Amordad Weekly Newspaper

بردیا‌و‌گئومات

- نویسنده اردالن کوزهگر

پســر کوچکتر کورش «بردیا» یــا «بردیه» نام داشــت. این نام که در ایالمی به گونهی و در اََکدی آمدهاســت. شکل اکدی این نام، از زبان مادی گرفته شده است. این نام ریشه در واژهی نیاایرانی بهچم«بلندبودن»دارد.همینواژه به ریخت «برز» به پارســی نو هم رســیده است و در نامهای بســیاری کاربرد دارد. ولی در باخترزمین بردیا را بیشتر به نامی که هرودوت او را بدان خوانده است میشناسند: «اسمردیس». دیگر تاریخنگارا­ن باخترزمینی باســتان بردیا را بــه نامهای دیگر هم خواندهاند؛ آیسخولوس نمایشنامهن­ویس بلندآوازهی یونانی، بردیا را در اثــرش، «ایرانیان»، «ماردوس» شناســانده است. یوستینوس تاریخنگار رومی هم از بردیا با نام «مرگیــس» یاد کرده، تاریخنگار یونانی -هالنیکوس-همویرا خواندهاســ­ت. شــاید همهی این نامها، همریشه با واژهی «مرد» باشد و در نتیجه پاژنامی برای بردیا بوده که هرودوت و دیگــران بهعنوان نام اصلی او گرفتهاند. کتزیاس، بردیا را تانیوکسارس­س، و گزنفون وی را تانائوکسار­س خواندهاند. این هر دو نام، یونانیشدهی َتنوَوز به چم تنبزرگ/ بزرگتن است. این نام همچنین با نام اصلی بردیا معنای نزدیکی دارد. میتوان پنداشت که بردیا از اندام بزرگی برخوردار بوده است. دربارهی زندگی این شاهزادهی ناکام چیز چندانی نمیدانیم. دربارهی انجام کار بردیا، ســند دست اول ما سنگنبشــته­ی بیستون اســت. برپایهی این گــزارش کمبوجیه پیش از آنکه آهنگ مصر کند، بردیا را میکشد و مرگ او را پنهان میدارد. هرودوت هــم میگوید هنگامــی که کمبوجیه در مصر بود دســتور کشــتن بردیا را داده است، ولی داســتان هرودوت افزودههای بیشتری دارد. هــرودوت میگوید که بردیا بــا کمبوجیه راهی

مصر شد. سپس کمان پادشاه حبشه به دست ایرانیان افتاد، ولی کسی جز بردیا نتوانست زه این کمان سترگ را بکشد. این توانایی سبب رشک کمبوجیه شد و دستور داد که بردیا به ایران بازگردد. بردیا نیز چنین کرد و به شوش رفت. ولی کمبوجیه شــبی در خواب بردیا را نشسته بر تخت شــاهی دید. چون پریشان از خواب برخاســت، رایزن مــورد اعتمادش «پ ِرکساسپِس» (پرکزاسپ) را به شوش فرستاد تا برادرش را از میان بردارد. دربارهی چگونگی کشــتن بردیا هــم هرودوت دو نســخهی گونهگون آورده اســت. در نخستین داستان، بردیا را در شکارگاه کشتند. در نسخهی دوم پرکساسپس با انداختن بردیا در دریای اریتره، او را از میان برداشــت. دریــای اریتره همان دریای ســرخ امروزین است. البته شگفتآور مینماید که پرکساســپس برای سربهنیست کردن بردیا او را از شوش تا دریای سرخ برده باشد! به هر روی هرودوت هم میگوید که به دستور کمبوجیه، مرگ بردیا را پنهان داشتند. تنها مغی به نام «پاتیزیت» (پاتیزیتس) که کمبوجیه وی را برای وارسی کارهای دربار در ایران گمارده بود، از این جنایت آگاه شد. این پاتیزیت برادری داشت که چهرهاش به بردیا بسیار همانند بود، او از این همسانی چهره و ناآگاهی مردمان از کشتهشدن بردیا بهره برد و به زودی شورشی به راه انداخت.

یادداشتها :

یارینامه: 13۶2 هرودوت، تاریخ هرودوت، ترجمهی وحید مازندرانی، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، - داندامایف، درآیهی «بردیا» در دانشنامهی ایرانیکا

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran