Amordad Weekly Newspaper

برآمدن داریوش

- نویسنده اردالن کوزهگر

پــس از آنکــه آن دو مغ از میان برده شــدند، هرودوت گزارشی از خشونتی یکروزه میدهد که خود آن را مغکشی (به یونانی )μαγοφóνια میخواند. برپایهی گزارش او هفت مرد پارسی با در دســت داشتن ســرهای بریدهی مغان به میان پارســیان آمده و داســتان دروغ گئومات را فاش میســازند. پارسیان نیز پس از دانستن داستان خشمگین شــده و تا شب به مغکشی میپردازند و تنها برآمدن شــب بود که خشــم ایشــان را فرونشــاند. هرودوت میافزاید که از آن پس پارسیان هرســاله این روز مغکشی را گرامی میداشتند. اشــارهی هرودوت به جشن هخامنشــی «باگهیادیش» است و چون پیشتر در جستار «مهرگان ریشههای پایداری» (امرداد ‪۶ ۷۱۴،‬ مهر ۸۹۳۱) دربارهی پیشینهی مهرگان به آن پرداختم، اینجــا از پرداختن دوباره به آن خودداری میکنم. باری؛ هــرودوت میافزاید: پنــج روز پس از این رویداد، آن هفت پارســی نشستی برگزار میســازند تا دربارهی سرنوشــت تاجوتخت تصمیمی بگیرند. البته داستانی را که هرودوت بازمیگویــ­د بیــش از انــدازه نمایشنامها­ی مینماید، او میگوید که سه تن برای چگونگی ســامانهی سیاســی دیدگاههای خود را بیان کردند، هوتانه دمکراســی را پیشــنهاد داد و مگابیز الیگارشــی را پیشکشید، ولی داریوش اســتدالل کرد که بهترین نظم برای کشــور پادشاهی است. این شگفت است که هوتانهای که البد مرزهای شاهنشــاهی هخامنشــی را از خاور تا باختر درنوردیده بوده، نمیدانســت­ه که نظامی دمکرات مانند آنچه بر بخشــی از دولتشــهره­ای یونانی رواج داشــته، چگونه میتوانســت­ه در کهنتریــن امپراتوری جهان که گذر از اینسو تا آنســویش ماهها و بلکه سالی زمان میبردهاست، اجراشدنی باشد!؟ مگر آنکه هرودوت در اندیشهی زیباترکردن داستان تاریخیاش بوده باشد! به هر روی در پایان نشست رای مردان پارسی هم بر این رفت که پیشــنهاد داریوش دربارهی پیگرفتن همان نظام پادشاهی خردمندانهت­رین است. ولی چون بر سر برگزیدن یک تن از میان خود برای پادشاهی همداستان نشدند، پس گزینش پادشاه را به بخت و اقبال سپردند و چنین نهادند که بامدادان فردا به جایی روند و اســپ هر یک که زودتر شیهه کشید او پادشــاه است. در اینجا هم داریوش زرنگی کرده و کار را به مهتر خردمندش «اوباراس» سپرد و اوباراس هم با گرداندن مادیانی دور اسپ داریوش، آن اسپ را به مادیان مشتاق کرده و پگاه فردا مادیان را نزدیک اســپ داریوش برده و اســپ داریوش هم شیهه کشیده و پادشــاهی بدو رسیده است. این داستانی بسیار گیراست، ولی اگر قرار بوده کســی از آن گروه پادشاه شود آیا داریوش از راه تبار هخامنشــی به تخت پادشاهی نزدیکتر نبودهاســت؟ از آنجا که از پشت کورش بزرگ کســی برجــای نمانده بود، نزدیکترین کس به تاجوتخت هخامنشی ارشامه بوده که در آن زمان بسیار کهنسال بود. پسر ارشــامه -گشتاســپ- که پدر داریوش هم میشد، در آن زمان فرمانروای پارت و گرگان بود و از این رویدادها دور، از این رو از میان این هفت پارســی، داریوش نزدیکترین کس به تخت شاهی بوده، پس چه نیازی به ســپردن سرنوشت به بخت و نیرنگ شیههی اسپ!؟...

یارینامه: شاپور شهبازی، دانشنامهی ایرانیکا، نوشتار

محمــد داندامایف، دانشــنامه­ی ایرانیکا، نوشــتار

هرودوت، تاریخ هرودوت، ترجمهی وحید مازندرانی، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، 2۶۳۱

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran