Amordad Weekly Newspaper

عشرت‌خسرو‌در‌مرغزار‌و‌سیاست‌هرمز

- سراینده نظامی

قضــا را از قضــا یک روز شــادان تماشــا کــرد و صید افکند بســیار بــه گرداگــرد آن ده ســبزهی نــو می ســرخ از بساط ســبزه میخورد چو خورشــید از حصــار الجوردی چو سلطان در هزیمت عود میسوخت عنــان یــک رکابــی زیــر میزد چو عاجز گشت ازین خاک جگرتاب ملک زاده در آن ده خانهای خواست نشست آن شــب به نوشانوش یاران ســماع ارغنونــی گــوش میکرد صراحی را ز می پرخنده میداشــت مگــر کــز توســنانش بدلگامــی وز این غــوری غالمی نیز چون قند ســحرگه کافتــاب عالــم افــروز نهــاد از حوصلــه زاغ ســیه پــر شب انگشــت سیاه از پشت برداشت تنی چنــد از گرانجانــا­ن که دانی که خسرو دوش بیرسمی نمود است ملــک گفتــا نمیدانــم گناهــش ســمندش کشــتزار ســبز را خورد شــب از درویش بستد جای تنگش گــر این بیگانهای کــردی نه فرزند زند بر هــر رگی فصــاد صد نیش ملــک فرمود تــا خنجر کشــیدند غالمــش را به صاحب غــوره دادند در آن خانه که آن شــب بود رختش پس آنگــه ناخن چنگی شکســتند سیاست بین که میکردند ازین پیش کنون گر خون صد مســکین بریزند کجــا آن عدل و آن انصافســاز­ی ... ... نظامــی بر ســر افســانه شــو باز

بــه صحرا رفت خســرو بامــدادان دهــی خــرم ز دور آمــد پدیــدار بر آن ســبزه بســاط افکنده خسرو چنین تا پشــت بنمــود این گل زرد علــم زد بــر ســر دیــوار زردی علــم را میدرید و چتــر میدوخت دو دســتی با فلک شمشــیر میزد چــو نیلوفــر ســپر افکند بــر آب ز سر مســتی در او مجلس بیاراست صبوحــی کرد با شــب زنــدهدارا­ن شــراب ارغوانــی نــوش میکــرد به می جان و جهان را زنده میداشت دهن بــر کشــتهای زد صبح بامی ز غــوره کرد غارت خوشــهای چند سرشــب را جدا کــرد از تــن روز بــه زیر پــر طوطــی خایــهی زر ز حرف خاکیان انگشــت برداشــت خبــر بردنــد ســوی شــه نهانی ز شاهنشــه نمیترسد چه سود است بگفتنــد آنکــه بیداد اســت راهش غالمــش غــوره دهقان تبــه کرد بــه نامحــرم رســید آواز چنگش ببــردی خــان و مانــش را خداوند ولی دســتش بلرزد بــر رگ خویش تــکاور مرکبــش را پــی بریدنــد گالبــی را بــه آبــی شــوره دادند بــه صاحبخانه بخشــیدند تختش ز روی چنگش ابریشــم گسســتند نــه با بیگانــه با دردانــهی خویش ز بنــد قراضــه برنخیزنــد که بــا فرزند از اینســان رفت بازی ... ... کــه مــرغ بنــد را تلــخ آمــد آواز

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran