حقایرانازدریایکاسپینقابلبازگشتاست
پانزدهمین همایش دریای کاسپین؛ مازندران، دریای ایران و بازماندگان شوروی؛02 خردادماه 1399 خورشــیدی، زیر سایهی بیماری کرونا با باشندگی شــمار اندکی از عالقهمندان و با سخنرانی دکتر داوود هرمیداسباوند، مهندس حسین شاهاویســی، دکتر هوشــنگ طالع و مسعود صفاریان برگزار شد. در این همایش به چگونگی پیگیری بازگرداندن سهم ایران بنابر پیماننامههای پیشین با شوروی، پرداخته شد.
حسینشا هاویسی پژوه شگرسیاسی وفرهنگی در آغاز ســخنانش گفت: در نخســتین فصــل از فصلهای بیستوشــش گانــهی پیماننامــهی 1921 میالدی که میان نمایندگان ایران و شــوروی بسته شــده، آمده اســت که: «دولت شوروی از قراردادهای جابرانهی دولت تزاری روســیه با ایران صرف نظر میکنــد و آن را "کان لم یکن" میداند». در همین قرارداد 1921 دولت شوروی به روشــنی اعالم میکند که ایران و شوروی سهم مساوی در دریای کاسپین (خزر) دارند. تا آنجا که در پیوستهای قرارداد، دریای مازندران را "دریای ایران و شوروی" مینامد. این سخنران با پافشــاری بر اینکه دولتهای ایــران و شــوروی برپایــهی پیماننامههای مشــترک، در دریای کاسپین سهم برابر دارند، افزود: به موجب کنوانسیون و اصول جانشینی که در ســال 1991 امضا شد، جمهوریهای تازه اســتقالل یافته، از جملــه آذربایجان (که همان "آران" ما بود)، ترکمنستان و قزاقستان، برپایــهی دو اقرارنامهی مینســک و آلماتی، الزماالجرا بودن قراردادهای پیشین شوروی را تایید کردند. به دیگر سخن، عهدنامهی پیشین را الزم االجرا دانســتند. از آنجا که در قرارداد 1931 دو دولت ایران و شوروی سهم مساوی دارند، از حقوق برابر ما نباید صرف نظر کرد و سهم جمهوریهای تازه استقالل یافته را باید از سهم شــوروی داد، نه از سهم ایران. چون شوروی تجزیه شده است، نه ایران.
دکترداوود هرمیدا سباوند استادحقوقو روابطبینالملل بــا برشــمردن پیشــینهی تاریخی پیماننامههای ایران و روســیه دربارهی دریای کاسپین، گفت: دریای کاسپین در گذر طوالنی تاریخ، بخشــی از امپراتوری ایران بود. در زمان صفویان و نادرشــاه هم اینگونه بوده است. اما با گســترش قلمرو دولت روسیه به سوی خاور (:شــرق)، آنها نیز در دریــای مازندران ظاهر شــدند. در دورهی قاجار، دو قرارداد گلستان و ترکمانچای با روســیه تزاری بسته شد. در این دو پیماننامه، ایران از داشتن ناوگان نظامی در دریای مازندران، محروم شد. مشکالت دیگری هم بود تا آنکه انقالب روسیه در 1921 پیش آمد و مساله به رسمیت شناختن کودتای بلشویکها مهم شد. مشــاورالممالک از سوی دولت ایران مذاکراتی انجام داد که منجر به معاهدهی 1921 شــد. در آن قرارداد رسما تصریح شده که ایران و شوروی در دریای مازندران از لحاظ کشتیرانی دارای حقوق مساوی هستند. باوند با اشاره به سهم اندک ایران در پیماننامهی تازه، گفت: «بر این اساس، طوالنیترین سواحل را قزاقســتان دارد. بعد جمهــوری آذربایجان و سپس روسیه و ترکمنستان. ایران کمترین طول ساحلی را در دریای مازندران دارد. به سخن دیگر ایران دارای کمترین سهم است. قراردادهایی هم که آن چهار کشور با شرکتهای خارجی بستند، بدون توجه به نقش ایران بود. چون مالحظات
روسیه برای سه کشور دیگر اهمیت داشت و این کشورها در برابر ایران همسو شدند. هرمیــداس باوند در پایان بــا گفتن اینکه حقوق ایران هنوز هم قابل بازگشت (:ارجاع) است، چون مجلس قرارداد 1991 را تصویب نکرده است، گفت: متاسفانه امروز چیزی که ما از دریــای مازندران داریم، مثلث باریکی اســت که حوزهی فعالیت ایران شده است. در مقایســه با دیگران ما کمترین سهم را داریم. آن ســه کشور سعی کردند روسها را راضی نگه دارند. آنها همراه هســتند و ما تنها هســتیم. به همین دلیل به باور من تنها راه ایران آن است که به قرارداد 1991 معترض باشد. در این صورت ما سهم قابل توجهی خواهیم داشت. باید این موضوع را مطرح کرد و مجلس را آگاه ساخت، وگرنه فراموش خواهد شد.
مسعود صفاریان، دبیرهمای شهای ملیومستقل دریایکاسپین بــا یادکــرد از زندهیــاد فریبرز رییسدانا کــه بنا بود در همایش پانزدهم ســخنرانی داشته باشد گفت: در تمام این سالها علیه ملیگرایی اســتداللی، یعنــی ملیگرایــی برپایهی شناخت، تبلیغات شده است. الزم میدانم بگویم که علیه ملیگرایی استداللی و بهدور از تعصب، دیدگاههای نادرستی وجود دارد و بهشــدت علیه آن تبلیغ میکنند. به باور من آن نتایجی که در کنوانســیون دریای کاسپین به دســت آمد، محصول ضدیت با تفکر ملیگرایی اســتداللی است. مگر میشــود برای آب و خاک یک سرزمین مذاکره کنیم و ملیگرا نباشــیم؟ کسی از منافع ملــی دفاع میکند که منافع ملی را پذیرفته باشد.
دکترهوشنگ طالع،استاد اقتصادو پژوهشگر سیاسیو فرهنگی گفت: «سالیان سال است که این حرفها را میزنیم. داستان «میخ آهنین شده است و ســنگ!» چقدر باید ایــن حرفها را زد؟ نخســتینبار ســال 86 بود که در دانشگاه تهران گفته شد. هنوز همان سخنان است. ما چهار قرارداد معتبر در دســت داریم. دو قرارداد میان ایران و شوروی، به حقوق برابر دو کشــور در این دریا، اشاره دارد. این قابل خدشه وارد کردن نیست. ممکن است که ما اعمال حاکمیت نکرده باشیم ولی عدم اعمال حاکمیت سالب مالکیت ما نیست. دو قرارداد هم میان جانشینان اتحاد شوروی است که در سازمان ملل ثبت شده است. در دو قرارداد نخست، دولت شوروی اقرار دارد که دو کشور ایران و وشــوروی در این دریا دارای حقوق مســاوی هستند. حتا ســفیر اتحاد جماهیر شــوروی در ایران، پیش از امضای قرارداد، نامهای به وزیر امور خارجه ایران مینویسد و میگویــد: «اجازه بدهید این دریا را دریای ایران و شوروی بنامیم». چهگونه میشود دو نفر دارای حقوق برابر نباشند و بعد گسترهای به نام هر دو نامیده بشود؟ طالع در پایان گفت: هر کس در این مورد تردید به خــودش راه بدهــد و دربارهی حقوق حقهی ایران مبنی بر نیمی از دریای مازندران (منهای آن خط ســاحلی که در 1940 گفته شــده) دو دل باشد، به منافع ملی ایران خیانت کرده و در تجزیهی ایران پیشگام شده است.