درفش برنزی شـــهداد، بر فــراز دشــت لوت
شــهداد به شــوند(:دلیل) موقعیت جغرافیایی ویژهی خود مجموعهای از هنر فلزکاری نواحی خاوری(:شــرقی) ایران را در آغاز هزارهی سوم پیــش از میالد نشــان میدهــد. از ویژهترین شیهای فلزی گرانبها و ارزنده درفشی برنزی نامور(:مشهور) به درفش برنزی شهداد است . دشــت لوت را برای گیراییهای(:جاذبههای) گردشگــریاش بــه خوبی میشناســیم. از گیراییهای لوت که بگذریم کمتر کسی گمان میکرد که در نزدیکی لوت یکی از کهنترین شهرگراییهای(:تمدنهای) جهان پدید آمده باشــد؛ ولی یافت یکی از کهنترین درفشها از اینجــا، نام لــوت را به شــهرگرایی کهن «خبیص» پیوند داد. دشــت لــوت جایگاهی ویــژه دارد کــه نگاه دوســتداران را به خود میکشــاند. کهنترین سخنی که دربارهی دشت لوت از جغرافینویسان روزگار اســالمی مانند پورحوقل، مقدســی و استخری گفته شــده در پیوند با سدهی چهارم مهی(:قمری) است. جهانگردان و دانشمندان اروپایی که از سدهی هفدهم میالدی و پس از آن به ایران و گســترهی لوت سفر کردهاند در بارهی باستانشناسی و شهرگرایی پیشرفتهی آن پژوهش نکرده و سخنی نگفتهاند. در سال 1346 خورشیدی گروهی پژوهشی از بنیاد جغرافیایی دانشگاه تهران به فرنشینی(:ریاست) دکتر احمد مســتوفی در بخش شهداد (خبیص) برای نخستین بار پژوهشهایی جغرافیایی انجام داد و به نمونههای سفال پیش از تاریخ بر روی زمین برخــورد کرد. وجود ســفالهای پراکنده نگر(:نظر) هموندان(:اعضای) این گروه، به ویژه سرپرســت آنان را جلب کرد و آنها شماری از این سفالها را گردآوری کردند و به ادارهی کل باستانشناسی تهران دادند. کاوشهای فراوانی در این گستره انجام شد که از میان آثار و دادههای بهدستآمده که درخشش درفش برنزی شهداد همچون نگینی در دشت لوت خودنمایی میکند. این درفش زیبا که تاکنون در هیچجا همانند آن را پیدا نکردهاند در کاوشهای سال ۰۵31 خورشیدی از شــهداد به دســت آمــد. این درفــش از یک رویهی(:صفحهی) چهارگــوش فلزی به اندازهی 3۲ در 3۲ سانتیمتر و میلهای به درازای یک متر و ۸9 سانتیمتر ساخته شــده است. باالی پایه یا میلهی درفش به تندیس شــاهینی عقابی با بال گسترده که در حال فرود است پیوند دارد. روی این درفش نشستهایی هم نشان داده شده است که میتوان آن را چنین بازگو کرد: ایزدبانویی را نشسته بر روی صندلی نشــان داده است که در برابرش سه زن نشسته و سرگرم نیایش هستند و در پشت ایزدبانو زنی ایستاده است. در سوی راست رویه در زیر نگارهی سه زن، باغ چهارگوش شطرنجی است که دو درخت خرما دارد و نگارههای دو شیر و گاو هم در پایین درفش دیده میشود. در زیر پای زن ایســتاده هم یک درخت خرما است. شیرها در دو سوی گاو و در برابر هم جای گرفتهاند. گاو دارای شاخهای بلندی است و دو شیر در حالت خوابیده هســتند. در بخش باالیی دو ردیف نگارهی پیچ در پیچ که نشــانهی آب است و روان بودن آب را مینمایاند هستی دارد. نماد خورشید نیز به گونهی نگارهی گل چندپر کنده شده است. مجلس یادشده افســانهی دینی ایزدبانویی را نشــان میدهد که شماری از انســانها برای برآورده شــدن خواســتههای خود به او روی آوردهاند. نگارههای باغ، درخت خرما، جوی آب، دو شیر و گاو نشانهای از آیین و باورهای دینی آن روزگار اســت که جایــگاه مینوی(:معنوی) ایزدبانو و شیوهی دستگیری و یاری او را نشان میدهد. این درفش برنزی در پیوند با ایزدبانویی اســت که هنوز نام او را نمیدانیم و به هنگام آیینها و انجام آیینهای دینی از آن سود جسته و به کار بردهاند یا اینکه به عنوان پیشــکش به نیایشگاه ایزدبانوی یادشده پیشکش کردهاند.