استادپورداوود،آرمانباوریخردورز
26 آبانماه ســالروز درگذشت استاد ابراهيم پورداوود اســت. در شــمارهی پيشين و در ستون رويهی انديشه بخشی از نوشتههای ايشان چاپ شد و اکنون اين نوشتار آهنگ آن دارد تا نگاهی ريزبينانه بر زندگی ژرف آن استاد بزرگ بيفكند. نمیتوان پژوهشــگر فرهنگ و تاريخ ايران باستان بود ولی اســتاد ابراهيم پورداوود را نشناخت. برجستهترين آفرينهی (:اثر) ايشان ترجمهی اوستا است. استاد پورداوود نخستين ايرانیای بودند که اوستا را مستقيم از زبان اوستايی به فارسی ترجمه کردند. تا پيش از ايشان برخی از پژوهشگران (منجمله خود ايشان) از اوستا ترجمههايی چاپ کرده بودند که اين ترجمهها از زبان واسطه (برای نمونه انگليسی) بود. در ميان ترجمهکنندگان اوســتا نام اســتاد پورداوود همــواره از ديگران درخشــانتر بوده اســت. شايد بخشــی از راين (:دليل) اين برجستگی «نخستين بودن» ايشان در زمينهی برگردان نوشتارهای باستانی ايران باشــد، ولی به باور نويســنده راين (:دليل) ديگری نيز در ميان است. اســتاد پورداوود بیگمــان دل در گرو مهر ايران داشت. هنگامی که از ايشان دربارهی دينشــان پرســيدند به کنايــه گفتند که ايرانپرستهستند: اگر پرسی ز کيش پورداوود جوان پارسی ايران پرستد ولی نگاه ريزبينانه و موشكافانهی دانشبنياد ايشــان مايه و پايهی جاودانگــی و فروغ نامشان در گسترهی دانش اوستاشناسی در ايران شد. ترجمهی ايشان از اوستا هنوز هم پس از گذشــت چندين دهه از ميان ديگر ترجمهها برجستهتر و دانشیتر است. کمتــر آرمانباورانی* پيدا میشــوند که در زمينهی آرمانشان کوشيده باشند و آفرينهای ماندگار از خود بر جــای نهند. آرمانگرايی بد نيســت، به شــرط آنكه با پندار (:توهم) و احساســات در هم نياميزد. همچنين اگر آرمانگرايــی پايش را فراتر بگــذارد و به کرانههای دانش و خرد بتازد، دستاوردی جز تباهی بن و ريشهی خودش و موضوعی که به دنبال بالندگیاش است نخواهد داشت. آرمان بايد در برابر علوم تجربی، رياضی و ... سپر بيفكند و اسكلتبندی درونیاش را با مواد دقيق منطقی، که به اين فرآيند خردورزی میگوييم، برافرازد. اين گفتهها در نخستين نگاه ساده ديده میشــوند ولی دشوار آن اســت که در گامهی (:مرحلهی) کنش (:اقــدام) چنين کنيم و چنان بينديشيم. شوربختانه بيشــتر آرمانباوران به راين (:دليل) نگاه غيردانشی و تعصبشــان دستبهگيربان پندار هســتند. هنگامی که ايشــان به گامهی کنش میرســند با راينشهای (:استداللهای) نادرست، بیتوجه به گزارههای دانشی و برآيندی (:نتيجهای) که از آن کنش يا تصميم به دســت خواهد آمد میکوشند آنچه را به باور و انديشهشان نزديكتر میبينند به انجام رسانند. بــا آنكه اگر هــر آرمانباوری بكوشــد با روش هنجارمند و گزارههای استوار دانشی و همچنين خردورزی راه رسيدن به آرمانش را بپيمايد، ديگر بينندهی درگيریهای فرسايشی ميان آرمانباوران با دانشمندان، آرمانباوران با ديگر آرمانباوران و آرمانبــاوران با مردم نخواهيم بود و بخشــی از گرههايی که بــه راين (:دليل) روش نادرســت آرمانباوران پديد آمده است گشوده خواهد شد. استاد ابراهيم پورداوود يكی از نمونههای ستودنی آرمانباوران خردورز بود. او دلبســتهی ايران و نهادهای فرهنگیاش بود و در راستای بالندگی فرهنگ و مردم ايران میکوشــيد. بايد ســتود کوشش ايشــان را که همواره در رهگذر خرد و دانش گام مینهاد. ابراهيم پورداوود ســتارهای زرين در کارنامهی اوستاشناسان و ميهندوستان خردورز است.
* آرمانباور: کســی که پيرو ايدئولــوژی، دين يا هر باور ديگری است.