داریوش بزرگ نماد منش آریایی
شانزدهم مهر؛ روز بزرگداشت نگاهبان ایران بزرگ
روانشناســی هر ملت یا تبار، با کردارهای او در شرایطی کمابیش همسان، سنجشپذیر با دیگری اســت. در اینجا، میان رفتار پارسیان هخامنشــی و رومیــان در زمینــهی چیرگی بر فرهنــگ و مردمان مصری یک وارســی انجام میشود.
پیش از داریوش بزرگ
با پیروزی ســپاه کمبوجیهی دوم بر سربازان پسامتیک سوم در ســال 525 پیش از میالد، استقالل سه هزار ســالهی مصریان به پایان رســید. اما این به چم (:معنای) پایان فرهنگ مصری نبود. کمبوجیه نزدیک به 3 ســال در مصر، در گردش و استوارســازی فرمانروایی خود بود. در درازای این ســه سال، یادمانی را نیز ساخت که دربارهی یک سوگواری برای گاو مقدس مصریان بوده است *., Posener, . . اما کمبوجیه خشــونتهایی را نیز از خود نشــان داد که گزارش آن در کتاب دوم هرودوت آمده است. از برجستهترین این کردارها، ســوزاندن پیکر آمازیــس یا همان آهموسهی سوم، پدر پســامتیک و نیز کشتن یکی دیگر از گاوهای مقــدس مصریان بوده است (هرودوت، کتاب، .)2 دربرابر، کمبوجیه به بازســازی نیایشگاه شهر سائیس نیز پرداخت و دست به زرهای آن نزد. در تندیس بدون سری که از «ودجاهوررسنه»، پزشــک و دریاســاالر مصری به جای مانده اســت، توضیحهایی آمده که نشــان میدهد این فرد مصری بــه دورهی کمبوجیه دوم نیز بر ســر ردههای (:منصبهای) خویش برجای مانده بود. تندیس 70 سانتیمتر بلندا دارد که در زمــان امپراتور روم، «هادریــان» به ایتالیا جابهجا میشود و اکنون در گنجخانهی (:موزه) واتیکان جای دارد.
برگردان نبشته:
:29-11 «شاه بزرگ همه سرزمینهاي بیگانه، کمبوجیه به مصر آمد و بیگانههایی از هر یک از ســرزمینهاي خارجی با خــود آورد. زمانی که او بر همهی ســرزمین چیره گردید، آنها در درون کشــور سکنی گزیدند، او فرمانروایی بزرگ در مصر شد و شاه بزرگ همه سرزمین بیگانه بود. فرمانروا مرا به سمت “سرپزشک” منصوب کرد. او به من از سوی خود به عنوان “همسخن” و “رئیس کاخ” فرمان داد. او به من اجازه داد کــه لقبهایش به عنوان فرمانروای مصر باال و پایین گذاشــته شــود: Mesuti 5a زایــش یافته رع و من :ed Mahor 5esne مطمئــن شــدم از اینکــه فرمانــروا بزرگی ســائیس را دریابــد... و من مطمئن شــدم که فرمانروا بزرگی نیایشــگاه نئیت را دریابد... فرمانروای مصــر باال و پایین، شــمشهای برداشته شده از ســوی بیگانگان در نیایشگاه را مورد توجه و بازگشــت قرار داد.. نیایشگاه را بازسازی کرد... همه جشنهای نیایشگاه را هدایت کرد... همه اینها را او انجام داد. چون من به او از سائیس گفتم... او به سائیس آمد... به او از کاهای ســودمند فرمانروایان پیشــین گفتم.» htts Zzz.livius.orj Z Zedmahor resne Zedmahorresne.htm . بــه هــر روی کمبوجیه دســت بــه ویرانی ســازههای مصری نزد و به فرهنگ آنان نیز چندان دستدرازی نکرد.
رفتار و منش داریوش بزرگ با در مصر
در پــس مــرگ کمبوجیه، مصــر در روزگار گئومات از دست رفت و دگربار داریوش آن را گرفت (شارپ، ،1375 : کتیبه .)']a داریوش نیز نه تنها ســازهها و فرهنــگ مصریان را از میــان نبرد، بلکه به تاریخ و داشــتههای آنان نیز افزود. داریوش ششــمین چهره در تاریخ مصریان و نخســتین بیگانه در میان آنان بوده است که به جای پاک کردن سرگذشــت پیشینیان این سرزمین، تاریخ و قانونهای آنان را گردآوری کرد و همین گــردآوری داریوش بود (دیودر، کتــاب1، بند )95 که بنمایــهی تاریخنگاری یونانیزبانان آینده دربارهی تاریخ مصر شد. داریوش در مهــرازی (:معماری) نیز با آوردن دانــش مهرازی پارســی، به مصریــان یاری رساند. دو برنامهی ساخت آبراهه (هرودوت، کتاب 2، بند851) و بازسازی نیایشگاه هیبس (والیتــی: ،1386 93؛ 1936: , Posener ،).22 برجستهترین این موارد هستند. برگردان یکی از نبشــتههای مصری بــرای آبراههی داریوش چنین است: «داریــوش! من همــهی جاهــا، بیگانگان و کمانها را به تو تسلیم میکنم. همهی آدمیان ســکنهی جزیرههای دریاهای مصری را به تو تسلیم میکنم. همهی زندگی و خوشبختی، سالمتی را به تو تسلیم میکنم... همهی طعامها را به تو تسلیم میکنم... همه را که به عرصهی ظهور میرســند چون پادشاه مصرعلیا و سفلی، به تو میدهم. پارسی؟، مادی، خوزی، هراتی، پارتی، بلخی، ســغدی، رخجــی، ستگوشــی، خوارزمی، سکاهای دریایی و کوهستانی، بابلی، ارمنی» (والیتی ، .)131 :1386 داریوش نیز به گاو مقدس مصریان و باورهای این مردمان ارج میگذارد. نبشــتهای که این مساله را سندیت میبخشد، چنین است: «در ســال چهارم از ســومین ماه فصل شمو، ســیزدهمین روز همزمان با ســلطنت پادشاه مصر باال و پایین داریوش بخشــندهی زندگی که همانند رع جاودانه اســت...، این خدا باید فرمانروایی کند در (ســرزمینهاي) نزدیک به آب و بگذارند او در شــهر مردگان بیاساید، در جایگاهش جایگاهی که پیش از سلطنتش در اختیار داشــته و مالک آن بوده است. پیش از آن هرگز (مانند آن انجام نشــده است- پس از اینکه همه تشــریفات براي او انجام شد) در تاالر مومیایی کردن. بر ایــن پایه از فرمانروا تجلیل به عمل آورده اســت، (مثل هروس که با پدرش این کار را انجام داده اســت.) براي آپیس تابوت حجاري شــدهی بزرگی از مواد مقاوم و محکم ساخته شــده است. به همان ارزش که پیش از این ســاخته شده بود. براي او جامهی ویژه جشــنها آماده شد...، براي او طلســمش و کلیهی زیورآالتش از مواد عالی و گرانبها ســاخته شــد: باز هم زیباتر از آنچه پیش از آن ساخته شده بود. از این رو فرمانروا (آپیس زنده را) بیشتر از همه پادشاهان دوست داشت. بزرگی و شکوه این خدا در سال چهارم نخستین ماه فصل شمو، (روز چهار) به آسمان صعود کرد. او در ســال 4، نخستین ماه فصل پیرت، هم زمان با ســلطنت پادشاه مصر باال و پایین... در معبد پتاه مســکن و مأوا گرفت. (مدت زمان زیباي زندگی) این خدا یک سال بــه درازا کشــید. فرمانروایــی داریوش براي (آپیس) (هدیه زندگی و رفاه و آســایش بود)» (والیتی ، .)257 :1386 داریوش حتا از شعارهای مصری برای تبلیغ و جا اندازی فرمانروایی پارسی خویش بر مصر بهره برد تا یاد و اندیشهی مصریان چندان آزار نبیند و این گونه برای او کمتر دردســر سازند. دو نمونه از این شعارها که با باورهای مصری ســازگار بود، بر تندیساش نوشته شدهاند که چنین هستند htts Zzz.livius.orj su s] susa susa_statue_darius.html «به تو داده میشــود همه قدرتها، پایداری، تنذرستی و شــادی قلبها. همه سرزمینها، دشــتها و کوهها زیر کفشهای تو یکپارچه شدهاند. به تو مصر باال و پایین داده شده است، کســانی که زیبایی چهره تو را پسند کردهاند برای همیشــه (در دو سوی هاپیها در جلو و پشت تندیس). «فرمانروا مقدس کرد این تندیس همیشه برپا را که بســان او ساخته شد. از این رو، یاد روان وی قرار خواهدداشــت برای همیشه کنار آتوم (در سوی پای راست)». از خشــونت اردشیر ســوم برای بازپسگیری مصر بگذریم، رویهم رفته، در درازای پیرامون 231سال فرمانروایی پارسیان بر مصر، کفهی ترازو، به نرمش و بزرگواری پارسیان نسبت به مصر و فرهنگ آن سنگینی میکند. اکنون رفتار رومیان در بیش از 7 سده چیرگی بر مصر را به گونه چکیده وارسی کنیم: 1 - ویــران کــردن و ســوزاندن کتابخانهی ارزشــمند اسکندریه به دســت یولیوس سزار (پیش از چیرگی سراســری رومیان بر مصر) .)Maf/eod, 2004, 70-74( 2 - بستن مدرسه و مکتب اسکندریه به دستور کاراکاال در سدهی ســوم میالدی Butler,( .)2008, 411 3 - فشار روحانیان مسیحی رومی بر دبستان اســکندریه و کشــتن هیپاتیا، دختر ریاســت مدرسه در ســدهی پنجم میالدی ( Novan .).2010, 240 گفتنی اســت که آنچه آورده شــد، فشــارها و رفتارهای خشــن رومــی و روم خاوری بر فرهنگ دگرگون شدهی مصری بوده است و نه خود فرهنگ تاریخی مصریان. فرهنگی که بهدســت رومیان کمابیــش از میان رفت و به جــای آن، فرهنگی آمیخته به فرهنگ یونانی گسترش یافته بود؛ خشونتهایی باورناپذیر و هراسناک.
* کارشناس ارشد باستانشناسی