Amordad Weekly Newspaper

خردگرایی فردوسی میتواند جهان را دگرگون کند

- نویسنده شهداد حیدری

گفتوگو با دکتر مریم برزگر

پژوهشهایی کــه دانشــمندا­ن باختر زمین دربارهی شــاهنامه انجام داده انــد دامنهی پهناوری دارد. آنها چند ســده اســت که با حماسهی ملی ما آشنا شدهاند و از ارزشهای آن آگاهاند. جستارهای کوتاهی به زبان فارسی دربارهی اثرپذیری از شــاهنامه نوشته شده است، اما آن نوشــتهها پراکنده و دیریاباند. اثری نمیشناختیم که آگاهیهایی گسترده در این باره به دســت داده باشد؛ تا هنگامیکه نشر نگاه معاصر در سال 1398 کتاب «طلوع شــاهنامه در غرب» را از دکتر مریم برزگر چاپ کرد و در دســترس دوستداران شاهنامه گذاشــت. این کتاب دربردارنــ­ده آگاهیهای دانشورانها­ی است دربارهی خاورشناسان­ی که شــاهنامه را شناخته و بررســی کردهاند و نیز تأثیری که حماسهی ملی ما در میان اروپاییان داشــته اســت. افزون بر این که نویسنده به سنجش شــاهنامه و دیگر حماسههای جهان پرداخته و در جستار آغازین کتاب این پرسش را پاســخ داده است که «چرا غرب از شاهنامه تاثیر پذیرفت؟». کمتر کسی میشناســیم که به اندازهی دکتر برزگر در این زمینه آگاهی داشته باشد و آنچه را که با کوشــش بسیار یافته است، پیراسته و آگاهیبخش در اختیار شاهنامهدوس­تان بگذارد. این کتاب نموداری از شایستگی علمی اوست. گفتوگوی ما با دکتر مریم برزگر دربارهی این کتاب و شناخت اروپاییان از شاهنامه است.

- خاورشناسان دربارهی آثار ادب فارسی و نیز شاهنامه، سخنها گفتهاند. شاید شمار بسیاری کتاب و نوشــته دراین باره بتوان برشــمرد. میخواهم این را بپرسم که تا چه اندازه باید به دیدگاه و نگاه خاورشناسان ارزش و اعتبار داد؟ - در تمــام ســالهایی کــه دربــاره ادبیات تطبیقی کارهای پژوهشی انجام دادم، همیشه پرسشــی ذهنم را درگیر کرده بــود که از چه رو شرقشناســا­ن به آثار ادبی ما و شــاهنامه اینهمــه توجه کردهاند؟ شــاید در آغاز گمان کنیــم که آنهــا بهدنبال منافــع اقتصادی یا سیاســی کشورشان بودهاند. اما همهی حقیقت این نیســت؛ پس از مدتی آنهایی که توانسته بودند زبان فارسی را یاد بگیرند و آثار ادبی ما را با نگاهی ژرف بخوانند، آن را بهعنوان بخشــی از هویت ایرانیها پذیرفته، حتا دلبســتهی آن شــدند. بهدلیل گستردگی ادب فارسی هرکس به ســهم خود گوشهای از این گستره پهناور را مطالعه، بررسی و ترجمه کرد. اینکه شرقشناسان آن همه پافشاری کردهاند که شــاهنامه را با آن همه شکوه و گستردگی بشناسند و ترجمه کنند، از آن رو بود که بیشتر آنها ادیبانــی بودند که آثار حماســی جهان

کمتر دیده بودم که کســی بازتاب اندیشــهها­ی فردوسی در غرب را بررسی کرده باشد. از همین رو، دست به پژوهشی گسترده زدم. بیشتر حماسههای جهان را خوانده و شرقشناسی را بهتر شناختم.

را خوانده بودند و میشــناختن­د. با آشــنایی با شاهنامه، تفاوت میان حماسهی ملی ایرانیان و دیگر آثار حماسی جهان را دریافتند. همانگونه که در نوشــتههای­م اشــاره کردهام، فردوسی نگاهی یکتاپرستان­ه دارد و در شاهنامه نیز این دیدگاه را بازتاب داده اســت. در بیشتر آثار حماســی جهــان چنیــن جهانبینی دیده نمیشود. از ســوی دیگر، ویژگیهای رفتاری برخی قهرمانان حماسی جهان از نگاه امروزی ما غیراخاقی به شــمار مــیرود. در حالی که شــاهنامه یکی از اخاق مدارترین آثار حماسی جهان اســت که از قهرمانان و شخصیتهای ایرانــی رفتار غیراخاقی ســر نمیزند. همین نکات سبب شده اســت که اروپاییها بخواهند شــاهنامه را بشناســند، ترجمه کننــد و به آن ارزش و اعتبار بدهند. آنها شاهنامه را ستایش کردهاند، هم از دید روانی (:ساست) متن و هم زیبایی ادبیاش. شرقشناســا­ن سالها بر سر پژوهشهای خود زمــان میگذارند. ژول مول که شــاهنامه را به زبان فرانسوی ترجمه کرد، همانند خود فردوســی نزدیک به چهل ســال از زندگیاش را بر ســر این ترجمه گذاشت؛ از 1838 تا 1877 میادی که زمان کمی نیست. هنگامی که دانشمندی شرقشناس سالها کار میکند تا اثری پدید بیاورد، خود به خود باید هر روز درگیر اندیشهی شاعر و زبانش باشد و روز به روز و بیشتر از پیش بخواند تا بهتر درک کند. همین است که آنها گاهی بیشتر از ما آثار ادبی ایران را میشناسند. - میدانیم کــه آثار حماســی جهان در فضاهای فکری ویژهای پدید آمدهاند. اگر این را بپذیریم پرســش ناگزیری پیش میآید: آیا ســنجش شاهنامه با دیگر آثار حماسی جهان، کار درستی است؟ - هنگامی که منظومههای حماسی جهان را با یکدیگر میسنجیدم، نخستین نکته-ای که به ذهنم رسید تفاوت فرهنگی و فکری جامعههای گوناگون انســانی بــود. در این میان، ویژگیهای اســاتیری و حماسی هم هست که در کتاب به آنها اشاره شده است. کشوهایی مانند یونان، روم، ایران و هند که دارای تمدن باســتانی هستند، جهانبینی ویژهی خود را دارند که در آثار حماسیشان بازتاب پیدا کرده اســت. آثار حماسی چون ریشه در استورههای جامعه دارند، نمایندهی

جهانبینی و آرزوهای انسان کهن است. از همین روســت که ما میتوانیم با کمک حماســهها، آداب و آیینهای جامعههای نخستین انسانی و ویژگیهــای آن را درک کنیم. تاش من این بود که به بنمایههای فکری و فلســفی در این آثار برسم و همســانی و ناهمسانیها را دریابم؛ اینکه مردمان باستانی در گذشتهی تاریخی خود چگونه میاندیشــی­دهاند و چه ارزشهایی را ارج مینهادهاند. پس از بررسیهای فراوان، به همان نتیجهای رسیدم که بیشتر شاهنامهپژو­هان به آن دست یافتهاند؛ اینکه شاهنامه برترین منظومهی حماسی جهان اســت. از آن رو که اندیشههای واالی اخاقی و فلسفی در شاهنامه به چشم می خورد که در دیگر حماسههای جهان نمییابیم. درست است که گاهی ما دچار غرور میشویم از اینکه شاهنامه را داریم. اما به راستی شاهنامه بهســبب همان ارزشهــای یگانــه، همانند یکتاپرســت­ی و اخاقمداری که در سراسر آن موج می زند، برتر از آثار حماسی دیگر است.

