Amordad Weekly Newspaper

نسیمی میآید !...

-

پنهان نمیتوان کرد که خبرهایی که دمبهدم از گســترش ویروس کرونــا و پیامدهای آن میرســد، در دل ما بیم و هراســی ناخواسته افکنده اســت. این مایه از هراس از آنروست که هنوز چارهای کارآمد برای چیرهشــدن بر این بیماری نوپدید پیدا نشــده اســت. اکنون ما و بخشــی از جهان، در برابر آزمونی دشوار ایســتادها­یم و ناگزیریم که بــا پیامدهای آن کنار بیاییم. با این همــه، نباید توانایی آدمی و نیروی زندگیبخش او را دســتکم گرفت. انســان اگر برخوردار از نیکاندیشی و پایبند

به هنجارهای زندگی باشد، آن اندازه تواناست که از پا درنیاید و میدان نبرد با چنین هیوالیی را رهــا نکند. ســتیز و چیرگی بــر اهریمن (کــه بیماری یکــی از نمودهای آن اســت)، خویشکاری هر انسانی است. اما در این کشــاکش و رودررویــی با کرونا، چیزی که آزردهدلمان میکند همزمانی آن با روزهای خوش و شادیبخش نوروز است. به یاد میآوریم که هر سال، در چنین روزهایی، به پیشــواز نوروز میرفتیم؛ از خرید جامههای نو گرفته تا ســفرهآرای­ی هفتسین و خریدن گل و شــیرینی و بســیاری از کارهایی که با نوروز پیوند دارد. خود را آراســته میکردیم و با دلی شــاد و امید به آیندهای روشــن، چشم به راه ســاعتی بودیم که پس از نو شدن سال به دیدار آشــنایان برویم یا آمدنشــان را با آغوشــی گرم و شادیای که پهنای چهرهمان را دربرمی گرفت، پذیرا شــویم. شاد بودیم و شادی میبخشیدیم. اما اکنون هشــدارمان میدهند کــه در خانه بمانید؛ هنگام رودررو شدن با هم، دست ندهید؛ روبوسی نکنید؛ در جاهای پر رفتوآمد نمانید و بسیاری دستورهای پزشکی دیگری از اینشمار، تــا ویروس کرونا بیش از این پخش نشــود و کسان افزونتری را درگیر و دچار نسازد. همهی آن توصیههای پزشکی درست است و بیگمان باید انجام داد. این آزمونی برای ماست تا بدانیم چه اندازه مســوولیتپ­ذیر هستیم. اما پرسیدنیست که با این مایه از پرهیز و دورجویی، با آیین نوروزیمان چــه کنیم؟ آیا جامهی نو نپوشیم؟ سفرهی هفتسین نچینیم؟ در کنار هم شاد نباشیم؟... اگر چنین کنیم بهراســتی از نوروز چه خواهد ماند و خویشکاری و مسوولیت ما در برابر این جشن ملی چه خواهد شد؟ در اینجا و در برابر چنین رویداد ناخشنودکنن­دهای، شماری بایستهها هست که باید به یاد بسپاریم. نخســت آن که هرگز اینگونه نبوده است که روزهای نوروزی گذشتگان و نیاکان ما همواره با آرامش و آســودگی سپری شده باشد و همه چیز آنگونه بوده که آرزویاش را داشتهاند. به تاریخ ایران بنگریم: آکنده از روزها و سالهای سخت و جانکاه اســت؛ از یورش بیگانگان تا ستم خودیها و دچارشدن به بیماریهایی که مرگ و میرهای بســیاری در پی داشته است. از خــود بپرســیم: در آن هنگامهها و ســرریز دشــواریها، مردم چه کردهاند؟ آیا نوروز را از

یاد بردهاند؟ شــادبودن را فراموش کردهاند و به کنجی خزیدهانــد؟ اگر چنین بود که نوروز پایدار نمیماند. گوشهگوشهی تاریخ و فرهنگ ما گواهی میدهد که ایرانیان در سختترین و هولناکترین سالها نیز نوروز را پاسداشتهان­د، برپــا کردهانــد و از یاد نبردهانــد. این که در روزهای نخســت ســال با دیــدن همدیگر، شادمانه بانگ برمیداریم که: «نوروز پیروز»، معنایــی جز این ندارد که پیروزی و چیرگی ما بر دشواریها، با پاسداشت آیینهایمان (و از همه بیشــتر جشن نوروز) آسانتر و دلخواهتر به دست خواهد آمد. این را هــم از یاد نبریم که شــادی هنگامی یافتنی اســت که خواســتار آن باشیم؛ حتا در سختترین روزها نیز خواستار و خواهندهی آن باشیم. راست آن است که شادی و شاد بودن چندان بســتگی به رویدادهای بیرونی ندارد؛ شــادی بسته به خواســت درونی ماست. این شــادی باید از درونمان، از ژرفای وجودمان، برخیزد. بله، همانند هر سال و سالیان دیگر، با دنیایی از شادی و مهرورزی و امید به آیندهای تابناک، جشــن نوروز را برگزار میکنیم. اما از یاد نمیبریم که ایــن روزها درگیر بیماریای هستیم که جان ما را تهدید میکند. با درپیش گرفتن هر آنچه پزشــکان و آشنایان با دانش پزشــکی میگویند، هفتسین نوروزیمان را مهربانانهت­ر و شــادورزان­هتر میچینیم و به یاد میســپاریم که میتوان، در هر حال و روزی، از نسیم باد نوروزی چراغ دل را برافروخت.*

* ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran