کارگاه پارسینویسی
زبان پارسی ریشه و بن فرهنگ و شناسهی (:هویت) ایرانیان اســت. پاسداری از این زبان که گردآورندهی همهی تیرههای ایرانی است و ریشه در پیشینهی کهن ما دارد بر هر یک از ما بایسته (:ضروری) است. میتوان با اندکی ریزبینــی از واژگان ناب و نژادهی پارسی بهره برد و به تنومندتر شدن تنهی این درخت کهنسال یاری رساند. زینپس در این بخش کوشش میشود تا فرآیند پارسینگاری یک نوشتار نشان داده شود. به امید استواری هرچه بیشتر زبان پارسی.
نمونهی یکم
جامعــهی بالنــده جامعهای اســت (۱) که پیــشروی خود را مینگــرد و افقها (۲) را روشن میبیند، به نوعی که (۳) هر عضوی )4( از آن جامعه، در ســطوح )5( مختلف )6( فکری ،)7( بتواند آیندهای روشن را برای خود تصویر کند .)8(
پارسینویسی
۱: جامعــه ← هازمان. در این بخش دو بار واژهی «جامعه» نوشته شده است. نیازی به دوبارهنویسی نیست. میتوان اینگونه نوشت: هازمانی بالنده است ... ، ۲: افقها ← کرانهها، ۳: به نوعی که ← به گونهای که، :4 عضو ← هموند، :5 سطوح ← بخشها، :6 مختلف ← گوناگون، :7 فکری ← اندیشهای، :8 تصویر کند ← بپندارد.
نوشتار پارسیشده
هازمانی بالنده است که پیشروی خود را مینگرد و کرانهها را روشــن میبیند، بــه گونهای که هر هموندی از آن هازمــان در بخشهای گوناگون اندیشهای، بتواند آیندهای روشن را برای خود بپندارد.
نمونهی دوم
خوشبینی و امیدواری احساسی (۱) است که از محیط (۲) گرفته میشود و نظرهای (۳) منتشره )4( در جامعه )5( نمودهای این احساس هستند.
پارسینویسی
۱: احساس ← دریافت، ۲: محیط ← پیرامون، ۳: نظرهای ← دیدگاههای، :4 حاملهای ← دارندگان، :4 منتشره ← پخششده، :5 جامعه ← هازمان.
نوشتار پارسیشده
خوشبینــی و امیــدواری دریافتی اســت که از پیرامون گرفته میشود و دیدگاههای پخششده در هازمان نمودهای این دریافت هستند.
نمونهی سوم
در چنــد ســال گذشــته تحلیلهــای (۱) کارشناسانه و دقیقی (۲) از اقتصاد ایران توسط (۳) اقتصاددانان خبره )4( و برجستهی کشور به دست داده )5( شده است.
پارسینویسی
۱: تحلیل ← واکاوی، ۲: دقیقی ← باریکبینانهای، ۳: توسط ← به دست، :4 خبره ← زبردست، :5 بــه دســت داده ← انجام (عبــارت «به دست داده» درازنویســی است و میتوان آن را چکیدهتر نوشت).
نوشتار پارسیشده
در چند ســال گذشته واکاویهای کارشناسانه و باریکبینانــهای از اقتصاد ایران به دســت اقتصاددانان زبردست و برجستهی کشور انجام شده است.
نمونهی چهارم
از منظــر (۱) علم (۲) اقتصــاد این واکاویها درســت و وارد (۳) هســتند، امــا )4( جــای واکاویهــای مکمــل )5( آنها به دســت اقتصاددانــان رفتــاری، جامعهشناســان )6( رفتاری و روانشناسان خالی )7( است.
پارسینویسی
۱: منظر ← نگاه، ۲: علم ← دانش، ۳: وارد ← بجا، :4 اما ← ولی، :5 مکمل ← رساکننده، :6 جامعهشناسان ← هازمانشناسان، :7 خالی ← تهی.
نوشتار پارسیشده
از نــگاه دانش اقتصاد این واکاویها درســت و بجا هســتند، ولی جــای واکاویهای رســاکنندهی آنها به دست اقتصاددانان رفتــاری، هازمانشناســان رفتــاری و روانشناسان تهی است.
نمونهی پنجم
بســیاری از مدیران (۱) به اثر (۲) و پژواک کلمــات (۳) و سخنانشــان در جامعه )4( توجه )5( نمیکنند، به ویژه امروزه که یک کالم )6( نگرانکننده یا هشــداردهنده به وســیلهی )7( دهها خبرگزاری، نشریه )8( و شبکههای مجازی در چشمبههمزدنی به همه جا سرایت میکند .)9(
پارسینویسی
۱: مدیران ← فرنشینان، ۲: اثر ← نمود، ۳: کلمات ← واژگان، :4 جامعه ← هازمان. :5 توجه ← نگرش، :6 کالم ← سخن، :7 به وسیله ← از سوی، :8 نشریه ← گاهنامه. :9 سرایت میکند ← گسترش مییابد.
نوشتار پارسیشده
بســیاری از فرنشــینان به نمــود و پژواک واژگان و سخنانشــان در هازمان نگرشی نمیکننــد، به ویژه امروزه که یک ســخن نگرانکننده یا هشــداردهنده از سوی دهها خبرگزاری، گاهنامه و شبکههای مجازی در چشمبههمزدنی در همه جا گسترش مییابد.