کاوشهای گیرشمن از زبان عزتاهلل نگهبان
خدمت یا خیانت در یک کارنامه!
اســتاد زنده یاد دکتر عــزتا... نگهبان 1300( )1387- را بسیاري به راستي پدر باستانشناسي ایران ميدانند. نگهبان یکی از سرســختترین مدافعان ساماندهی فعالیتهای باستانشناسی بوده است. بسیاری او را دشمن بزرگ قاچاقچیان و دالالن عتیقه در ایــران میدانند. نگهبان در پنجمین کنگرهی جهانی باستانشناسی و هنر ایران در سال 1347 خورشیدی، گفتاری ارایه داد و در آن مادهای پیشــنهاد کرد که بر پایهی آن خریدوفروش اشیای باستانی به گونهی غیرمجاز و از راه قاچاق ممنوع اعالم شود و کنگره را ملزم به صدور قانونی در این زمینه کرد. او با این گفتار، نقش بنیادین در تصویــب قطعنامهی محکوم کردن قاچاق و فروش اشیای عتیقه داشت. او پرورشدهنــدهي چند نســل از اســتادان و دانشجویان باستانشناســي دانشگاه تهران و سرپرست بسیاري از کاوشهاي باستانشناسي کشوراست.نگهباندر برپنجاه سال باستانشناســي ایران» روایتي دیگر را از کارنامهي پروفسور گیرشمن به یاد ميآورد. استاد عزتا... نگهبان از هنگامي یاد ميکند که در پایان زمســتان 1337 خورشــیدی به همراه گروهي از دانشــجویان باستانشناسي دانشــگاه تهران به دشــت خوزستان و دیدار از کاوشهاي نیایشگاه چغازنبیل به وسیلهي گیرشمن رفته بودند. گیرشــمن آنان را با خوشرویي ميپذیرد و به پرســشهاي آنان پاســخ ميدهد. در آن میان یکي از دانشــجویان از گیرشــمن این نکته را ميپرسد که برابر با آگاهيهایي که دارد، همواره در روند کاوشها یک نماینده و بازرس ادارهي کل باستانشناسي نیز حضور دارد، اما امروز در اینجا بازرس یا نمایندهاي دیده نميشود. «آقاي گیرشمن با تبســم خاص و کنایهداري پاسخ دادند: ما با بازرس ادارهي باستانشناسي قرار خاص داریم، بازرس باستانشناس در تهران ميماند و فوقالعاده ماموریت ميگیرد و ما نیز در اینجا آزادانه هر کار بخواهیم، انجام ميدهیم.» پس از دور شدن گروه از چغازنبیل، دانشجویان، که به انگیزهی این پاسخ گیرشمن به خشم آمده بودند، از دکتر نگهبان پرسشهاي گوناگوني در این باره ميکنند. از این رخداد دو تا سه سال ميگذرد و دکتر نگهبان معاونت ادارهي کل باستانشناســي را بر دوش ميگیرد. در پاییز آن سال، روزي دکتر گیرشمن در یک تماس تلفني به او ميگوید که ميخواهد از فرانســه به ایران و براي انجام تشریفات آغاز دوبارهي کاوشهاي شوش به اداره باستانشناسي بیاید. پس از چندی گیرشمن به ایران و دفتر کار دکتر نگهبان ميآید و آرزو ميکند تا هرچه زودتر تشــریفات ادارهي باستانشناسي پایان یابد تا او زودتر آغاز به کار کند. نگهبان در ادامه مینویسد: « ... پس از لحظهاي سکوت ایشان فرمودند همانگونه که اطالع دارید در چند ســال گذشته آقاي هوشنگ بهرامي که طرز کار ایشان بسیار مورد رضایت است، با هیات فرانسوي همکاري ميکردهاند و چنانچه ایشان که با طرز کار هیات فرانســوي آشــنایي دارند، مجددا تعیین شوند، موجب قدرداني و تشکر هیات فرانسوي خواهد بود. نگارنده بدون توجه و به طور ناخودآگاه تقریبا داشتم موافقت خود را با تقاضاي ایشــان اظهــار مينمودم که ناگهــان واقعهي مســافرت به چغازنبیل با دانشجویان و کنایهي آقاي پروفسور گیرشمن راجع به بازرس ادارهي کل باستانشناسي و طرز کار آن به خاطرم رسید. کالم خود را متوقف داشــته و به ایشــان اظهار کردم: اطمینان داشــته باشید فرد جدي و فعالي همراه ایشــان اعزام خواهد گردید. ایشان مجدداً اظهار کردند : همان آقاي بهرامي بســیار خوب هستند و همکاري الزم را دارند. نگارنده نیز بدون آنکه جواب صریحي به ایشان بدهم، اظهار داشتم که حتما فرد شایســتهاي تعیین خواهد گردید و همهي کارها تا فردا آماده خواهد بود.» پس از آن، دکتر نگهبان یکي از دانشــجویان منظم و موظف خود به نام اســماعیل نفیسي را براي بازرســي برميگزیند و بــه او یادآوري ميکنــد که چون این ماموریت بــراي ادارهي باستانشناسي بسیار برجسته است، او ميباید تا جایي که ميتواند بازبیني و دقت خود را به کار گیرد، اما چند روز پس از آن دکتر گیرشمن پس از دریافت حکم آقاي نفیسي، گفته بود که بهتر بود تا همان بازرس پیشــین را برمیگزیدند، اما آقاي افشار به ایشان یادآور شده بودند که آقاي نفیسی، فرد با مسوولیتی است و همکاریهای بایسته را خواهند داشت. پروفسور گیرشمن پس از آن بــه اتاق نگهبان میآید و همان گالیه را بازگو میکنــد، اما دکتر نگهبان نیز مانند آقای افشار بار دیگر میگوید که بیگمان آقای نفیسی به بهترین گونه همکاری خواهند کرد. پس از گذشت یک ماه از آغاز کاوشهای شوش، نامهای از آقای اسماعیل نفیسی میرسد که در آن گفته شــده بود که پس از چند روز دوســتی صمیمانهی دکتر گیرشــمن با ایشان، از سوی گیرشــمن یادآوری شــده که نیازی به تهیهی فهرست روزانه از اشیای پیدا شده نیست و بازرس پیشــین چنین کاری را انجام نمیداد، اما آقای نفیسی بیتوجه به سخنان گیرشمن، کار روزانهی خود را پیگیری میکند. پس از گذشت چند روز رفتار صمیمانهی پروفســور با نفیسی دگرگون میشود، تا اینکه روزی او را تهدید میکند که اگر بازهم فهرست روزانهی اشیای مکشوفه را تنظیم کند، از بردن او به کاوشهای چغازنبیل خودداری خواهد نمود، اما نفیسی همچنان بیتوجه به کار خود ادامه میدهد تا اینکه در روز پیش از نوشتن این نامه، آقای گیرشمن از سوار شدن آقای نفیسی به خودروی هیأت جلوگیری نموده و آقای نفیسی نتوانستهاند از شوش در پنجاه کیلومتری چغازنبیل است، به محل کاوشها برود. در پایان نامه آقای نفیسی از اداره کسب تکلیف کرده بودند. در پاسخ نامه، بیدرنگ آقای کاظمزاده (معاون اداری دستگاه باستانشناســی) تلگرافی برای آقای نفیسی فرســتادند که در آن آمده بود اگر از بردن ایشان خودداری شده، ایشان خودشان (با پرداخت ادارهی باستانشناســی) خودرویی کرایه کرده و همچنان در کنار احترام به هیأت فرانسوی، خویشــکاری خود را مانند گذشته با جدیت تمام انجام دهند. پس از گذشت کمتر از یک هفته، نامهای دیگر از آقای نفیسی میرسد که در آن نوشته شده که به دستور دکتر گیرشمن کارگران اشــیای یافتشــده را برای تهیهی فهرست در دسترس ایشان نمیگذارند. ایشان هم از ژاندارمهای نگهبان کاوشها برای انجام خویشکاریهای قانونی خود کمک خواستهاند، اما ژاندامری نیز به این انگیزه که به آنان دستور داده شــده تا تنها از پروفسور گیرشمن اطاعت کنند، از همکاری سرپیچی کردهاند! برابر با آنچه در باال دکتر نگهبان (به روایت آقای نفیسی) سرپیچی ژاندارمری میخواند، به راستی با اسناد بازماندهی باستانشناسی برابری دارد. در تاریــخ ،1337/1/11 نامــهای از دفتــر نخستوزیری (امیرعباس هویدا) به وزارت جنگ نوشته شده که به پیوست آن رونوشت نامهای از گیرشمن 18( فوریهی )1958 نیز دیده میشود. در نامهی گیرشــمن از دفتر نخســتوزیری درخواســت شده تا برای امنیت بیشتر سازهها و یافتههای باستانی یک پاسگاه ژاندارمری در آن بخش مســتقر گردد. با این درخواست به تاریخ 1337/2/11 موافقت شد و ادارهی انتظامات از سوی وزارت کشور این کار را انجام برابر با مدارک باال، طبیعی است که ژندارمری چغازنبیل که بر پایهی درخواســت گیرشمن بنیانگذاری شــده بوده، تنهــا در زیر نفوذ او انجام وظیفه کند. به سبب کمبود جا، پژوهشگران را برای پیگیری ادامهی این ماجرا به مطالعهی کتاب نامبرده از دکتر نگهبان رهنمون میشویم ... شایستهی یادآوری اســت که پیش از این نیز در شــمارهی 389 امرداد به سنجش کارنامهی این باستانشــناس فرانسوی از دیدگاهی دیگر پرداختیم و در آینده بیشتر به آن خواهیم پرداخت.
پینوشت : -1 رویههاي 3۶2 تا 270 -2 همان، 4۶2 -3 همان، ۶۶2 -4 اســناد باستانشانسي در ایران، رویههای 150 تا ،155 اسناد شمارهی 45 تا 45/5
یارینامه : - اســنادی از باستانشناســی در ایران، معاونت خدمات مدیریت و اطالعرسانی دفتر رییس جمهور، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسالمی، 1380 1374 ایران از آغاز تا اسالم، ر. گیرشمن، ترجمهی محمد معین، انتشارات علمی و فرهنگی، 1381 تاراج میراث ملی، ج2 (هیأت فرانسوی 1354 - ،)ق1341 به کوشش داوود کریم لو، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، مروری بر پنجاه سال باستانشناسی ایران، عزتا... نگهبان، سازمان میراث فرهنگی کشور، 137۶