- آیا این برتری از این رو نیست که شاهنامه، در ســنجش با دیگر منظومههای حماسی به زمان ما نزدیکترست؟ - این سخن درست است. اما نباید فراموش کنیم که فردوســی داستانهای شاهنامه را از خودش نساخته است. او تنها داستانهایی را که هزاران سال سینه به سینه از گذشتگان نقل شده و از پدر به فرزند رســیده به نظم کشیده است و خودش داستانی به منابع نوشــتاری (:مکتوب) نیفزوده است. درست است که شــاهنامه در سنجش با بسیاری از آثار حماسی جهان، اثری نزدیکتر به زمان ماست اما بن-مایه فکری شاهنامه به ایران باستان و هزاران سال پیش برمیگردد.

- پرسش دیگر من این است که آیا میتوانیم تا آنجا پیش برویم که بگوییم شاهنامه در ساختن فرهنگ و اندیشهی جهانی سهم داشته است؟ - به گمان من میشــود چنین ســخنی گفت. با بررســی شــاهنامه دریافتم که فردوسی دیدگاه خودش را به صورت پند و اندرز از زبان «موبد دانا» و شخصیتهای داســتانی در دل داستانها بازگو میکند. در شاهنامه، حکمت و دانش ایران باستان نقل شده است. یعنی اندیشهی فلسفی باستانی که بهراســتی نمونهای برای خرد و خردورزی است. فردوسی بر روی خرد بسیار پافشاری میکند. امروزه عقل و خرد جایگاه اصلی خــود را در میان مردم جهان باز کرده و سرچشــمهی همهی پیروزیها و شکستها و مبارزه با اندوه و ناکامیها شناخته شده است، آیا خردی که فردوسی از آن یاد میکند، نمیتواند جهــان را دگرگون کند؟ آیا نمیتواند بر فرهنگ و اندیشهای که جهان را به سوی بی مرزی میبرد، اثر بگذارد؟ به گمان من شاهنامه میتواند چنین کند و در ســاختن اندیشهای جهانی، بسیار فراتر از اندیشههای ملی و شخصی اثرگذار باشد.

گرفت؟ پرسش پایانی من دربارهی شکلگیری کتاب شماست. این اثر چگونه شکل - از دورهی کارشناسی ارشد دلبستگی شدیدی به ادبیات تطبیقی داشتم. پایاننامها­م هم دربارهی «حافظ در غرب» بود که مدتی بعد، با همراهی دکتر اســماعیلآ­ذر، با نام «حافظ در آن ســوی مرزها» در انتشارات سخن چاپ شد. در دورهی دکتری ادبیات فارسی این گرایش ادامه یافت و تا امروز نیز تدریسهایم با ادبیات تطبیقی پیوند دارد. کمتر دیده بودم که کسی بازتاب اندیشههای فردوسی در غرب را بررسی کرده باشد. از همین رو، در دورهی دکترا دســت به پژوهشی گسترده زدم. بیشــتر حماســههای جهــان را خوانده و شرقشناسی را بهتر شناختم. پس از پژوهشهای بسیار توانستم مترجمان شاهنامه را شناخته و با زمانبندی ترجمهها دریابم که نخستین مترجمان چه کســانی بودهانــد و چه آثــاری تحت تأثیر شاهنامه در کشورهای اروپایی پدید آمده است. ســرانجام آن پژوهشها، همین کتاب «طلوع شاهنامه در غرب» شد که به دستیاری انتشارات نگاه معاصر به چاپ رســید. با توجه به شــکوه شاهنامه و گستردگی مفاهیم طرح شده در آن، به گمانم هنوز جای دارد که پژوهشگران جوان ادبیات فارسی و تطبیقی پژوهشهای افزونتری دربارهی شاهنامه در کشورهای گوناگون را انجام دهند و البته شاید در چاپهای آینده دامنهی این پژوهش گستردهتر کنم.

 ??  ??
 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran