Amordad Weekly Newspaper

ریشههای نظام طبقاتی در اندیشهی ایرانیان باستان

- نویسنده علیرضا کلباسی

جنبش‌مزدکی‌و‌آثار‌و‌دستاوردهای‌آن‌(بخش‌یکم‌-‌پی ‌شدرآمد)

آنچه نگارنده را بر آن داشــت تا جستار جنبش مزدکی و دســتاورده­ای آن را بازخواند بینش کموبیش یکســان بیشتر پژوهشگرانی است که دربارهی آن بررســی کردهاند. در آثار این پژوهشــگرا­ن جنبش مزدک بیشتر برآمده از فساد فرمانروا در دستگاه فرمانروایی، روحانیت و همچنین تاثیر ویرانکننده­ی سامانهی طبقاتی و مرزهای نرمشناپذیر (:غیرقابلانع­طاف) آن در جامعهی ایران باســتان است. با این همه، برای نگارنده این پرســش پیش کشــیده شد که چــرا پیدایش جنبشهایی از این دســت در ایران پس از اســام، که در آن اندیشهی ســامانهی طبقاتی به حساسیت گذشتهی آن نبود، بسیار بیشتر از روزگار ایران باستان بود و اینکه چرا این جنبشهای اجتماعی هیچکدام نتوانســتن­د آرمانهای خود را اســتوار سازند و بیشــتر آنها به ســرانجام ناخوشایندی دچار شــدند. نگارنده بر این باور اســت که واکاوی اندیشمندان­ه و نگاهی ژرفتر به این جستار بر پایهی واقعیتهــا­ی جغرافیایی و تاریخی، که ســرزمین ایران و مردم آن در درازنای تاریخ خود پیوســته با آن روبــهرو بودهاند، میتواند ریشههای به سرانجام نرسیدن جنبشهایی از این دست را آشکار ســازد و نگاهی دگرگون به این رویدادها و فرآیندهای آن داشته باشد. البته نگارنده بر آن نیســت کــه تنها نگاهی جانبدارانـ­ـه و کمالانــگا­ر و بیهیچ کمبود و کاســتیای به فرهنگ و شهریگری (:تمدن) ایران باستان و به ویژه روزگار ساسانی داشته باشد؛ اما نگاهی دیگر به این رویدادها میتواند انگیــزهی ارزشــمندی در دریافــت بهتر این رویدادهای تاریخی باشد. ارزشــمندت­رین ویژگی جامعــهی ایرانی در روزگار باســتان طبقاتی بودن آن اســت. این ویژگی پیشینهای کهن در پیوندهای اجتماعی تیرههای هندوایرانی داشــت (دومزیل ،1386 رویهی .)29 از ویژگیهای روشــن این جامعه در روزگار شــبانی، بخشبندی آن به سهگروه بود. در سرودههای اشــو زرتشت نیز میتوان نامهای این ســه گروه را دیــد (بویس4731، رویــهی .)19 این ویژگی خود را در طبقههای ســهگانهی گروه خدایان تیرههای هندوایرانی نشــان میداد. طبقههای سهگانهی خدایان بر ایــن پایه بودند: خدایان فرمانــروا (روحانیانی کــه با نــام آســورهها از آنها یاد میشــد)، خدایان ارتشــتار یا دئوهها و خدایان نمودهای طبیعت (آمــوزگار ،1388 رویهی 06؛ جالی نایینی5831، رویههای .)161ـ92 طبقههای سهگانهی آریایی که بیشتر بر پایهی گونهی کار، پیشــه و اندیشــهی برابری میان مردمان بود، در زندگی کوچنشــینی و پیش از آنکه استثمار اسیران بومی و تولید بیش از اندازه در زندگی دهنشینی، ناســازگار­ی و ناهمگونی چشــمگیری در میزان مالکیتهای خصوصی وارد کند، نشانهای از توانایی و چیرگی یک طبقه بــر طبقههای دیگر نبود و با آنکه از روی خوی (:عادت) و آیین (:سنت)، پسر بیشتر پیشهی پدر را دنبال میکرد باز جامعه تا آن اندازه «بسته» و بیجنبوجوش نبود که یک تن از خانوادهای جنگجو نتواند در طبقهی کاهن برود یا پیشهی گلهداری و دامداری، خانوادهی شبان را فروتر از خانواده کاهن یا جنگجو جای دهد (زرینکوب ،1390 رویهی .)27 پژوهشــگرا­ن بر این باورند کــه طبقهبندی نرمشناپذیـ­ـری کــه در میــان هندیهای پــس از «وداها» گســترش پیدا کــرده بود هیچگاه خوشــایند ایرانیان نبوده است. بافت جامعــهی آنان چنان بود که نرمش طبیعی آن میگذاشت خون تازه از این طبقه به آن طبقه برسد. از سوی دیگر، سرشت و نهاد جامعه این بود که هر فرزندی دنبال پیشــه و کار پدری ـ که از کودکی با آن آشــنا میشد ـ میرفت (بویس ،1374 رویهی .)21 از دید دینی، آریاییهــا به قانونی طبیعی باور داشتند که جابهجایی خورشید و گردش فصلها و پایداری هستی بر هنجار و سامانهای استوار است. این قانون را هندوان با نام «رته »5WD و ایرانیان با واژهی همســان آن یعنی «اشــه »$ãd میشــناختن­د. «رته» قانون یا سامان (:نظم) جهان، که چم (:معنی) واژهبهواژه­ی آن «خط مشی اشــیا» است، بنیادهای اخاقی را روشن میکند. اشا سامانه و یا ناموس جاودان جهان بود که برای بنیادهای رفتاری مردمان نیز همان جایــگاه و ارزش را داشــت. رفتار بسامان و همخوان از ویژگیهای بنیادین یک زندگانی خوب بود و نبود هنجار و سامان، که بیشــتر به گونهی «دروه / دروغ» نشان داده میشــود، بزرگترین بدیها به شمار میآمد (جالی نایینــی ،1385 رویهی .)78 «رته» از یک ســو نمود کیهانی داشت و از سویی دیگر نمود اخاقی کــه در گاتاها خود را در برتری اخاقی «راستی» نشان میدهد. این قانون بازتاب اجتماعی خود را در ساختار طبقــهای جامعه نشــان میداد؛ بــه گونهای که هر کــس در طبقهی ویــژهی خود جای میگرفت و میبایســت کارهــای آن طبقه را انجام دهد. زیرا در ســازمان اجتماعی هند و ایرانیان بنیاد زندگانی و ســامانهی اخاقی بر پایهی «خویشکاری» یا «خودآیینی» طبقهها بود و بر هر کس بایســته بود که تنها به کار و پیشــهای که ویژه و بایستهی طبقهی او است بپردازد (مجتبایی253­1، رویهی .)50 بازتاب چهرهی اجتماعی قانون «رته» در ترکیب و ســاخت جامعهی ایران باستان با نام «داد» نمودار میشــد. این واژه در سنگنبشتهها­ی هخامنشــی به چم «قانون» بهکار رفته است (شــارپ ،1346 رویــهی .)166 قانونــی که سازوکار کیهانی آن در ساختار طبقهای خدایان خود را نشان میداد، در نمود اجتماعی آن نیز میبایســت همین ساختار به پیروی از حقیقت و سامانهی الهی، نگه داشته میشد. «داد» به چم مرزهای طبقههــای اجتماعی و مالکیت خصوصــی بود و فــروزهی (:صفت) دادگری، نیــز دربرگیرنده­ی فرمانروایی­ای میشــد که نگاهبان این مرزبندیهای طبقهای باشــد. از این رو است که در شــاهنامه فروزهی دادگر به پادشاهانی میرسد که بر پایهی استورهها و داستانهای تاریخی، به درستی کارکرد آنها با شــکلبندی و نگاهبانی از ساخت طبقهای جامعهی ایرانی همراه بوده اســت. به راستی یکی از ارزشــمندت­رین کارهــای فرمانروا در اندیشهی سیاســی ایران باستان، نگاهبانی از مرزبندیهــ­ای اجتماعــی و طبقههای جامعه برای پشــتیبانی از کارآزمودگی (:تخصص) در کارها، تولید دارایی بیشــتر و سرانجام رونق و آبادانی این جهانی اســت. چنانچه کسی این هنجار ساختاری و اجتماعی را از میان میبرد، در جبههی دروغ جــای میگرفت. زیرا دروغ همان ناهنجاری و آشوب کیهانی بود و کسی که پدیدآورنده­ی آشــوب در کارهای طبقاتی میشــد، به راســتی «دروند» یــا پیرو دروغ بود. داریوش نیز در سنگنبشــته­ی بیستون، دگرگونیهای اجتماعــی را اینگونه دریافته اســت (زنر ،1389 رویهی .)235 بر این پایه میتوان گفــت اگر بخشبندی شــاهنامه از طبقههــای اجتماعی ایران باســتان درســت باشــد، باید پذیرفت که در شهریگری ایرانی ارزش خویــشکاری­ای کــه طبقههای مردم بر دوش داشــتند پر رنگ بوده اســت. از دید جامعهشناخت­ی طبقههای اجتماعی، بخشبندی جامعه بر پایهی خویشکاریای که هموندان (:اعضا) آن بردوش دارند، گونهای همبستگی ارگانیک میان طبقهها اســت نه امتیاز طبقاتی (ن ک به: طبیبی0531، رویهی .)5 نگاهبانــی و پشــتیبانی نکــردن از ایــن مرزبندیهــ­ای اجتماعــی، بر هــم خوردن کارها را در پی مــیآورد و به ویژه آن چیزی میشــود که در نوشــتههای پهلوی از آن با نام «خویشکاری» یاد شــده است. این واژه همچنیــن پیونــد نزدیکی بــا واژهی «فره» داشــت( ‪.)%DLOH\ S‬ بهاینچم کــه خویــشکاری در هر کس داشــتهای از فروغ ایزدی و روشــنایی است که همان فره یزدانی اســت و به هــر آفریدهای بــه اندازه تابوتوان و انجام خویشکاری آفرینشــی او بخشیده میشــود. این نور یا روشنایی، رهآورد انجام بهترین نوع خویشکاری از ســوی هر کســی اســت که در جایگاه خود و در ساختار طبقــهایای که در آن جــای دارد از بهترین چیزها برای توانمند کردن عوامل زندگی بهره برده اســت (ن.ک به: زنر9831، رویهی .)220 در دینکرد میخوانیم: «رســیدن مردم به چکاد فرهیختگی و کار در هر پیشــهای، به گونهای نمادین، بیش از هر چیز اســتوار بر آن است که "آدمی" میبایست منش و اندیشهاش را پایهریز فرهیختگی در آن پیشه کند و فراتر از هر کاری، اندیشهاش شتابان، آهنگ "فرهیختگی" در آن "کار" کند.» (دینکرد سوم، کردهی )153 پیونــد دو مفهوم «فــره» و «خویشکاری» آنچنــان ژرف اســت کــه ایــن واژگان در نوشتههای پهلوی همانند یکدیگر بهکار برده میشــوند، زیرا هر کس که خویشکاری خود را در جامعه و در طبقهی خود به بهترین گونه انجام دهــد، دارای فره میشــود. از این رو، بر هر کس بایســته اســت که دربارهی انجام کار خود مســووالنه رفتار کند (دینکرد پنجم، رویهی .)122 به راســتی پیوند این دو مفهوم، آمیزهای میان دیــدگاه و کارکرد بود تا از این راه بتوانند بیشــترین بازده و دســتاورده­ا را از پیشههای مردم برای پایداری بنیاد فرمانروایی به دســت آورند. «داد» همراه با بهرهمندی از بخششهای طبیعی، خدادادی، سختکوشی و سپندینگی (:قداست) کار برای نیرومند ساختن عنصرهای زندگانی و آفرینش بود، زیرا طبیعت ایران، زندگانی را برای مردم دشواری میکرد و از ایــن رو نیاز بود تا ارادهای آهنین و پیگیر برای ســتیز با سختیها و دشــواریها وجود داشته باشد و این روی نمیداد جز با تیزهوشی و رفتاری آگاهانه کــه بتوانند به بهترین گونه زندگانی مادی را گسترش دهند.

یارینامه: 1 - آذرفرنبغ پســر فرخزاد و آذر باد پسرامید، کتاب سوم دینکرد (دفتر یکم)، یادداشــت و برگــردان از فریدون فضیلت، تهران: نشر فرهنگ دهخدا، ؛1381 2 - ،... کتــاب ســوم دینکرد (دفتر دوم)، یادداشــت و برگــردان از فریــدون فضیلت، تهران: نشــر مهرآیین ؛1384 3 - زنر، آرســی، طلوع و غروب زردشتیگری، برگردان از دکتر تیمور قادری، تهران: انتشــارات فکر روز، چاپ سوم ؛1389 4 - طبیبــی، حشــمتاهلل، ســیر طبقــات اجتماعی و ویژگیهای خانواده در ایران قدیم، مجلهی بررسیهای تاریخی، شمارهی ‪،1350 73،‬ رویههای ؛1-32 5 - دومزیــل، ژرژ، طبقات اجتماعی ایران قدیم، مندرج در کتاب تمدن ایرانی، برگردان از عیســی بهنام، تهران: نشر علمی و فرهنگی، چاپ چهارم ؛1386 6 - بویــس، مری، تاریــخ کیش زردشــت، اوایل کار، برگــردان از همایون صنعتیزاده، تهــران: توس، چاپ نخست 1374 7 - آموزگار، ژاله، ،)1388( تاریخ اســاتیری ایران، چاپ دهم، تهران: نشر سمت؛ 8 - جالی نایینی، ســیدمحمدر­ضا، گزیدهی سرودهای ریــگودا، وزارت فرهنگ و ارشــاد اســامی، تهران: سازمان چاپ و انتشارات، چاپ نخست ؛1385 9 - ،... تاریخ مردم ایران (2جلد)، تهران: نشــر امیرکبیر، چاپ سیزدهم ؛1390 10 - مجتبایی، فتحاهلل، شــهر زیبای افاتون و شاهی آرمانی در ایران باســتان، تهران: نشــر انجمن فرهنگ ایران باستان ؛1352 11 - شارپ، رلف نارمن، فرمانهای شاهنشاهان هخامنشی، نشر شورای مرکزی جشنهای شاهنشاهی، .1346

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran