با من به لوور بیایید ...
نقدی بر چگونگی برگزاری نمایشگاههای نوروزی موزهی ملی ایران
نــوروز امســال شــهر تهران کمی متفاوتتــر از دیگر ســالها بود. یک آگهــی چشــمگیر برای دوســتداران میــراث فرهنگــی برگزاری همزمان نمایشــگاه لوور در شــهر تهران، زیر ســایه دیرینکدهی (:موزه) ملی ایران. یک نمایشــگاه جنجالی و پر حاشیه از ســوی نمایندهی مردم و با رفتار برخی از بازدیدکنندگان صورت گرفت. بــا آغاز تعطیالت نــوروزی انبوهی از مردم برای بازدیــد روانهی دیرینکدهی ملی ایران شدند. بسیاری در نوبت خرید بلیت و تحویل امانات بودند. نیازمند یادآوری اســت که دیرینکدهی ملی دارای دو ســاختمان اســت. یکی ساختمان ایرانباســتان (با دو بخش پیش از تاریخ و ایرانباستان) و ساختمان دیرینکدهی دوران اســالمی (نمایشــگاه لوور نیــز در طبقهی همکف این ساختمان جای دارد.) نمایشگاه لوور دربردارندهی بیش از 50 شی بیمانند دیرینکدهی لوور اســت که سناریو (گزینــش و چیدمــان) اشــیا دربردارندهی آفرینههایــی (:آثــار) اســت که نشــانگر تاریخچــهی ورود آنهــا بــه دیرینکدهی لــوور و همهی بخشهای آن اســت. یعنی مجموعــهای کامل از تاریــخ هنر جهان در سه ســالن تا اندازهای کوچک گنجانده شده اســت. آفرینههایی از ایران، ســومر، مصر، یونان، روم، رنســانس و انقالب فرانســه و دیگر کشورها. فضای سالنهای کوچک و انبوه جمعیت در نــوروز مانع رفت و آمــد بازدیدکنندگان بود که این نیز مورد قانونشکنی بازدیدکنندگان ناآگاه میشــد. با وجود نیروهای حفاظت در هر ســالن کسانی با فلش از آفرینههای لوور به ویژه تابلوهای نقاشــی باارزش (مربوط به ســرزمین فرانســه) عکس میگرفتند که با پرتوهای ماورابنفش ایجاد شــده از فلشها، روند نابودی و تجزیهی رنگدانههای تابلوها چند برابر میشود. گذشته از اینکه این کارها میتواند جایــگاه فرهنگی مردم ایران را در ســطح جهانی با جلوهای نامناســب روبهرو کنــد. حتا در یک مورد پدری دیده شــد که با وجود موانع حفاظتی، فرزند زیبای خویش را کنار اشــیا گذاشــت تا تصویری ثبت کند که گرچه در نگاه خانوادهاش زیبا است ولی شــاید تصویری نه چندان مطلوب از هازمان (:جامعه) ایران را نمایش دهد. از سویی تابلوهای زندهیاد عباس کیارستمی و جایگاه ســتایشبرانگیز عکسهای او در میان آفرینههای لــوور کمی از ناراحتیهای فرهنگی هنگام بازدید را کم کرد. طبقههــای بــاالی ســاختمان اســالمی دیرینکــدهی ملــی آفرینههــای هنری از ســدهی یک مهی (:هجری) تا دوران قاجار را دربرمیگرفت. ظروف لعابدار هفترنگ، ظروف زرینفــام، گچبریها، نســخههای خطی، فلــزکاری و ظرفهــای مینایی که بیشتر داستانهای شاهنامه را در خود دارند. گویا روشنایی بخش نســخههای خطی که مینیاتوریهای زیبا به یــادگار مانده از چند سد سال گذشته هستند را در بر داشت، کمی بیشــتر از اندازهی مجــاز 50 لوکس (واحد اندازهگیری استاندردســازی روشنایی) برای اشیای رنگی است. به بازدید در ســاختمان هشتاد سالهی ایرانباستان رفتم، ســرآغاز نمایشگاه بخش پارینهســنگی قدیم اســت که پیشــینهی برخی از ابزارهای ســنگی آن نزدیــک بــه یــک میلیون ســال اســت و گمان مــیرود به وســیلهی جانــوران انســاننمای هوموارکتوس (با نام دانشــی انســان راســتقامت) ساخته شــدهاند. شــوربختانه به شوند دوری زمانــی این آفرینههــا و کمبود گوناگونــی آنها درک این بخش برای بســیاری از مردم سخت بود و چیدمان و نمایــش آفرینهها، حتا نوشــتههای تابلوها جنبهی باستانشناســانه داشت و ســناریویی برای همگان آماده نشده بود. بســیار نیک بود اگر مســووالن با تصویرسازیهای بیشــتر و در پیوند با هم بتواننــد هازمان پارینهســنگی را برای فرزنــدان ایرانــی گیراتر و قابل درک جلوه دهند. در آن میــان صــدای بازدیدکنندگانی شــنیده میشــد که خواســتار دیدن آفرینههــای زریــن در بخــش پارینه سنگی بودند و دیدن آفرینههای سنگی برایشــان جذابیت نداشــت. گذشته از اینکه در روزگار ســنگ آیا فلزی پیدا شده اســت؟ در طبقهی نخست کمی لرزش کف و اشــیا احســاس میشد که امیدوارم به شــوند دیرینگی باالی هشتاد ســال ســازه نبوده باشد. گویا تهویهی هوا هم کمی ســنگین بود و از ســویی وجود پنجرهها و نورگیرهای آزاد نمیدانــم بــا دانشهــای نوین دیرینکدهداری سازگار است یا نه؟! هنگام بیرونرفتــن از دیرینکده، بوی فســتفودیهای دکههای کنار خیابان ســیتیر فضای حیــاط دیرینکده را تســخیر کرده بود کــه نمیدانم تا چه اندازه همســاز با محیــط دیرینکدهی ملــی ایــران اســت؟! از ســویی هم بازیدکننــدگان نیاز به دسترســیهای رفاهی و غذاخوریهای بایســته دارند که شــوربختانه پیرامــون دیرینکدهی ملــی چنین محیطی وجــود ندارد (جز کافــی شــاپ کوچــک درون حیاط دیرینکده). در همیــن روزهای نــوروزی بود که توییت دکتر صادقی، نمایندهی گرامی مردم تهران را در فضای مجازی دیدم با چنین نوشتاری: «موزهی ملی ایران با 80 ســال قدمت بــا آفرینههایی از دورهی پارینهسنگی تا معاصر "ویترین فرهنگ و تمــدن ایران" اســت، اگر ویترینهای مناســبتری برای حفظ و نمایش این آفرینههای داشته باشد. در صورت اجرای مصوبــهی هیاتدولت (مــورخ 10 فروردیــن )82 این موزه میتوانــد در ردیف 10 مــوزهی برتر جهان قرار گیرد.» بسیار شــادمان شدم که هنوز هم این مصوبه پس از 15 سال فراموش نشده اســت و اگر ســازهای بزرگ و مناسب جایگزین ســالنهای دیرینکدهی ملی شــود، مســووالن دیرینکده میتوانند بخش دیگری از آفرینههای بیشماری که در انبارها نگهــداری میکنند را به نمایش بگذارند.