Amordad Weekly Newspaper

ميراث‌يکسان‌ايران‌باستان‌و‌اروپا

- نویسنده علی آذرداد

مهرازی، واژگان، پوالد، ابریشم و نگارههای ایران باستان در اروپا

زمینهی پیوند مهــرازی (:معماری) میان مردمان ژرمن تبار و ایران باستان نخستین بار بهدســت آرتور پوپ با موشکافی بسیار ارایه شــد (مهرازی ایرانی و ریشــههای ایرانــی، مجلهی تخصصــی برلینگتون، 33۹۱میادی، نسخهی2۶، شمارهی3۶3، رویههای2۹2-4۹2 .) در اینباره ســیاههی بلندی دیده میشود، بــرای نمونه چگونگــی روش طراحی تاق در آلمان و رویهمرفته مهــرازی اروپایی همانگونه که مهرازی اســامی نیز ریشه در مهــرازی ایران باســتان دارد. جیووانی کوراتوال و جیانروبرتو ســکاریکا به روش مهرازی گنبد ساســانیان بسیار ارج مینهند و گوشــزد میکنند که «فضاهای گنبدی در ساختمانهای مسیحی اروپا از ارمنستان الگوبرداری شدهاند، که آن نیز به نوبهی خود از ایران ساســانی آمده اســت و شوند آن را میتوان نزدیکی جغرافیایی و این واقعیت که ارمنستان زمان درازی بخشی از ایرانشهر بوده اســت دانســت» (هنر و مهرازی در ایران، نیویورک، نشر ابویل، 7۰۰2 میادی، رویهی2۹). مهرازی ژرمنی کلیسای سنتپیر شهر وین اتریش در سدهی پنجم میادی و همچنین تاق باالیی دیوارهای بیرونی کاخ پادشاه آلمان تئوریک (پادشاهی ۵74 تا ۶2۵ میادی) در شــهر راونــا همانند روش تاق ورودی تیسفون است. پیونــد مردمــان ژرمــن تبــار و جهان ایرانــی میان تیرههای شــمالی ژرمنها، وایکینگهــ­ا، بهگونهی ویژهای در دوران ایران پس از اســام پابرجا بود. شمشــیر نامــی وایکینگ «اولفبرت» بهراســتی با ایــران در پیوند اســت. فردریک کارپنتیر لیونگکویست از دانشگاه استکهلم سوئد که دربارهی راه بازرگانی رود ولگا پژوهش کرده اســت از کشــتیرانی وایکینگها از دریچه ماالران ســوئد به بندرهای شمالی ایران در سالهای ۰۰8 تا میانهی ۰۰۰۱ میادی چنین یاد میکند: « بسیار گمان میرود که پوالد بهکار رفته در شمشــیرهای اولفبــرت از ایران آمده باشــد، من میپندارم که آنها این پوالد ایرانی را با پیوندهای دوستانهی بازرگانی و دادن پوســت خز و دیگــر کاالیهای شــمالی گرفته و با کشــتیهای کوچک رودخانهای بردهاند». هنگامیکه ایران ساسانی با تازش تازیان در حال فروپاشی بود (سدهی 7 میادی)، پایداری در برابر تازیان در شــمال ایران همچنان ادامه یافــت و فناوری متالوژی در این پایداری کارســاز بــود، که برای وایکینگهــ­ای بــازرگان کــه از راه رود ولگا به شــمال ایران میرفتند ســودمند بــود، البته این وایکینگهــ­ا پیش از این در روزگار ساســانیان نیز با ایران در پیوند بودند. گویا در ســالهای پایانی ساسانیان وایکینگها استفاده از کاهخودهای چند تکه را آغاز کردند. همانند کاهخود خسرو پرویز آنچنانکه در ســنگنگاره­ی تاق بســتان کرمانشاه سوار بر اسب برگستوان پوشــیدهی خود، شــبدیز، دیده میشود. آنگونــه که پیتر کاکس یادآوری میکند، «همانندی بســیار درخــور توجهای میان کاهخود شــاه ســراپا زرهپوش ساسانی، خسرو پرویز در سنگنگارهی تاق بستان با کاهخود سنگنگارهها­ی اسکاندیناو­ی آرامگاههای وندل و والزگارد در سوئد دیده میشــود» (پیتر کاکس؛ ایران اشکانیساسا­نی، دشمنان روم/ انتشارات اسپری، ۹۹۹۱میــاد­ی، رویــهی 47 و همچنین جستار کاوه فرخ، غامرضا کرمیان و آدام کوبیک ارایه شــده در دانشگاه سیدلکی لهستان، نوامبر ۶۱۰2 میادی). شاید چشمگیرترین یافته، یافتههای نوین از ابریشــم ایرانی در کشتیهای بازرگانی وایکینگها باشــد. ماریان ودلر دانشــیار گنجخانهی (:موزه) تاریخ فرهنگ وابسته به دانشــگاه اوســلو در نروژ میگوید که میزان ابریشم وارداتی نروژ از ایران با توجه به میزان ابریشم یافت شده در کشتیهای

بازرگانی وایکینگها بســیار بیشتر از واردات این کاال از کنســتانتی­نپول (قسطنطنیه) بوده اســت. بسیاری از ابریشــمها­ی یافت شده از وایکینگها دارای نقشمایههای شاهنشــاهی ایران هســتند. پارچهای ابریشمی که به روش پیشرفتهی «ســامیتا» بافته شده است دارای نگارههای دینی ایران پیش از اسام است. شــارون ترنــر در اثــر خــود «تاریــخ آنگلو ساکسونها» (سدهی ۹۱ میادی) گمانهای را دربارهی ریشهی اصطاح آلمانی «زاکسن» به میان میآورد. ترنر میگوید: «از میان تیرههای گوناگون اسکیتها، میتوان با کمترین امکان اشتباه اثبات کرد که سکاها تیرهای هستند که تبار ساکســونها به آنها میرســد». گزارش کلی ترنر چنین اســت که نام ایرانی باســتان این تیره سکایی-سونا (پسران سکا یا سکایی) بوده کــه بهگونهی کوتاه شــده «زاکس ون، زاکزون و ساک ســون» گفته میشده که نام تیرهی ساکسون است. مردمان ژرمن همچون ایرانیان، ارمنیها، اســاو- بالتیکها، یونانیان، ایتالیاییه­ــا و ماننــد اینها همه وابســته به خانوادهی هندواروپای­ی هســتند که بن و ریشه آنها و بهویژه ساکســونها بهوسیلهی ترنر در خاور اروپای نوین و در اینباره در شــمال ایران ردیابی شــده است. استرابو گاهنگار، گیتاشناس و فیلسوف یونانی همروزگار اشکانیان در کتاب خود (3۶ پیش از میاد تا 23 میادی، نسخهی ۱۱، رویههــای ‪)788- ۶77‬ مردمانــی بهنام «ساک-ســون» را در خاور دریای کاســپین و همزمان سرزمینی در ارمنستان باستان را با نام «ساکا-ســینا» شناسایی کرده است. همچنین پلینی 23( تا ۹7 میادی) نویســنده و فیلسوف رومی از «ساک-سینا» بهعنوان «اسیکتهایی باشکوه» در ارمنستان یاد میکند. یک پژوهنده و باســتاننو­یس دیگــر همروزگار اشــکانیان گیتاستارهش­ــناس یونانی پتلومی اســت (۰۰۱ تا 8۶۱ میادی)، او ساکســونها را بخشی از «ساکایی» که نوادگان «اسکیتها یا سکاها» بودنــد میدانــد و ریشــهی «ســکاها» را از «مادها» در شمال، شمال باختری و باختر ایران میداند. با بودن این سرچشمههای کاسیک، پژوهشــگرا­ن باخترزمینی و حتا برخی همتایان ایرانی آنان تصمیم به چشمپوشی و جلوگیری از گســترش این آگاهیها گرفتهاند. شــارون ترنر میافزاید شــمار بســیاری از واژگان زبان «سکســونها» که از ایران باستان وام گرفته شده است، ریشه در شمال ایران دارند. از میان شمار بسیار واژگان مشــترک زبانهای ایران باستان و ساکسون- نخستینی که ترنر واکاوی (:تجزیهوتحلی­ل) نموده است انگشت شماری را در اینجا میآوریم:

‪am = I am, $rian = to honor, (nde‬ ‪= to end, Bar = a load,‬ ‪Bradar = brother, Svestar =‬ ‪Bedroz = a present,‬ ‪Bysgo = Business, Bidari‬ ‪vigilance, Murdan = to die, Nah‬ not, ‪Isa = ice, Dar = door, Guftan‬ ‪speech, to relate, Na = no,‬ ‪Gers= grass, Lippa = lip, Sakht‬ ‪violent, stubborn,‬ Sorg=sorrow,grief, Tundar=thunder البته در زبانهای امروزی ایرانی نیز برابرهایی یافت میشود مانند واژگان کردی زیر: ‪Mara = marry, Mong = moon,‬ ‪Gama = Game and Firo = free of‬ charge sister,

= =

= =

* اصل نوشتار به زبان انگلیسی به قلم دکتر کاوه فرخ است.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran