Amordad Weekly Newspaper

پیکهای پیشواز بهار

- نویسنده پیمان

نگاهی کوتاه به آیینها و موسیقی نوروزی در میان اقوام ایرانزمین

نــوروز در میــان گروههــای ایرانــی یکی از کهنترین جشــنها به شــمار میآید. ارزش آن در میــان ما ایرانیان چندان مهم اســت که هرچــه به این موضوع بپردازیــم باز هم برای پژوهش و نگارش جا دارد. شــوربختان­ه بخش بسیاری از موسیقی نوروزی و آیینهای آن یا از میان رفتهاند یا بســیار اندک و با دگرگونیهای چشمگیری اجرا میشوند. هرچنــد تــاش برخــی از پژوهشــگرا­ن و گردآورنــد­گان موســیقی اقوام در ســالهای گذشــته، برای ثبت و نگهداری بخشی از این موسیقی، ستودنی است، اما در همین چند سال گروهی از خوانندگان کهنســال را از دســت دادهایم، بیآنکه با نگاه نوتری دانستههایش­ان را ثبت کنیم. درون این آیینها نکتههای ارزندهای چون: همبســتگی، ملیگرایی، ستمســتیزی، عشــق ...و نهفته بود. پیامهای این پیکهای نوروزی در سراســر ایران در چارچوب موسیقی و نمایشهای سمبلیک اجرا میشد.

نوروزخوانی یکی از اصلیترین و باارزشترین بخشهای موسیقی نوروزی است. برخی این فرهنگ را ویژهی سرزمینهای دو سوی البرز میداننــد؛ ولی نوروزخوانی در سراســر فات ایران رواج داشته است. شیوهای از نوروزخوانی نیز در سرزمینهای مرکزی و در کوهپایههای زاگرس بوده است. نوروزخوانـ­ـان پیکهایی بودند کــه در پایان اســفند در دســتههای دونفره یا چند نفره و گاه بهتنهایی با خورجینی که بر دوش داشتند روستا به روستا میرفتند و با خواندن سرودهایی موزون و گاهــی بداهه، مژدهی آمدن نوروز و بهــار را به مردم میدادند؛ مــردم نیز نیازها و توشهی ســفر آنها را مانند: قند، چای، برنج، آرد ...و را در خورجینشان میگذاشتند. بیشتر نوروزخوانا­ن راههای درازی را از یک روستا به روستای دیگر میپیمودند.

تکمگردانها هم گونهای نوروزخوان بهشــمار میآیند که آمدن بهار را همانند نوروزخوانا­ن به مردم مژده میدادند. این آیین در آذربایجان و برخی از جاهای ترکنشین گسترش دارد. تکم عروسکی بهشــکل بزغاله است که زنگولهای کوچک بر گردن دارد و با باریکبینی ویژهای ســاخته میشــود. این عروســک که بلندی آن بیشــتر بین 20 تا 40 ســانتیمتر با پسند (:ســلیقهی) تکمچی ســاخته میشود، روی تختــهای گرد جای میگیــرد و از زیر به تکه چوب کوچکی پیوند دارد که تکمچی آن را باال و پایین میکنــد و تکم روی تخته میرقصد. به عروســکگرد­ان، تکمچی میگویند. یک نوازندهی گاوال (دایره) نیز تکمچی را همراهی میکند. تکمگردانی ریشــهای کهن دارد و در بیشــتر جاهای ایران با نامهای دیگری چون: آهوبره، در خراســان و تیشترک در منطقهی بختیاری خوانده و اجرا میشود.

در میان عشــایر زاگرسنشــی­ن بهویژه لرهای ایران و بخشهایی از اســتان فارس تا کنارهی خلیج فارس، در گذشــته مکتبخانهها­یی بود که مامکتبخانه­ها، آنهــا را اداره میکردند. مامکتبخانه­ها آموزگارانی بودند که افزون بر ســوادآموز­ی، آموزههای دینی، مذهبی و برخی از کتابهای باارزش ملی همانند شــاهنامه و خمسهی نظامی را به شاگردان خویش آموزش میدادنــد. این کاسها تنهــا در فصل کار و کشاورزی و روزهای نوروز بسته میشدند. پیش از بستهشــدن نوروزی مکتبخانه، یعنی پایان اســفند، ماها نوروزخوانی مکتبخانهای را به

شــاگردان خود یاد میداد و کودکان آن را میان ایل یا روستای خود میخواندند و برای آموزگار خویش و چهبســا کودکان نیازمند پول گردآوری میکردند.

نوروزخوانی (اصلیترین پیکهای بهار) تکمگردانی

نوروزخوانی مکتبخانهای

موسیقی و ترانههای نوروزی اقوام

امروزه گاهی از رسانهها و نیز فضای مجازی ترانههایــ­ی به عنــوان «ترانههای بهاری اقوام» میشنویم. باید گفت بسیاری از این ترانهها تنظیم شدهاند و سرایندهی مشخصی دارند. این ترانهها از دهههای 40 خورشیدی تا امروز ساخته شدهاند. وزن ترانه و سرودها و فاصلهی بیشــتر این موســیقیها نشان میدهد که ترانهها چندان کهن نیســتند. بیشــتر ترانههایی که مفهــوم نوروزی و بهار داشتند از میان رفتهاند و کمتر زمزمه میشــوند. برخــی از خنیاگــران جاهای گوناگون ایران مانند بخشــیها، عاشیقها و بیتخوانــا­ن بــه داســتانها­ی خنیایی اشــاره میکنند که با عنوان نوروزنامه یاد میشوند؛ ولی همچنان بخشهایی از آن را میخواننــد و اجرای همهی آن را کمتر میشنویم. ترانههایی که در این گسترهها زمزمه میشــوند، درونمایهای سرشار از امیــد و دگرگونی در بنیــاد زندگی مردم هنگام نوروز دارد.

نغمهی تحویل سال

به گفتهی کهنســاالن و افــراد آگاه، در گذشته ســاعت و زمان دقیق تحویل سال در گاهشمار منطقهای بود و فرد باسواد آنجا با بررسی ســالنامه و با اندکی دگرگونی بر پایهی حدس و گمان زمان تحویل ســال را مشــخص میکرد. اگر در شهر یا روستا بودند بیشــتر بزرگان در قلعــهی خان و یا کدخــدای آن منطقه گرد هــم میآمدند و آن فــرد زمان را مشــخص میکــرد و به نشــانهی چرخش ســال توپ یا گلولهای شلیک میشــد. نوازندگان ســرنا و دهل و یا کرنا و نقاره (بســته به ســازهای بادی منطقه) برپایهی رپرتوار موسیقی منطقهی خود نوای تحویل سال را اجرا میکردند. در بیشتر مناطق نغمهی ویژهای نبود و نوازنده یا به درخواســت بزرگتر آنجا یا با توجه به پسند خود نغمهای را مینواخت.

آیینهای نمایشی نوروزی

در بیشــتر جاهای ایــران در روزهای نوروز آیینهایی بهدستیاری آیینورزان اجرا میشد کــه مردم آن دیار را از چگونگی نوروز و پیام آن آگاه میســاخت؛ هماننــد: عروسگوله، گوســهگلین، میر نوروزی، تلینجرین، عمو نوروز، چالنگه مالنگه، پیربابو و ســیاهبازی و یا حاجیفیروز و عروســک مبارک که حاجی فیروز بیشتر در کانشهرها و بهویژه پایتخت اجرا میشــد و کمتر در میان اقوام و عشایر رواج داشــت. شــماری از این آیینها بسیار کم اجرا میشــوند یا همهی از میان رفتهاند، بیشتر آنها همراه با موسیقی بود و ساز و آواز پیکرهی اصلی این مراسم بهشمار میرفت. بــه هر روی، امروزه باید توجه بســیاری به نگهداری و زندهنگهداش­ت (:احیای) فرهنگ شفاهی نوروز در میان مردمان مناطق داشت چرا که باورها و سنتها همیشه باید باشند، بیاینــد و یادآوری کنند که ما، که هســتیم. هنگامی که آیین بــه خدمت آدمی میآید، اصالت نگهداشته میشود و دیو پلیدی درون و برون مغلوب «عروس گوله» نوروز میشود.

* پژوهشگر موسیقی و آیینهای اقوام ایران با ســپاس از: محمد عالمی پژوهشــگر و خوانندهی مازندران و هنرمند عزیز احســان عبدیپور نوازندهی برجسته سرنا و پژوهشگر موسیقی لرستان

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran