تاریخ یهود (بخش )16
گزارش تورات دربارهی داستان یوسف را تا آنجا پیگرفتیم که او توانست مصر را از خشک سالی رهایی بخشد، سراسر مصر و مردمانش را از آن فرعون کند و خویشانش را از کنعان به مصر ببرد و در بهترین بخش آن جای دهد. یعقوب هفده سال پس از کوچ به مصر در بستر بیماری افتــاد، او فرزندان یوســف را به بالین خود فراخواند و آنــان را برکت داد و پیشبینی کرد مردمی که از فرزندان پســر کوچکترش، یوســف پدید آید پرشــمار خواهد شد. سپس، پســرانش را در دم مرگ به گرد خود فراخواند و هر یک را برکتی داد و آینده را برایشان بازگو کرد. آنگاه که او درگذشت مردمان مصر هفتاد روز برایش ســوگواری کردند. یوســف دستور داد پیکــر پدرش را مومیایی کننــد و وی را بر پایهی خواستنامهاش(:وصیتنامه) به آرامگاه خانوادگیشــان در کنعان بفرستند. خود یوسف هم از فرعون برای رفتن به کنعان پروانه(:اجازه) گرفت و به همراه بزرگان مصر با کاروانی بزرگ از سوگواران به کنعان رفت. برادران یوسف پس از درگذشت یعقوب در نبود پدرشان از کینهجویی او به خویش بیمناک شدند، ولی یوسف ایشان را نواخت و دلاستوار ساخت که از ســوی او گزندی به ایشان نخواهد رسید. یوسف در صد و ده سالگی درگذشت. او خواسته بود که پیکرش را نیز به کنعان برند و در آرامگاه خانوادگی ایشان به خاک بسپرند. پس، پیکر او را نیز مومیایی کردند و در تابوتی نهادند. در اینجا شــاید بد نباشد در بارهی تاریخی بودن داستان یوســف وهماهنگیاش با دیگر دادهها و یافتههای باســتانی سخنی گفته شود. نامی و یادی به گونهی مســتقیم از دورهی یوسف در هیچیک از یافتههای باستانشناسی مصر باستان به دست نیامده است، فرعون یادشده نیز تنها با نام فرعون خوانده میشود و نمیتوان با هیچیک از فرعونهــای شناختهشــدهی مصر یکیاش دانســت؛ ولی با این همه، دیدگاهها در این باره یکسان نیست؛ برای نمونه، «جان الدر» یوسف را همدوره با برآمدن «هیکسوسها» و چیرگی ایشــان بر مصر میداند، بماند که خود دورهی چیرگی هیکســوسها بر مصر صد سال به درازا انجامیــده بود و در این زمان دراز بیش از یک فرعون فرمان رانده اســت! استدالل الدر برآمده از سنگنوشــتهای است که در کاخ «الکاب» در مصر یافت شــده و در آن ســخن از خشکسالی است و گندمی که از ســالهای پیش در آنجا گردآوری شده بود. جز این، الدر آگاهیهای دادهشــده در سفر پیدایش از مصر را گواهی بر درستی داستان یوسف میداند، شاید این شوند(:دلیل) چندان استوار نباشد زیرا به شوند همسایگی کنعان و مصر، آگاهیهایی که تا اندازهای هم سطحی هستند، نمیتواند درستی این ادعا را برساند. الدر پیشتــر هم رفته اســت؛ او میگوید چون یوســف صد سال زیســته است و در آن زمان دارایان(:ثروتمندان) زندگی درازی داشتهاند، پس این داســتان راست است! با آنکه سالهای زندگی یوسف در برابر دیگر چهرههای تورات آنچنان هم دراز نیست و آنها هم زندگی دشــوارتری در سنجش با یوسف داشتهاند! باستانشناسیترین برداشت جان الدر از راستینگی داستان یوسف یافت پیکری مومیاییشده در «شکیم» فلسطین است که شمشیری مصری به همراه داشته است، هرچند نباید از نگاه دور داشت که شاید این پیکر مومیایی در دورهی چیرگی مصر بر کنعان در سدهی هجدهم پیش از میالد به شیوهی مصری به خاک سپرده شده باشد! باری با درگذشــت یوســف کتاب «ِسفِر پیدایش» بــه پایان میرســد و در پی آن تورات با «ِســف ِر خروج» پیگرفته میشود. ِسفِر خروج در جهان ترسایی(:مسیحی) به شوند آغاز نخستین واژهی آن در زبان یونانی بهایننامخواندهمیشود: کهدر ([RGRV فارسی به «خروج» برگردان(:ترجمه) شده و شناخته میگردد. درونمایهی بنیادین ِسفِر خروج برونرفت فرزندان اسرائیل از مصر به کنعان است.
یارینامه تورات فارسی، جان الدر، باستانشناسی کتاب مقدس، برگردان سهیل آذری، انتشارات نور جهان، 5۳۳1