Amordad Weekly Newspaper

تازش نوادهی «جومونگ» به ایران

-

فرارود (ماوراء النهر) پس از فروپاشي امپراتوري ساسانی چکيده: پس از برافتادن ساســانيان و فروپاشــي امپراتوري ايران، منطقهی فرارود (خراسان بزرگ) بيش از جاهای ديگر ايرانزمين دچار نبود قدرت شده بود. با برافتادن پاسگاههای مرزبانی ايران در راه سيردريا(رود سيحون)، چند يگان از ارتش چين از سيردريا گذشتند و بدون برخورد درون منطقه فرارود شدند و در پی آن رخدادهايی نو تاريخ را رقم زد.

در ســال 756 میالدی سرزمینهای ایرانی فرارود (ســرزمینها­ی میان دو رود آمودریا و ســیردریا) بــا نیروهایی که بــه تازگی به این ســرزمینها دســت یازیــده بودند روبهرو شــدند: چینیها. در این سال «کائو شیانجی» جنگساالر بلندآوازهی چینی در پی سیاستهای گســترشخوا­هانه دودمان «تانــگ» با هــزاران ســپاهی از کوهها و بیابانهایی که میان ســرزمینها­ی ایرانی و چیــن جدایــی انداختــه بود گذشــت و پیروزمندان­ــه تا دریای خــوارزم (دریاچهی آرال) پیش آمد. در این زمان ایران هنوز به آزادی نرسیده بود و بخشی از سرزمینهای زیــر فرمان خلیفــه بود. چند ســال پیش از آن دودمــان عباســی با یــاری ایرانیان توانســته بودند امویان نژادگرا را سرنگون ســازند و خود بر اورنگ خلیفگی بشــینند. در این هنگام «ســفاح» خلیفــه بود و در خراسان، ابومســلم فرمانروای این سرزمین و بخشهای دیگری از خاور(:شــرق) ایران بود. اگرچــه از دیــد نیــرو و هواخواهان جایگاهــی بلندتــر از یــک فرمانــروا­ی دستنشانده داشت. باری در گذشته در دشــتهای پهناور میان ایــران و چین، شــماری از مردمــان کوچرو اندکانــدک ایرانیان ســکایی را پس راندند و خود اتحادیهای تیــرهای که رهبری آن با ترکان بود را برپا ســاختند. ایــن اتحادیه در میانههای ســدهی هفتم میالدی به دســت چینیــان از میان رفت و تا ایــن زمان جای خالــی آن بــا کوچنشــینا­ن نیرومند دیگری پر نشده بود. ولــی دربارهی فرماندهی ســپاه چین، کائو شــیانجی، باید گفت که ایرانیــان امروز با او آشنا هستند! او از بازماندگان «پادشاهی گوگوریو» بود که بنیادگذارش «جومونگ» را ایرانیان با مجموعــهی تلویزیونیا­ی به همیــن نام به یاد دارند. این پادشــاهی در ســالهای پایانی ســدهی هفتم میالدی با همدســتی چینیها و «پادشاهی شیال» از میان رفت و کســانی از ایشــان پس از آن به دســتگاه دودمان تانگ در چین پیوستند. کائو شــیانجی امروزه در نــزد تاریخنگارا­ن باخترزمین به «اســکندر بزرگ خاور» نامور شده است. پیشــینهی رخنــهی چینیها در ایــران به ســالهای آغازین دســتانداز­ی تازیان به میهنمان باز میگــردد. با اینکه چین یزدگرد ســوم را یاری نکرد، ولی پــس از برافتادن ساســانیان بــاز فرمانروایـ­ـان ایرانــی این سرزمینها پیدرپی از چینیان درخواست یاری میکردند. در ســالهای پیش از این رویداد چینیها توانسته بودند به بخشهای باارزشی از تبت و کوههای پامیر در شــمال پاکستان کنونی دســت یابند. تبتیها در 737 میالدی توانســتند ســرزمینها­ی خود را از چینیها پس بگیرند، ولــی اندکی پس از آن چینیها با فرماندهی کائو شــیانجی دوبــاره چیرگی چین را بر این سرزمینها بازگرداند. آنگاه این اســکندر خاورزمین راه خود را به سوی باختر پی گرفت. ‪)78 ,2012‬ ,+RZDUG( پس از آن چینیها در ســر راه ابریشــم و بــا انگیزهی کنتــرل آن به ســوی فرارود پیــشروی کردنــد. گویــا بهانــهی این دســتانداز­ی درخواســت «اخشــید»، فرمانــروا­ی فرغانــه، از چینیــان بــرای فرســتادن نیرو بوده باشــد. نخســت شهر ایرانی «ســویآب» (در پنجــاه کیلومتری خاور شهر بیشــکک در قرقیزستان کنونی) را در ســال 748 میالدی گشودند و ویران کردند. یک سال پس از آن چینیان «چاچ» (تاشــکند کنونی در ازبکســتان) را گشودند و فرمانــروا­ی آنجــا را که در برابرشــان ایستادگی کرده بود، کشتند. پسر فرمانروای چاچ از خلیفه یاری خواســت. در این زمان ابومسلم خراســانی که همهکارهی خالفت عباسی در ســرزمینها­ی خاوری بود، یکی از سرداران سرشناســش به نام «زیاد پسر صالح» را به نبرد چینیان فرســتاد. زیاد در ســال 751 میالدی در درهی رود طراز (در شمال ســیردریا در قزاقستان کنونی) راه را بر چینیان بســت، در جنگی کــه میان دو ســپاه درگرفت چینیان به ســختی شکست خوردنــد و از ســرزمینها­ی ایرانــی پس نشستند. دربارهی اندازهی دو سپاه و شمار کشــتگان میان بنمایههای(:منابع) دورهی اســالمی و نوشــتههای چینــی اختــالف است. تاریخنگارا­ن مســلمان میگویند که از چینیــان پنجاه هزار تن کشــته شــده و بیســت هزار تن به بند کشــیده شدند، ولی نوشتههای چینی همهی سپاه کائو شیانجی را سی هزار تن آورده است. (بارتولد، -430 ؛431 زرینکوب، )398 از اندازهی سپاهیان زیاد هم آگاهی چندانی در دســت نیست و گزارش چینیان که این ســپاه را دویســت هزار تن گفته گزافهگویی است. این نبــرد پایــان دورهی کوتاه ســروری چینیــان بــر ســرزمینها­ی فــرارود بود. ازاینپــس چینیــان هرگز در اندیشــهی دســتانداز­ی بــه ســرزمینها­ی ایرانــی نیفتادنــد. به زودی ُختل (در تاجیکســتا­ن کنونــی) و کش (در ازبکســتان کنونی) که پیشتــر خراجگذار چینیان شــده بودند، به دست سپاهیان ابومســلم گشوده شدند. در سال 752 میالدی فرمانروای «اشروسنه» (در تاجیکســتا­ن کنونــی) از چینیان یاری خواســت ولی دیگر چینیــان خواهان خطر کــردن نبودند و به درخواســت او پاســخ ندادند (بارتولد، .)432 این پیروزیها آوازهی ابومسلم را بیشازپیش بلند ســاخت و خلیفه سفاح از او در بیم شد. هم ابومسلم و هم ســردار پیروزش در این نبرد «زیاد» فرجامی خوش نیافتند. خلیفهی عباسی کوشــید میان ابومسلم و سردارانش جدایــی بیندازد، پس زیــاد در 135 مهی بر ابومسلم شورید، ولی شکست خورد و کشته شــد. ســه ســال پس از آن خود ابومسلم هم با ناجوانمردی به دســت خلیفه کشــته شــد (بارتولد، )432 و هم ســفاح از بیم او آسوده شد و هم امیدهای ایرانیان بر آزادی از زنجیر خالفت بر باد رفت، اگرچه کشــته شــدن ابومســلم خود آغازگاه جنبشهای آزادیخواها­نهی ایرانیان شد.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran