Amordad Weekly Newspaper

جشن‌تيرگان،‌يادآور‌رهاي ‌یبخشی‌آرش‌کمانگير

- نویسنده پویان پرتوی

برپایهی بازگفتهای کهــن تاریخی، در زمان شــهریاری منوچهرشــا­ه پیشدادی، مرزهای شــمالی ایران آماجگاه افراسیاب تورانی و ســپاهیان او شــد. منوچهر در گســترهی تبرســتان در میــان تورانیان گرفتار شــده بود و راه بــه جایی نمیبُرد. پس چارهای برای ایرانیان نماند جز آنکه دست آشتی (:صلح) بهسوی افراسیاب دراز کنند و مرزهای خود را بــا تورانیان از نو بازشناسند. افراســیاب، سرمســت از چیرگــی بــر منوچهرشاه، دسیســهای نابکارانه چید. او چنین میخواســت که یکی از ایرانیان از کوه رویان تیری پرتاب کند. هر جا که تیر فرود آمد، مرز میان ایران و توران شناخته شود. شادمان از اینکه تیر هر اندازه هم که شتاب گیرد باز او سرزمینهای بسیاری از ایران را به چنگ خواهد آورد. ایرانیــان، ناگزیر خواســت افراســیاب را پذیرفتنــد. اما نگران و بیمزده از آن بودند که مرزهای ایران کاسته و بخشهایی از این سرزمین پاک، بهرهی تورانیانی شود که اکنون چیره شــده بودند و آزمندانه به ایران مینگریستند. برپایهی بازگفتهای دینی، در این هنگام امشاســپند ســپندارمذ پدیدار شــد و به ایرانیان چنین فرمــان داد تا تیر و کمانی برگزینند؛ سپس آرش شواتیر را که مردی خردمند، پرهیــزگار و پهلوانی دالور بود، برای انداختن تیر بیاورند. آرش آمــاده برای پرتاب تیر و شــناختن مرزهای ایران، پیکر خــود را به مردمان نشــان داد و چنین گفت کــه تن او زخم و بیماریای نــدارد اما میداند که پس از پرتاب تیر، پیکرش پارهپاره خواهد شــد. پس دست به چلهی کمان برد، به نیرویی اهورایی تیر را پرتاب کرد و جان خود را بر سر این کار گذاشت. تیر از کوه رویان فراز گرفت و در مرو فــرود آمد. از آنجایی که آرش تیر را پرتــاب کرده بود تا جایی که فرود آمد، شصت هزار فرسخ برشمردهاند. از آن زمان، ایرانیان به پاس چنان رویداد فرخنــدهای که از مرز و ســرزمین ایران چیزی کاســته نشد، جشنی برپا کردند که به نام «تیرگان» میشناســیم. جشنی که برپایهی سالنمای ایرانی، در روز تیر از ماه تیر برابر با دهم تیرماه برگزار میشود. جشن تیرگان در سالنمای ایرانی (زرتشتی) آنچــه از سرگذشــت آرش کمانگیــر برشمردیم، افزون بر نوشــتههای دینی، در کتاب «آثار الباقیه» ابوریحان بیرونی، دانشــمند بــزرگ ایرانی، آمده اســت و در کتابهــای دیرینهی دیگــر. از آنرو کــه بیرونی دانشــمندی خــردورز بود و از سرچشــمهها­ی کهــن تاریخی آگاهی ژرفکاوانــ­های داشــت، بازگفــت او ارج دانشــوران­های دارد و در میان بازگفتهای دیگــر تاریخی، که دربــارهی پرتاب تیر بهدســت آرش و برپایی جشــن تیرگان نوشــتهاند و بــا ســخن بیرونــی اندکی دگرگونی دارد، باور پذیرتر است. به هر روی، جدای از ریشــههای تاریخی جشــن تیرگان، برپایهی سالنمای ایرانی (زرتشــتی)، این جشن زمانی برپا میشود که روز تیر از ماه تیر برابر شــده باشد. در ســالنمای ایرانی روزهای سیگانهی هر مــاه، نامی دارند. روز نخســت «اورمزد» نامیــده میشــود و روز دوم «وهمن» و روزهای دیگر نیز هر کدام به نامی ســپند شــناخته میشــوند. برابری نــام یکی از روزهای سیگانه با نام همان ماه، بهانهای (:مناسبتی) اســت تا جشنی شادیبخش برگزار شــود. برای نمونــه، روز فروردین از مــاه فروردیــن زمان برپایی جشــن «فروردینگان» اســت و روز اردیبهشت از ماه اردیبهشــت زمانی بــرای برپایی جشن «اردیبهشــت­گان». جشن تیرگان نیز، همانگونه که گفتیــم، در روز تیر از ماه تیر برگزار میشود. همین برابری روز و ماه است که سالنمای ایرانی را سرشار از روزهای فرخنده و شادمانهای کرده است که در آن خداوند نیایش میشود و مردمان از اینکه از دادههــای نیک او برخوردارند،

روز را با مهرورزی و شــادی افزونتر بهســر میآورند. در کردهی (بخش) چهارم «تیریشــت» اوستا، از آرش نــام برده شــده اســت و او را به نام «شــواتیر» (بهترین تیرانداز) خواندهاند. در آن کرده، «تشتر» (تیر)، ستارهی فرهمندی دانسته شــده که در تاختن تندوتیز، بسان تیر پرتابی آرش است: «تشــتر، ستارهی رایومند فرهمند را میســتاییم که شــتابان به ســوی دریای فراخکرت بتازد؛ چون آن تیر که در هوا پران، آرش تیرانداز، بهتریــن تیرانداز ایرانی، از کوه ایریوخشوَث بهسوی کوه خوانَونت بینداخت». اگرچه بازشناســی کوه ایریوخشــو­ث آســان نیســت، اما برپایهی آنچه ابوریحان گفته، در کوه رویان در تبرستان است. کوه خوانونت نیز که تیر آرش بر آن نشست، به گمان بسیار در کرانهی آمودریا (جیحون) بوده است.

ريشه‌ی‌واژگانی‌جشن‌تيرگان

سخنی دیگر، بازشناختن چم (:معنای) واژگانی «تیر» است. تیر در زبان اوستاییِ «تیشتریَه» گفته میشود و در زبان پهلوی «تشتر». تشتر نام یکی از ایزدان است که یاریگر ابرها برای باریدن و ســیرابکرد­ن زمین است. از سویی دیگر، در باور ایرانی، تیشــتر نام ستارهای هم هســت که پدیداری او در آسمان، مژدهرسان باران و باروی زمین است. جشــن واژهی ویــژه و آکنــده از چمهــای (معناهای) دلانگیز و دینی اســت. جشــن از ریشهی «یســن» میآید که واژهای اوستای است و «ستودن و ستایشکردن» را میرساند. همین چم زیباســت که به جشنهای ایرانی ســپندینگی ویژهای بخشیده اســت؛ چراکه جشن تنها شادمانی و پایکوبی نیست؛ ستایش دادههــای نیــک اهورایی هم هســت. آدمی با چنین ســتایش و نیایشی اســت که نشان میدهد شایسته و ســزاوار برخورداری از مهر خداوندی است. تیرگان نیز جشــنی دیگر از پرشمار جشنهای ایرانی برای ستایش از خداوند است و درخواست باریــدن بارانهای زندگیبخش و پاسداشــت آبها و هدرندادن و نیالودن آنها. این جشــن، اشــارهای نمادین به پیوســتگی آب با پایداری ســرزمین ایران نیز هست. پاسداشت آب است که ایران را از خشکسالی و پیامدهای زیانبار آن دور نگاه میدارد. از اینرو، تیرگان جشــنی برای اکنون ما نیز هست. کمبود آب و زیانهای هدردادن آن، دشواریی است که هنوز هم با آن دست به گریبانیم. جشن تیرگان همراه و همسو با آیینهای کهن است؛ مانند آبپاشیدن به یکدیگر تا یادآور این سخن باشد که آب با شادیبخشی جان و روان آدمی پیوســتگی دارد. یکی دیگر از آیینهای دیرینهی این روز که در نزد زرتشــتیان پایدار مانده است، گردهمآمدن در جایی سپند است. آنگاه در کنار ستایش خداوند و شادمانی جشن تیرگان، دستبندی نخی به دور مچ دست بسته میشود و آرام و آهسته، آرزویی نیک بر زبان میآید. این دســتبند که «تیر و باد» مینامند، در روز تیرگان بســته میشود و ده روز پس از آن از دســت باز میکنند و به باد میســپارند. چنین آیینی، یادآور یاری ایزد باد به آرش است کــه تیر پرتابی او را تا دورتر جایی برد که مرز راســتین ایران زمین را پدیدار میکرد و بدین گونه، ایرانیان را از نیرنگ افراسیاب و تورانیان رهایی بخشید.

یاری نامهها: 1394 دانشنامه مزدیسنا، جهانگیر اوشیدری، 1371 1394 یادگار دیرین ، کوروش نیکنام، 1393 اساتیر ایرانیان باستان، عصمت گلپایگانی، - یشت و خشت، ملیکا حیدری،

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran