«بیـرونی» نخستین اندیشمندی که آمریکا را یافت
پژوهشهای ابوریحان گواهی میدهند
«بیرونی بزرگترین نابغهای است که تاریخ نشان داده است.» (ادوارد زاخائو)
ابوریحــان محمد پوراحمــد بیرونی خوارزمی )ه440-362( نابغــهی بــزرگ «ایرانی» و نه تازی!، همان کسی است که سدهها پیش پدران اروپا به هنگامهی نوزایی (:رنســانس) او را به انگیزهی بهرهمندی از نگرشهای دانشیاش: «استاد بیرونی» 0aitr $/Eiron میخواندند و دیدگاههایش را رای پایانی هر گفت و گوی کارشناسی در اروپا میدانستند و سالها پیش از آنکه مــا در این جســتار او را به فرزندان امروزینش بشناسانیم، همگی پژوهشهایش را با اشتهایی سرشار بررسی میکردند و پس از پشــت سرگذاشــتن دادگاههای کلیسایی (انکیزیســیون) اندیشــههایش را داروی توشــهی بیخردی و یکسونگری (:تعصب) میساختند! او که در شهر «بیرون» (از بخشهای خوارزم) دیده به جهان گشوده بود، شاگردی و پژوهش را در خوارزم به انجام رساند و به گفتهی نامهی دانشوران: در همهی مدت آموزش نه زبانش از سخن آسوده شد و نه دستش از قلم. بیرونی از آموزشدیدگان راستین آموزههای ابونصر پور علی پور عــراق ریاضیدان نامبردار زمان خود بــود و پس از چندی به دربار شــمسالمعالی قابوس پور وشــمگیر رفت و نزد او جایگاهی ویژه یافت و نگارش «آثارالباقیه» را، که بسیار از آن خواهیم گفت، به نام او (به ســال )391 آغاز کرد. گفتهاند سالی نیز به همراه محمود غزنوی به سرزمین هندوستان رفت. نگارنده دربارهی سفر پژوهندهی خوارزمی به هندوستان گمانی ندارد، اما با این داستان که همواره همراه با محمود غزنوی نادان به ســر میبرده است، همنوا نیستم. در هــر روی، بیگمانیــم که سرگذشــت و پژوهشهای شگفت بیرونی در میان هندوکان (هندوان) و بررســی جهانبینیهای ایشان و آموختن و بررسی سنسکریت، انگیزهی نگارش شاهکاری شگفتآور به نام «تحقیق ماللهند» میگردد که از چگونگی آن نیز خواهیم گفت. در سرتاسر سرگذشــت زندگی بیرونی سخن از پژوهش، ســفر و آزمایش است و سخن از چگونگی پژوهش و آزمایشهای او و رخنهی شگفتانگیزش بر دانش امروز بیشتر از روایت همیشگی فراز و نشیب زندگانی او شایستهی ارزشی امروزی است. بیگمان باشــید! بیرونی مرد امروز است، نه مرد دوران محمودی.
دیدگاههای ویژهی بیرونی
این شــگفتترین مــرد روزگاران به گونهی چشــمگیری بر همهی دانشهای دانشگاهی روزگار مــا همچــو تاریخ، ادبیات، فلســفه، طبیعیات، ریاضیات، هندســه و ستارهشناسی چیرگی داشته است. «وی معتقد بوده است که همراه با هر گونه اســتدالل علمی، آزمونی نیز بایســتی انجام شود تا درســتی یا نادرســتی نقل قولها و برداشتها و اســتداللها معلوم گردد به کار گرفتن روشهــای تجربی در علــوم، که از نوآوریهای ابوریحان است، چندین سده بعد در اروپا توسط دانشمندان دیگری چون بیکن و دکارت پیشنهاد شد و شالودهی روش علمی امروزی را تشکیل داد. بیرونی صاحب متجاوز از 113 کتاب و مقاله اســت که در زمینههای علــم هیأت، نجــوم، فیزیک، دســتگاههای علمی، گاهشــماری، ادبیات و مذهب و غیره نوشته است.»1 بیرونی در پژوهشــی بســیار ارزشمند به نام «لَُمعات» (در دانش مناظر) در زمینهی دانش نورشناســی ،)optic( به ویژه ســاختار نور، بررسیهای بسیار گرانسنگی کرده است. دیدگاه بیرونی در چگونگی دیدن اجســام به وسیلهی چشم برابر با نگرهی (:نظر) ابن هیثم اســت که: پرتو نور از جسم دیدهشده (:مرئی) به چشــم بازمیگردد و نکتهی شگفتانگیز اینکه در این بررســی بیرونی ســرعت نور را پیش از شــتاب آوا (صدا) دانســته که دانش باختری (:غربی) چند سده پس از بیرونی بدان دست یافت. او گونــهی باالرفتــن آبهــا را از فوارهها و چشــمهها بازگو کرده و روشن کرده است که چگونه چشمهها جوشــان میشوند و چگونه میتوان آبها را از ژرفنای چاهها و چشمهها به دژها و منارها جریان داد. او برابــری و ترازمندی ســطح آب دریاها و آبهــای زیرزمینــی را با بلنــدای زمین در جاهای گوناگون بررسی کرده است. او اندازهی روی زمین را به دســت آورده و در بخش پایانی کتاب «اسطرالبات» معادلههایی برای اندازهگیری نیمکرهی زمین آورده است که دانشمندان باختری این معادلهها را به نام او نوشتهاند. او ماه و ســال و روزهای هفتگانه را در میان تیرهها و تمدنهای گوناگــون بازگو کرده و تاریخ بسیاری از کشــورها را گزارش داده و بلندای ســرزمینهای گوناگــون را از هنگام خسوف ماه و دیدن آن در سرزمینهای دیگر به دست آورده است. او نخســتین کسی اســت که همانند دانش امــروزی جغرافیا را بررســی کرده و تجربه و بررســی را در این رشته پذیرفته و بنیاد دانش طبیعی را بر پایهی ریاضی استوار ساخته است. «بیرونــی در زمینــهی نقشــهبرداری نیــز روشهای ابداعی خاصی داشته که بر اساس تلفیق دانشهای ریاضی و هندسه استوار بوده اســت. عرض جغرافیایی شهر بلخ، که توسط بیرونی اندازهگیری شــده، برابر 36/41 درجه است که با ســنجش امروزی 36/45( درجه) نزدیکی شــگفتی دارد. پیش از وی خوارزمی این عرض جغرافیایــی را برابر 38/40 درجه تعیین نموده، بوده اســت. بیرونــی اندازهی درازای نصفالنهار زمیــن را برابر 11062/4 کیلومتــر تعیین نموده کــه آن نیز با توجه به مقدار دقیــق امــروزی 11110/0( کیلومتر) دارای دقــت فوقالعــادهای اســت. روش ابداعــی بیرونی در مســاحی مبتنی بر تعیین و اندازهگیــری زاویهی انحطاط افق اســت. غربیان پیش از آنکه به این شیوه برخورد کنند ابداع این روش را به شخصی به نام رایت در قرن هفدهم میالدی نسبت میدادهاند.»2 هزار ســال پس از بیرونی: «انیشــتین معتقد اســت که نور از ذرات بســیار ریزی تشکیل شــده اســت و نام آن ذرات را "فوتون" نهاد و ابوریحــان عینا همین نظر را داده اســت و نام آن ذرات را «اجزاء لطیفه» نهاده است.»3 در همین باره اســتاد عبدالحمیــد نیرنوری مینویسد: «ابوریحان به آزادی هرچه تمامتر دربارهی امکان گردش زمین به دور خورشید صحبت میکرد و در پاسخ آنهایی که زمین را ساکن میدانســتند و استدالل میکردند... میگفــت: کســانی که زمیــن را متحرک و خورشــید را ســاکن فرض میکنند، گویند علت اینکه اشیا از سطح زمین به فضا پرتاب نمیشوند، این است که قوهای در مرکز زمین است که اشیا را به سوی خود جذب و در حین حرکت زمین مانع پرتاب اشیا به فضا میشود ... و ایــن گفته مربوط به صدها ســال پیش از نیوتون و داســتان ســاختگی افتادن سیب از درخت و کشــف قوهی جاذبه توســط او با همین افتادن سیب از درخت است و چنانکه دیده میشــود قرنها پیــش از کوپرنیک و گالیله موضوع گردش زمین به دور خورشــید بــه آزادی و بــدون هیچگونــه مخالفتی از طــرف روحانیون اســالمی مــورد فحص و بحث قرار میگرفت.»4 ابوریحان ویرایشهایی در گاهشماری انجام داد کــه از ویرایشهای پــاپ گریگوری، که شش سده پس از او انجام گرفت، درستتر و برتر است. او به گردش، نیروی گرایش و گرد بودن زمین و گردندگی آن به دور کانون خود و گردش ساالنه دور خورشید، که شش سده پس از آن کوپرنیک، کپلر و نیوتون به آن پی بردند، پرداخته است. قانون وزن مخصوص و وزن ویژهی 18 گونه از ســنگهای گرانبها را در فیزیک نمایان و جدولی در این باره ســاخته اســت. همچنان که او فرهنگنامهای بــزرگ نیز در هیأت و ستارهشناسی و ریاضی دارد که همواره دانش اروپایی از آن بهرهمند بوده است. این شــگفتترین نابغــهی روزگاران روش ســنجش و شــمارِش نتیجهی جمع تصاعد هندســی را پیدا کــرد. روش کار چاه آرتزین (چاههای آبفشان – فواره) را به نیکی بررسی کرد. شــعاع دایرهی زمین را اندازه گرفت و شــیب مدار خورشــید را در برابر سطح استوا با نبود ابزارهای امروز، 23 درجه و 35 دقیقه اندازهگیری کرد که امــروزه 23 درجه و 27 دقیقه اندازهگیری میشود! .......و با چنین انگیزههایی است که او را مرد امروز مینامیم.
بیرونی، کاشف راستین قارهی آمریکا
برابر با گفتارهای گذشــتگان، پیشنیان بر آن بودند که بخش خشــکی و شایستهی زیست در زمین ویژهی شــمالی است که آن را ربع مســکون مینامیدند و همــهی 90 درجهی عرض شمالی را خشکی نمیدانستند. اما بیرونی نخســتین دانشمندی است که در ایرانزمین با نیروی شگفتانگیز دانش و خرد بر این نگره بود که در نیمکرهی جنوبی زمین (ربع شمالی دیگر) درســت در نقطهای برابر قطرهای شــمالی نیز خشکی هست و دو ربع دیگر زمین را آب فــرا گرفته و همین آبها میان دو قاره را جدایی افکنده است. و این پرســش که چــرا نیاکانمان تنها یک ربع شمالی زمین را دارای خشکی می دانستند پرســش چهارم از هشت پرسش ابوریحان از پورسینا است. نگــرش بیرونی را به قــارهی نوین در دو جا از «تحقیــق ماللهند» و یک جــا در «قانون مســعودی» میتــوان دید و برابــر با آنچه ابوریحــان گفته هر پژوهشــگری بیگمان میشود که ربع شــمالی (خشکی مقاطر) که ابوریحان با چشــم خرد بدان نگریسته همان سرزمینی اســت که میان دو اقیانوس آرام و اطلس بوده و 462 ســال پــس از ابوریحان و شش ســد ســال پیش از این به وسیلهی کریستوفر کلمبوس اســپانیولی، که بیگمان بود به هندوستان رسیده است، تنها به گونهی ناگهانی و از روی اشتباه پیدا شد! «یک بازرگان فلورانســی (امریکو وسپوچی) که جزو همراهان کریستف کلمب بود، به نام پادشــاه پرتغال در 1492 سفری به سرزمین جدیــد نمــود و نشــان داد کــه دریانوردان اسپانیولی برخالف تصورشــان به جزیرهای در کرانهی جنوب خاوری آسیا نرسیده، بلکه آنها بــه کرانههای قارهی جدیــد راه یافته بودند. به همین جهت ســرزمین جدید به نام امریکو خوانده شد، و آمریکا نام یافت.»5 بیرونی همچنین در «تحدید نهایاتاالماکن» پیرامــون اینکه آیــا در نیمکــرهی جنوبی زمین نیز خشکی هســت، بررسیهای بسیار ارزندهای کرده است.
پانویسها: .1 تاریخ مهندسی در ایران، پروفسور مهدی فرشاد، نشر بلخ، ،1376 رویهی 390 تا 391 .2 همان، رویهی 392 تا 393 .3 کارنامهی ابن ســینا، فریدون جنیدی، بنیادنیشابور، ،1360 پاورقی رویهی 23 .4 ســهم ایران در تمدن جهــان، عبدالحمیدنیرنوری، نشریهی بررسیهای تاریخی، شمارهی ویژه، س6، ش پیاپی 33، مهر ،1350 رویهی 292 .5 تاریــخ تمدن، ج1، دکتر نظام الدین مجیرشــیبانی، نشرامیرکبیر، ،1347 رویهی 212
یارینامه: -1 بررســیهایی دربارهی ابوریحــان بیرونی، مجتبی مینوی و...، شورای عالی فرهنگ و هنر، 1352 2-David Eugen Smith: history of math- ematics. Vol.1, Neywyork, 1951 3- *eorge Sarton: $n ,ntroduction to the History of Scienc, vol.1, Baltimore, 1650 -4 نقش ایران در فرهنگ اســالمی، شــادروان علی سامی، نوید شیراز، 1365 -5 ابوریحــان بیرونی، کاشــف قاره آمریکا، فرشــاد فرشیدراد، پژوهشهای ایرانی، نوید شیراز، 1380