Amordad Weekly Newspaper

برگ برندهی آيین مانوی

- نویسنده علیرضا کرباسی

پژوهشی در آیین مانی یا مانویت (بخش دوم)

در شــمارهی پیش در ســرآغاز گزارش آییــن مانی به زندگینامــ­هی این نوآور دینــی پرداخته شــد. از این شــماره به چهارچوب باورمندی ایــن آیین پرداخته میشود: بنیاد آییــن مانوی بر پایــهی دو عنصر خدا و ماده اســت (ویــدن گرن، ۰۹31، رویــهی1۶). دســتاورد آمــوزهی مانی که راز شــناخت او نیز هســت در دو بن روشــنایی و تاریکی و باور به ســه دور هستی فشرده میشــود. این سه دور بر ایــن پایه اســت؛ دور کنونی (نشــئهی وسطی، میانگین) که در آن خوبی و بدی به هم آمیخته است، دور گذشته (نشئهی اولی، نخســتین) که در آن خوبی و بدی از هم جدا بوده است و دور آینده (نشئهی اخری، پسین) که با جدایی خوبی و بدی از یکدیگر، رســتگاری(:نجات) انسان و جهــان رخ میدهد. این اســت آنچه در آموزههــای مانوی «دو اصل» و «ســه دور» خوانــده میشــود (زریــن کوب، ۰۹31، رویهی 1۴۴) مانی برای ارایه این ســامانهی دو بنی و همچنیــن برای تبلیغ پیام خود از واژگان زرتشــتی بهره میگرفت که زرتشتیان با آن آشنا بودند و این ارزشمندی و فراگیر بودن دین زرتشتی را در ایران و در سدهی سوم میادی نشــان میدهد. همچنین بهرهگیــری از زروان در جایــگاه خدای بزرگ در نوشــتههای مانوی، ارزش این ایزد را در ســالهای نخستین ساسانیان نشــان میدهد و مانــی از آن رو از این نام بهره میگرفت که شــاید این خدای بــزرگ را همانند پیروان زروانیگری پدر اهورامزدا و اهریمن میدانست (دریایی، ۰۹31، رویهی 3۶-۴۶). آموزش مانــی رویارویی (:تقابل و تضاد) میــان روح و ماده بود. هرچــه در پیوند با ماده اســت، بد و اهریمنی اســت. این باور با نگرش زرتشــتیان کــه زندگی را سراسر خوب و نیک میدانستند ناسازگار بود، زیرا زرتشــتیان بر این باورند که هر آفریدهی نیک و زیبــا در این جهان کار اهورامزدا است. دیگــر آمــوزهی بنیادیــن دیــن مانی، ایســتادگی در برابــر هوسهــا و خواســتهها­ی جنسی اســت که ذرههای روشنایی در تن و پرهیزکاری و پارسایی برای «برگزیدگان» (روحانیان مانوی) را به دام میاندازد. این پرهیزکاری بیش از اندازه و به ویژه گریز از هر گونه همکاری بــا هازمان(:جامعــهی) گــمراه روزگار کــه شــیوهی رنجورزانه(:ریاضتآمیز) «صدیقان» را نشان میدهد، بیگمان از ابزارهایی است که دارایان(:ثروتمندان) از آموزههــای مانی بیزار شــدند (زرین کوب، ۰۹31، رویههــای ۰۴۴) در دین مانی، پســوس یا دیو بدکار، نخســتین جفــت را آفرید تا ذرههای روشــنایی را که نشــانهی روح بودند بــه دام اندازد، بــا آن که در دیــن زرتشــت و در کار آفرینش، بهرهوری از خوشــیهای گیتی و بهرهگیری از بخشــندگی زمین گرامی داشته میشد. دین مانــی ناســازگار(:ضد) بــا ماده و آنجهانــی (آخرتــی) اســت، ولی دین زرتشــتی ایــن جهانی بــود و پیروانش میتوانستند در این جهان از آفریدههای اهورامــزد­ا بهرهی خــوش ببرند. پیروان مانی ناچــار بودنــد تا زمــان رهایی و رستگاری یعنی رستاخیز مسیح چشمبهراه باشند تا به تنهای بیجان انسانها جان ببخشــد و پیروان مانی را که رنج کشیده بودند به بهشــت راهنمایی کند (دریایی، ۰۹31، رویهی ۴۶). از دید مانی بهترین راه آن است که تا میشود از جهان کناره جســت، زندگی آرام و رنجورانهای را در پیــش گرفــت و در تنهایی(:مجرد) مرد (بویس، ۶۸31، رویهی )1۴2 در همهی دینهای گنوســی این ناسازگاری میان خوبی و بدی، میان تاریکی و روشــنایی هســت و همه جا نیز انســان برای نجات از تاریکی و بدی میبایســت به شناختی دست یابد کــه مایهی رســتگاری او اســت. این شناخت بیشتر با اســتورهها­یی پیش کشیده میشــود که دربردارنده­ی افتادن (:ســقوط) انســان، گرفتاری او در جهان ماده و رهایی پایانی او است که برآمدن (:عروج) و بازگشت او به جهان روشــناییه­ا را در پی دارد (زرین کوب، ۰۹31، رویهی 1۴۴) آنچــه پیام مانی را به پیــش برد این بود که او در بابل میزیست، یعنی جایی که گروهها و آیینهای بســیار در کنار یکدیگر با باورها و خدایان گوناگون خود همزیســتی داشتند. مانی توانســت دین خود را بــا بهرهگیری از نامهــا، زبانزدها(:اصطاحهــا) و مفهومهای گرفته شــده از واژگان بومی که اندیشههای او را پذیراتــر میکرد، گســترش دهد. دوم اینکه او ســازمانی از گروههای دبیران پدید آورد که نهتنها میبایســت اندیشههای مانی را بــه زبانها و خطهــای گوناگون برگردان کنند، بلکــه کتابهای او را بــه زبانی ویژه مینوشــتند. شــوند(:دلیل) دیگــر جهانــی انگاشته شــدن دین او این بود که مانی خود را مهر پذیرش (:تایید) پیامبران و آموزگاران پیشــین میدانست. یعنی باورهای زرتشتیان، مســیحیان، بوداییان، منداییان، ســامانهی گنوســی ابن دیصــان، مرقیــون و همهی پیامبــران گذشــته را میپذیرفت و میگفت تنها آمده تا پیام ایشــان را به فرجام برساند و تنها با دین یهود دشــمن بود که شاید برآمده از آن باشــد که در جایی پــرورش یافته بود کــه دیدگاههای ضدیهودی الخســاییه­ا بر مانی جوان کارگر افتاده بود (دریایی، ۰۹31، رویهی ۵۶) از اخاق، آنچه مانی برای پیروانش بایســته دانســته در سه سخن برجســتهی آگوستین آمده اســت کــه در فصل ۰1 از نوشــتهی نامــورش در بارهی آییــن مانویان میگوید: ُمهر دهان، ُمهر دست و ُمهر باطن. مهر نخســت پاکی اندیشــه و گفتار را در بر میگیرد. به ویژه خودداری از هر گونه سخنی که بر پایــهی آموزههای مانــی، کفر از آن برداشت میشــود؛ همانگونه که این فرمان دینی بــرای آنچه از راه دهان میتوانســت خوشی داشته باشد مرزی داشت، خودداری از هر چیزی که مایهی نیروبخشی خواستههای شهوانی بود را نیز در بر میگرفت. از این رو، چون گوشــت از شاهزادهی تاریکی به دست میآمد، پــس خوردن آن ناروا بــود. پیروان مانی میبایســت با میوهی باغها و کشتزارها زندگی کنند به ویژه هندوانه که رنگ و بوی خوشــش گواه اصل خود از جهان روشــنایی بــود. خوردن روغــن نیز روا بــود و بهترین نوشــیدنی، آب میوه بود. همچنین میبایست از نوشیدن آب بسیار پرهیز شود زیرا آب یک جوهر مادی است. مهر دوم بیش از هر چیز بازداشتن از هر گونه کاری اســت که به جان جانــوران و گیاهان آســیب برســاند. پیروان مانی نباید درختی را از ریشــه برکنند یا جانوری را بکشند. شگفت آن که بر پایهی اندیشــهی مانوی، کسی که وارون این بایستههای دینی دچار گناهی شود به پادافرهی دچار خواهد شــد. بــرای نمونه کسی که موشــی را بکشد در زندگی سپسین (:بعدی) به مانند موشــی نمایان خواهد شــد. سرانجام مهر سوم، جلوگیری بیچون و چرای نزدیکی و پیوندهای جنسی برای پیروان است که چشم پوشــی از همسر گزیدن را نیز در بر دارد. گرایشهای جنســی، خواستی اهریمنی است و بدتر از آن زادوری کردن (:تولید مثل) است زیرا ذرههای نور دیرتر به هم میپیوندند (ویدن گرن، ۰۹31، رویهی )12۸

یارینامه: -1 زرینکوب، عبدالحســی­ن، تاریخ مردم ایران (ایران قبل از اسام)، تهران: نشر امیرکبیر ۰۹31 -2 ویدنگــرن. و، آیین مانــوی و زمینهی ایرانی آن، گردآورنده: احسان یارشــاطر، برگردان از حسن انوشه، مندرج در کتاب تاریخ ایران کمبریج، جلد سوم - بخش دوم، تهران: نشر امیرکبیر، ۹۸31 -3 ویدنگــرن، گئو؛ مانی و تعلیمــات او، برگردان از دکتر نزهت صفای اصفهانی، نشر مرکز ۰۹31 ۴- دریایی، تورج، شاهنشــاهی ساســانی، برگردان از مرتضی ثاقب فر، تهران: نشر ققنوس، ۰۹31

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran