Amordad Weekly Newspaper

اندیشههای زندگیساز ایرانی در آیینهای نوروزی

- نویسنده رستمشهریار­ی

تعادل بخش مادی و مینوی در فلسفهی آیینهای نوروزی

نوروز و آیینهای وابسته به آن، هزارههاست که نزد ایرانیان ُپرارج اســت. نوروزی که با نوشدن یا فرشــکرد طبیعت همراه است. نوشدنی که تازهشــدن انسان را خواســتار است. تازهشدنی که اشو زرتشت در گاتاهای خود از آن بهعنوان یکی از ستونهای آموزش خود یاد میکند: «ای مزدااهورا، باشــد که که ازآن تو باشیم و از کسانی باشیم که جهان را تازه میگردانند. باشد زمانی که خرد دســتخوش سستی و نااستواری است، راســتی به یاری ما آید و اندیشهی ما را به هم نزدیک گرداند» (سرودهای اشو زرتشت، گاتاها، یسنای03، بند9). ارجنهــادن به زیســتبوم یکــی از بنیادهای ایران باستان و دین زرتشتی است. نمود چنین سپاســداری را میتوان در «ُخرده اوســتا» که بهدست موبد فرزانه آُدرباد ماراسَپندان در روزگار ساسانیان گردآوری شــده است را دید. نیاکان بینشورمان با اســتادی هرچه بیشتر، کارهای مادی و مینــوی را آنچنــان در کنار یکدیگر نهادند و پیوند دادند که انســان را شــگفتزده میکند. دســتاورد چنین بینشــی سپاسگزاری انسان از آفریدههای مادی و مینوی اهورایی در جشنهاســت که بهویژه در نوروز و جشنهای همجوار با آن خود را نشان میدهد. زرتشــتیان بر این باور هستند که بیمهری یا توجه بیش از اندازه به هر کدام از دو بخش این جهان یعنی مادی و مینوی تعادل زندگی انسان را برهم میزند. این تعادل باید بهگونهای باشد که نه از کار بخــش مادی بازمانند و نه بخش مینــوی را نادیده انگارند، چراکه هر دو را ارجی است بسیار. به ســخنی دیگر، نوروز و جشنهای وابسته به آن که پیش و پس از آن برگزار میشود نمودی از این تعادل است. خانهتکانی نوروز میبایســت تــا آغاز پنجهی کوچک یــا همان روز اشــتاد ایزد اســفندماه (553امین روز سال) به پایان رسیده باشد. در گاهشــماری دینی زرتشــتیان که اندکی با گاهشــماری رسمی کشور ناهمسانی دارد، سال به 12 مــاه 30 روزه که هــر روز بهنام ایزد یا امشاســپند­ی آراسته است، بخش میشود. پنج روز پایانی سال نامور به «پنج روز پنجه» بهنام پنج بخش گاتاهای اشو زرتشت (اَهنود، اُشَتود، ِسپنَتمد، ُوهوخشــتر و َوهیشتوایش) نامگذاری شده است که همزمان با واپسین گاهنبار یعنی «گاهنبار َهَمســپتَمیدیم گاه» است و پنج روز پیش از آن به پنجهی کوچک نامور اســت و از اشتاد ایزد تا انارام به درازا میکشد. خانهتکانی، تکانهای اســت که میتواند نهتنها خانه و کاشانه، بلکه درون انسانها را فرا بگیرد و ناپاکیها، زشــتیها و پلیدیها را از خود دور کند. اشتاد، آســمان، زامیاد (زمین)، مانترهسپند (مانترا و سخن سپند) و انارام (روشنایی بیپایان) نام روزهای پنجهی کوچک هستند. چم اشتاد، راســتی اســت. راســتی در کارها، گسترش نیکیهاســت. در این پنج روز انسان میتواند با زمین و خانهای پاک، آسمان و هوایی خوشبو و با مانترایی دلنشین، گامی بهسوی روشنایی بیپایان بردارد. آغــاز پنجهی وه یا پنجهی بزرگ، آغاز گاهنبار است. گاهنبار گاه باردادن و پخشکردن دارایی و دهشــمندی اســت. دهشهای گاهنبار، هم مادی اســت و هم مینوی. گاهنبار هنگامهای است که دارایان دارایی و دانایان، دانایی خود را میگسترانند. گاهنبارها ارج نهادن به دادههای اهورایی است. واپسین شب پنجهی بزرگ که پیش از اورمزد و فروردین ماه بوده و به «شب وه» نامور است، زرتشــتیان به بام خانه رفته و آتشــی روشــن میکننــد و همراه بــا ارجی که به روشــنایی آتش مینهند، بــه نیایش اهورامزدا میپردازند. زرتشــتیان بر این باورند که با این کار، روان و

فروهر درگذشتگان راه خانهی خود را پیدا کرده و برای باشندگان آن کاشانه سالی پربار را آرزو خواهند کرد. پس از ساسانیان و در روزگار امویان و عباسیان برگزاری آیینهای باستانی ایرانیان و زرتشتیان به سختی و با دشواریهای بسیاری روبهرو شــد و روزبهروز کمرنگتر شد. روشن نیســت از چه هنگامی - ولی به گمان برخی در روزگار مامون عباسی - آیین آتش بامکردن که میخواست فراموش شود، به کوچهها کشیده شد و نام «چهارشنبهسو­ری» بر آن نهادند. بههر روی، زرتشتیان هنگام چهارشنبهسو­ری از روی آتش نمیپرند و این کار را نادرست میدانند. پیش از آغاز ســال نو، گســتراندن ســفرهی هفتســین یکی از آیینهای ماندگار نوروزی است. بیگمان دانستن فلسفهی چینش سفرهی هفتســین، آگاهی ایرانیان را از هوشــمندی نیاکان خود در چگونگی تعادلی که میبایســت میان بخش مــادی و مینوی جهان اســتوار کننــد، میرســاند. از دیرزمــان در فرهنگ و استورههای ایرانزمین شمارهی هفت، نشانهی «کاملبودن»، «فراگیربــو­دن» و «همه چیز» اســت. برای نمونه در ُخردهاوستا و در اوستای «کشــتیافزو­دن» میخوانیــم «همکرفــهی زمین ُبیــم»، یعنی با بستهکشــتی­ان،ِ نیکان و بستهکشــتی­ان و نیکان و وهان هفتکشــور خوبان همهی کشــورها و ســرزمینها همیار و همپیمان باشــیم. همینگونه در هفتشــهر عشق، هفتخوان رستم، هفتسین نوروز و ... این فراگیربودن را درمییابیم. پشتسر هفتسین نوروزی اندیشهای زندگیساز با درونمایهای فرزانشی نهفته است. زرتشتیان در بســیاری از نیایشهــای خود بــه مینوی امشاســپند­ان و ایزدان (برترین و برگزیدهتری­ن فروزههای اهورامزدا، اَمشاســپندا­ن نام دارند و افزونبر آن اهورامزدا، فروزههای نیک بیشمار دیگری هم دارد که به ایزدان نامور هســتند)، درود و خشنودی خود را میفرستند. برای نمونه در نیایشی به نام «برساد» که در پایان نمازهای بایستهی روزانه جای دارد، میخوانیم: ...« به ُخشنودی مینوی خورداد و تِشَتر و باد و فروردین »... و یا ...« به َخشنودی مینوی وهمن و ماه و گوش و رام »... در ایــن نیایــش و دیگر نیایشها بهروشــنی برداشت میشود که فروزههای اَهوراَمزدا یعنی امشاســپند­ان (بهچم پاکان جاویدان) و ایزدان (بهچم ســزاوار ستایش) هستی داشته و بخش مینوی آفرینش را پایش میکنند. در میان بیشتر مردمان جهان حلقهای فراموش شده و یا گمشــده دیده میشود که هستی را با چشم مادی نگریســته و مادینگر شدهاند و هر آنچــه را که دانش روز نتوانســت ثابت کند، نمیپذیرند!؟ یا اگــر نیروهای مینوی را پذیرفتند و حتا گوشهچشــمی هم به آن دارند از روی تعصــب و بــا دیــدی خرافاتی به آن مینگرنــد و گاهی نگاه آنــان به ترس، آلوده میشود. اینگونه نگرشها سازمان زندگی را

برهم میزند و انسان را در راهی نادرست جای میدهد. اهورامزدا جهان هســتی را با قانونی اســتوار و سامانهای هوشــمند راهبر است و بخشبخش آن را بــا فروزههای خود یعنی امشاســپند­ان و ایزدان پایش میکند. یادآوری چنین سامانهای را میتوان در سفرهی هفتسین ایرانیان دید. به ســخنی دیگر هفتسین نشانهای از همهی جهان هستی است. وهومن، اردیبهشــت، َشــهریور، ســپندارمز­د، خورداد و اَمرداد، به همراه ذات یکتا ِو بیهمتای اَهوراَمزدا که دربرگیرنده­ی همهی فروزههایش اســت را نمادیــن به نــام هفت امشاســپند میشناسیم. «اینک ســخن مــیدارم از آنچــه در زندگی بهترین است و آن را درپرتو راستی دریافتهام: مزدا آفریدگار راســتی است، مزدا سرچشمهی اندیشــهین­یک و اندیشهینیک برای کوشش است. مزدا پروردگار پارسایی و پارسایی مایهی نیکوکاری اســت. مــزدای از همه چیز آگاه را نمیتوان فریفت» (ســرودهای اشو زرتشت، گاتاها، یســنای54، بنــد4). (راستی=اشــا، اندیشهینیک=وهومنه، پارسایی=آرمئیتی) هفتســین، هفت «سینی» تمثیلوار است که هر یک به نمادی از امشاســپند­ان آراسته شده اســت تا آنان را بیشتر پیشچشم داشته باشیم. باید افزود در روزگار باســتان، بــرای افزایش ارزشــمندی این فروزهها نزد مردمان، هر یک از امشاسپندان را نگاهبان و همپیوند با یکی از پدیدههای طبیعی هم میدانستند تا اثرگذاری آنان استوارتر و ماندگارتر باشد: - وهومنه یــا بهمن، خرد فرمانــروا بر جهان هســتی اســت. پیوند مینوی این امشاسپند با جانوران ســودمند و نگهداری از آنان ازآِن این امشاســپند اســت. برای یادآوری این گزاره بر روی خوان نوروزی، کاســهای از شــیر گاو یا گوسپند میگذارند. همچنین تخممرغ هم نشان از این امشاسپند دارد. دیده میشود که سپیدی در همهی نشانهها آورده شــده است از اینرو سپیدی سفرهای که هفتسین بر روی آن چیده میشود هم نماد وهومنه است. - اَردیبهشــت یا اَشاَوهیشــتا، قانون هستی، هنجار هستی یا اشاست. نماد اردیبهشت، آتش و اخگرهای رو به باالی آن اســت. گذاشــتن مجمری از آتش یا شــمعی روشن، یادآور این امشاسپند اســت. همچنین آینهای که در کنار شــمع نهاده میشــود نماد افزایش راســتی و روشنایی است. - شهریور یا َخَشتَرهَوئیره، شهریاری بر «ُملِک درونی خویشتن» است. به سخنی دیگر، انسانی شــهریوری میشــود که در برابر پنج فرزنِد بِد مالکیتخواه­ی یعنی َخشم، رشک، کینه، نیاز و آز توان رویارویی داشــته باشد. در جهان مادی شــهریور نگاهبان فلزها اســت. تاس روزین (مسی) یا سکهای که بر سفره میگذارند نمادی از این امشاسپند است. - سپندارمزد یا ِسپنَتهآرَمئیتی، فروتنی به همراه مهر و عشــق راستین است. نماد این امشاسپند «زمیــن مادر» اســت. زمینی کــه بدون هیچ چشمداشتی همه چیز را، به همگان میبخشد. خود سفرهی خوان نوروزی که با پارچهای سبز یا سپید پوشانده میشــود، نماد این امشاسپند است. - خورداد یا هئوروتات، رسایی است. رسایی آن اســت که با دیدن هر یک از آفریدهها، پی به بزرگی و شکوه آفرینش و آفرینندهی او ببریم. خــورداد در جهان مادی نگاهبان آبهاســت. نهــادن ظرف یا تنگــی از آب نشــانهی این امشاسپند است. - اَمرداد یا َهئوروتات، جاودانگی است. جادوانی روان و یا ماندگاری نام نیک، هردو برداشــتی از این امشاســپند است. در جهان مادی، امرداد با گیاهان و روییدنیها درپیوند اســت. گذاشتن ســبزهی هفتسین و یا شاخهای از گیاه سرو و شمشاد نشان از این امشاسپند است. - هــر یک از نمادهــای باال یــادآور یکی از فروزههای اهورایی اســت و کل، اهورامزداس­ت که همه را در بر میگیرد. باید افزود «هفتسین» کنونی (هفت چیزی که با واک «س» آغاز میشــود) و ایرانیان کنونی آن را بهکار میبرند اندکی به فلسفهی یاد شده نزدیک است. سبزه، سنجد، سمنو، سماق، سنبل، سکه، سیر، سیب و ... «سین»هایی هستند که بیشتر گیاهند و تنها یکی فلز است و شوربختانه هر کس با توجه به پســند خود ســینی بر آن میافزاید یا میکاهد. همچنین «هفتشــین»؛ شیر، شــراب، شربت، شکر، شــهد، شمشماد، شقایق، شاخهنبات هم هر از چند گاهی عنوان میشود و پرسش اینجاست که آیا واژگانی مانند شربت، شراب، شهد فارسی هستند که نیاکان ما از آن بهره میبردند!؟ هفت دیگر، «هفتچینی» است که گفته میشود ظرفهای چینی بوده که از کشــور چین میآمده اســت! یا هفتچینش است؟ بههر روی انسان با دانستن فلسفهی هفتسین، هرچه بیشــتر به فلســفهی آفرینش نزدیکتر میشود. دانستنی که افزایش دوستی جهانی را درپی خواهد داشت. ســال نو با فروردین ماه آغاز میشود. فروردین را فروهر معنا کردهاند. َچم فروهر، پیشــرفت، جلورفتن و نیروی پیشبرندهی جهان هســتی اســت. در فرهنگ زرتشــتی جهان همواره در جنبش و پویش اســت و از ایــنرو آغازین ماه سال را فروردین نام نهادند. پس از آغاز ســال نو مردمان بــه دیدوبازدید میروند. کسانی که سنوسال کمتری دارند به دیــدن بزرگترها رفته و با این کار بزرگی آنان را ارج مینهند. این آیین گونهای، پررنگکردن فروزهی ســپندارمز­دی در انســان است. مهر، فروتنی و عشــقی که میان مردمــان جابهجا میشود. ششــم فروردین (خورداد روز)، روزی بســیار فرخنده برای زرتشــتیان است. هم زادروز اشو زرتشــت است و هم گاه به پیامبری رسیدن او. خورداد روز از مــاه فروردین را «نوروز بزرگ» هم میگویند. سیزده نوروز که به «ســیزدهبهد­ر» نامور است برابر است با روز تیر ایزد از ماه فروردین. گمان میرود بیرونرفتــ­ن ایرانیان از خانه و رفتن به دامــن طبیعت در این روز، ازبرای درخواســت آنان از ستاره و ایزد تیر است که سال نو، سالی پرباران و پربار باشد. در پایان با نگاهی به فلسفهی آیینهای نوروزی میتوان به این نکته پی برد که گذشتگان بسیار کوشش میکردند که به هر بهانهای یادآور پیوند میان بخش مینــوی و بخش مادی این جهان باشند تا انســانها با آرامش، آسایش و شادی هرچه بیشــتر بتواند این پنجروز را به سرانجام برساند. گذرانی با آگاهی.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran