(:ارزاق) نیز پنداشته شــده است و او را به مانند میکاییل فرشــتهی روزیدهندهی دین یهود و اســام پنداشــتها­ند. در گاتاها، ســرودههای زرتشت، از تشتر یاد نشده اســت. ولی در دیگر بخشهای اوستا بیشتر به آن برمیخوریم.(پورداوود، جلد1، ،1356 رویههای423 )325و تیشــتر یشت هشتمین یشت اوســتا است. این یشت در ســتایش و بزرگداشت درخشانترین ستارهی آســمان، که همانا ستارهی تشتر است، ســروده شده اســت. باال آمدن ستارهی تشتر با افزایش بارندگــی و پایین رفتن این ســتاره با کاهش بارندگی همراه اســت. در تیشتر یشت نبرد این ایزد با دیو «اپوش»، که دیو خشکسالی و خشــکی است، آورده شده است. این دیو باران را از باریدن باز میدارد. تیشــتر به یاری مینوی خرد و با همکاری ایزد باد آب را به باال میراند و بــه یاری ایزد برز (اپامنپات) و فروهر نیکان و به یاری ایزد هوم و بهمن امشاسپند به نبرد این دیو خشکسالی میرود. ابوریحان بیرونی در کتاب التفهیم خود مینویسد: «تیرگان سیزدهم روز است از تیر ماه و نامش تیر است. همنام ماه خویش و همچنین است به هر ماهی آن روز که همنامش باشد او را جشن دارند و بدین تیرگان گفتند که آرش تیر انداخت از بهر صلح منوچهر که با افراسیاب ترکی کرده است، بر تیر پرتابی از مملکت و آن تی ِر کف ِت او از کوههای طبرستان بکشید تا بر سوی تخارستان.» (بیرونی، ،1357 رویهی )254 پیشینهیتار­یخی: کیخســرو شــاهرخ دربارهی جشــن تیرگان مینویســد: «چــون هنگامــی دراز دربارهی کرانهی(:ســرحد) ایران و تــوران جنگ بود. در این روز میان منوچهر، پادشاه ایران و افراسیاب، پادشاه توران، آغاز دوستی و پدید آوردن کرانهی ایران و توران شــد و تا روز "باد" به انجام رسید. بــدانروی، روز تیر ایزد و تیــر ماه که آغاز و باد ایزد و تیر ماه که انجام آن آشــتی و دوستی بود، زرتشتیان بر ارج(:عزت و حرمت) جشن نخستین که تیر روز و تیر ماه باشــد، افزوده تیر روز و باد روز هر دو را جشن میگیرند.» (شاهرخ کرمانی، ،1325 رویهی )54 ابوریحان بیرونی در آثارالباقی­ه دربارهی جشــن تیرگان چنین مینویســد: «برای این جشن دو سبب است؛ یکی آن است که افراسیاب چون به کشــور ایران غلبه کرد و منوچهر را در تبرستان در محاصره گرفت، منوچهر از افراسیاب خواهش کرد که از کشور ایران به اندازهی پرتاب یک تیر در خود به او بدهد و یکی از فرشــتگان که نام او اسفندارمذ بود حاضر شد و منوچهر را امر کرد که تیر و کمان بگیرد به اندازهای که به سازندهی آن نشان داد چنانکه در کتاب اوستا یادشده و آرش را، که مردی بــا دیانت بود، حاضر کردند گفت: کــه تو باید این تیر و کمــان را بگیری و پرتاب کنی و آرش بر پا خاست و برهنه شد و گفت ای پادشاه و ای مردم بدن مرا ببینید که از هر زخمی و جراحتی و علتی ســالم است و من یقین دارم کــه چون با این کمان این تیر را بیندازم پارهپاره خواهم شــد و خود را تلف خواهم نمود، ولی من خود را فدای شــما کردم. سپس برهنه شد و به قوت و نیرویی که خداوند به او داده بود، کمان را تا بناگوش خود کشید و خود پارهپاره شد و خداوند باد را امر کرد که تیر او را از کوه رویان بردارد و به دورترین جای خراسان که میان فرغانه و تبرستان است پرتاب کند و این تیر در هنگام فرود آمدن بــه درخت گردوی بزرگی گرفت که در جهان از بزرگی مانند نداشت.» برخــی گفتهاند که روزی کــه آرش تیر خود را پرتاب کرد «تیر روز» بوده اســت که «تیرگان کوچک» و روز چهاردهم آن، که شش روز است، «تیرگان بزرگ» اســت و در این روز خبر آوردند که تیر به کجا افتاده است و در این روز مردم ابزار آشــپزی و تنورها را میشکستند زیرا در این روز بوده است که از افراسیاب رهایی یافتند و هر یک به کار خود سرگرم شدند. گردیــزی، گاهنــگار غزنوی، دربارهی جشــن تیرگان مینویســد:« انــدر تیرگان پارســیان شستوشو(:غسل) کنند و سفالینها و آتشدانها بشــکنند و چنین گویند: که مردمان اندرین روز از حصار افراســیاب برستند، هر کسی به سر کار خویش شدند و هم اندرین ایام گندم با میوه بپزند و بخورند و گویند: اندر آن وقت همه گندم پختند و خوردند که آرد نتوانســتن­د کــرد. زیرا که همه اندر حصار بودند. سر شستن از بهر آن است که چنین گویند: که چون کیخسرو از حرب افراسیاب بازگشت، بر سر چشــمه فرود آمد. تنها خوابش فرو برد. پس بیژن بن گیو فراز رسید. او را خفته یافته آب بر وی زد تا از خواب بیدار شد و اندرین روز شستوشو کردن میان ایشان رسم بماند.» (گردیزی، ،1347 رویهی )243 نامههای اوســتا و پهلوی و فارسی از ََ ارخشیا آرش قهرمان و تیرانداز نامی روزگار منوچهر بسیار نام بردهاند و او را شوند(:سبب) پیروزی لشگریان ایران در جنگ با افراسیاب تورانی میدانند. طبری نیز این داســتان را آورده است: «و هر دو ملک بر این عهد بستند و صلحنامه بنوشتند، پس آرش را اختیار کردند و آرش مردی بود که از وی تیراندازتر نبود و بر کوهی شــد، در آن حدود از آن بلندتر کوهی نیســت و تیری را نشان کرد و بینداخت بر لب جیحون به زمین آمد.» فخرالدین گرگانی در داستان ویس و رامین آرش را به فرنام(:لقب) کمانگیر مینامد و گوید: از آن خوانند آرش را کمانگیر که از ساری به مرو انداخت او تیر. در مجمل التواریخ آرش به فرنام «شیوا تیر» نامور است و گوید: «بهرام چوبین رقیب خسرو پرویز مدعی بود که از خاندان آرش است.» در تیر یشــت بند 6 و 37 دربارهی شــتاب پرواز تیر آرش اینگونه نوشتهاند: «ستارهی درخشان و شــکوهمند تشتر را میستاییم که تند به سوی دریای فراخکرت تازد که گویی تیری اســت که آرش، بهتریــن تیرانداز آریایــی، در هوا به پرواز درآورد و از کــوه اییریوخشــ­وث به ســوی کوه خنوانت انداخت.» (کنکاش موبدان تهران، دهم تیر ماه ،1332 رویههای 2 و )3 ســرایندهی همروزگارما­ن(:معاصر)، ســیاوش کســرایی، دربارهی تیرانــداز­ی آرش کمانگیر اینچنین سروده است: آری آری جان خود در تیر کرد آرش، کار صدها صد هزاران تیغهی شمشیر کرد آرش. در «روضه الصفا»، دربارهی پیمان آشتی ایران و توران از زبان افراسیاب چنین آمده است: «مقرر و مشروط بر آنکه آرش از سر کوه دماوند تیری اندازد، هر کجا آن تیر فرود آمد، فاصله میان دو مملکت آن محل بود و آرش بر قلهی جبل (کوه) دماونــد رفته تیری به جانب مشــرق افکنده از شســت رها کرد و آن تیر از وقت طلوع آفتاب تا نیمروز در حرکت بود و هنگام استوا بر کنار رود جیحون افتاد.» داســتان دیگر دربارهی جشن تیرگان در پیوند است با خشکســالی که در زمان ساسانیان و پادشــاهی فیروز، نیای انوشیروان دادگر، روی داد. گویند در روزگار این پادشاه تا هفت سال باران از آســمان نبارید و بســیاری از مردم از خشکسالی جان ســپردند. پس از هفت سال در روز جشن تیرگان ابرها آسمان را پوشاندند و پس از لختی چکههای باران زمین خشــک و تفتیده را آبیــاری نمود. مردم از آمدن باران چنان شادمان شدند که از شادی بسیار به هم آب پاشیدند و از آن روز این جشن به نام جشن آبریزان نامور شد. (آذرگشسب، ،1352 رویهی )231 کیخســرو شــاهرخ در آیینهی آیین مازدیسنی مینویســد: «در روز جشــن آبریزان توانگران گاب و بینوایــان آب بــه هــم میریختند.» (شاهرخ کرمانی، ،1325 رویهی )54 همچنین، جنگــی که میان ایــران و توران در زمان منوچهر و افراســیاب درگرفت هفت سال به درازا کشید. این جنگ کشتههای بسیاری بر جای گذاشت. آیین یادآوری از روان درگذشتگان و درخواســت آمرزش و شادی روان آنان، که در روزگار باســتان به دست زرتشتیان بر پا میشد، نماد و آیینی اســت که یادآور کشتهشــدگا­ن و جانباختگان جنــگ زمان منوچهــر. (کنکاش موبدان تهران، ،1332 رویهی )5 چگونگی برگزاری جشن تیرگان در گذشته: جشن تیرگان در گذشته بازهای 10 روزه داشت؛ یعنــی از تیــر روز از تیر ماه برابر بــا 10 تیرماه گاهشمار رسمی(سیزده تیرماه گاهشمار زرتشتی) آغاز میشــد و به باد ایزد یعنــی روز 22 تیر ماه پایان میگرفت. زرتشتیان تیرگان را تیروجشن ‪)WLUX MDVKQ(‬ (ملکی، تیر مــاه ،1383 رویهی )3 و همچنین جشن تیروتشتر(UDWKVHW ‪)WLU R‬ مینامیدند که به معنای جشن آبریزی و آببازی است. (مزداپور، ،1383 رویهی )170 در زمان گذشته روز پیش از جشن تیرگان با شکوه و شادمانی بسیار خانه و بیرون آن را آب و جارو و پاکیزه میکردند. بامداد روز جشن همهی خانواده سر و تن خود را میشستند، جامهی نو میپوشیدند و شادی میکردند. خورشــید نیایش و مهــر نیایش در این جشن خوانده میشد، با این تفاوت که هنگامیکه در خورشید نیایش به گفتار «تشتریم ستارم ریونتم خره ننگهنتم یزهمیده» به معنی «میستایم ستارهی درخشان و پرشکوه و دورپیداری تیر را» میرسیدند این جمله را بسیار (نزدیک به صد یا دویست بار یا بیشتر) بازگویی (:تکرار) میکردند و سپس خورشید نیایش را تا پایان میخواندند. (آذرگشســب،9431، رویههای )16و15 در گذشته در روز جشن تیرگان زرتشتیان به شاه ورهرام ایزد (یکی از نیایشگاهها­ی زرتشــتیان است که دارای آتش همیشهسور و همیشهروشن نیســت. در این نیایشکده آتش را در هر بامداد میافروزنــ­د ـ مزداپــور، ،1382 رویــهی )108 میرفتند و نیایش میکردند و اوســتای تیشتر یشت را میخواندند و جشــن تیرگان را گرامی میداشــتند. ســپس همگی به خانهی یکدیگر میرفتنــد و «َخــش و خیــر» میکردند و این روز را شــادباش میگفتند و با سرور و شادی به همدیگر آب میپاشــیدن­د. کودکان و جوانان در این روز بســیار لذت میبردند و شادی میکردند و در کوچهها و بامها میدویدند و در کنار نهرها و اســتخرها آب به هم میپاشیدند و در هنگام آب ریختن ترانههایی را میخواندند به مانند: «تور ماهــَی، َوچه ماهَی» یعنی ماه تیر اســت و ماه کودکان است. (گفتوگو با خانم خرمن یزشنی)

به فرخندگی دهم تیرماه، جشن تیرگان

* کارشناس ارشد رشتهی مردمشناسی یارینامه: -1 آذرگشسب، اردشــیر ید1352( ماه). مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان. تهران: چاپ راستی. -2 آذرگشسب، اردشیر .)1349( آیین برگزاری جشنهای ایران باستان. تهران: چاپ راستی. -3 بیرونی، ابوریحان )1357( تصحیح اســتاد جالالدین همایی. ال َّتفهیم ا َالوائِل ِصنا َع ِة ال َّتنجیم. انتشارات انجمن آثار ملی. -4 پورداوود )1356( به کوشــش دکتر بهرام فرهوشــی. یشتها (جلد اول). تهران: دانشگاه تهران. چاپ دوم. -5 شاهرخ، کیخســرو .)1325( آیینهی آیین مازدیسنی. تهران: کارخانهی استاد میرزا علیاصغر. -6 کنکاش موبدان تهران (تیرماه .)1332 جشــن تیرگان. پیک کنکاش موبدان تهران. شماره پنجم. -7 گردیزی، ابوســعید عبدالحی .)1347( زیناالخبار. به کوشش عبدالحی حبیبی. تهران: بنیاد فرهنگ ایران. -8 مزداپور، کتایون (بهار و تابستان .)1383 مجلهی فرهنگ ویژهی زبانشناسی. ســال هفدهم، شمارههای یکم و دوم پیاپی .49-50 تهران: پژوهشــگاه علوم انسانی و مطالعاتفره­نگی. -9 موبدیار مرادپور، میترا (تیر ماه .)1389 تیرگان روز صلح و آشتی در ایران باستان. پارسنامه: ماهنامهی خبری، پژوهشی و تحلیلی. سال دوم. شماره سیزده. -10 نیکنام، کوروش .)1382( از نــوروز تا نوروز (آیین ها و مراسم سنتی زرتشتیان ایران). تهران: فروهر. چاپ دوم. (شناسه: )36652

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran