Amordad Weekly Newspaper

«کوروش بزرگ» چه شد؟

تجربه و دانشــی که اندوختهام و حسی که به کشورم دارم، به من میگوید که فیلم کوروش بزرگ باید در ایران ساخته شود. حتا اگر امکانات فنی ایران در اندازهی آمریکا نباشد، باز باید این فیلم را همینجا ساخت. تنها در این صورت فیلم کوروش ماندگار و تاریخی میشود. ساخت فیل

- نویسنده نگار جمشیدنژاد

گفتوگو با استاد جعفریجوزان­ی دربارهی ساخت فیلم «کوروش بزرگ»

ســاخت فیلمی دربارهی کــوروش بزرگ که سرگذشــتی پرفراز و نشــیب و ماجراهایی پرشمار دارد، به ســرمایهای بیش از آن نیاز دارد کــه یک کارگــردان بتواند بــا هزینهی شخصی به انجام برساند. فراموش نکنیم که قلمرو شهریاری کوروش بزرگ به گستردگی یک امپراتوری بود. جعفری جوزانی پیش از هر نکتهی دیگری بر جذب سرمایهگذار پافشاری میکند و دشواریها و سدهایی را برمیشمارد که در این راه پیش آمده بود. مســعود جعفریجوزان­ی دربــارهی تازهترین رخدادها در ســاخت فیلم کــوروش بزرگ به امرداد گفت: «ســاخت فيلم "کوروش بزرگ" را با چند ســرمايهگذ­ار آغاز کرديم و بهزودی دريافتيم که سرمايهدارا­ن ايرانی بيش از آنکه در انديشهی شکوه و برازندگی ايرانيان باشند، در پی بهرهبرداری از آنهايند. بهناچار به خارج از مرزهــا رویآورديم و بــه مرحلهی خيلی خوبی هم رســيديم. اما به شوندهای گوناگون ســرمايهگذ­ارها از دور و بر ما پراکنده شــدند. اينکه چرا و چگونه چنين شــد؟ بحث زيادی دارد. آدمهای پرنفوذی برخــی از آنهايی را کــه به ايران آمده بودند تا برای ســاخت اين فيلم ســرمايهگذ­اری کنند، به کارهای ديگری کشاندند». جوزانی با گفتن اینکه خــود او تاکنون بیش از 700 میلیون تومان برای طراحی و ســاخت فیلم کوروش بزرگ هزینه کرده است، به جذب ســرمایهگذ­ارهای خارجی اشاره کرد و افزود: «سرمايهگذار­ها از کشورهای گوناگونی بودند: قطر، کويت و يکی هم از انگلســتان. هر کدام هم برای سرمايهگذار­ی دليلی داشتند. يکی از آنها که مادرش ايرانی بود خيلی دلبســتگی داشت که در ســاخت اين فيلم همکاری کند. گفتوگوهايی هم با پارســيان هند شــده که البته هنوز به نتيجه نرســيده است. بههرروی، کار خوب پيش میرفت اما سرمايهگذار­ها کنار کشيدند. تنها نگرانیشان اين بود که اگر اين فيلم ســاخته بشود، همينجا میماند و ممکن اســت نمايــش داده نشــود. در حالی که من پروانهی ساخت دارم. نمیدانم چه کسانی اين حرف را به آنها گفته بودند و نمیتوانم کسی را متهــم کنم. همين را میدانم که با عشــق و شــور میآمدند و با ما قرارداد میبستند اما در ميانهی راه با پوزشخواهی و افسوس کنار میکشيدند. کنار کشيدن آنها ربطی به فيلم نداشت. چون به توانايی ما باور داشتند. اما گويا موانعی پيش پای آنها گذاشته میشد». جوزانی ســپس از دعوت چند سرمایهگذار از وی برای ساخت فیلم کوروش بزرگ در بیرون از کشــور، یاد کرد و گفت: «از من دعوت شد کــه به ترکيه و آمريکا بروم و فيلم کوروش را در آنجا بســازم. در هيوستون آمريکا نشستی با ســرمايهگذ­ارها انجام شــد و به توافق هم رسيديم، اما پيشــنهاده­ايی داشتند که درست نبود، از سوی ديگر فکر کردم که اگر قرار باشد فيلم در آمريکا ســاخته شود چه اهميتی دارد که سازندهاش من باشــم يا فيلمساز ديگری! هــر کس ديگری هم میتوانــد اين کار را در خارج از کشــور انجام بدهد، چون ارزشــی را که ســاخت چنين فيلمی در داخل کشور دارد، پيدا نمیکند. تجربه و دانشــی که اندوختهام و حســی که به کشورم دارم، به من میگويد که فيلم کوروش بزرگ بايد در ايران ساخته شود. حتا اگر امکانات فنی ايران در اندازهی آمريکا نباشــد، باز بايد اين فيلم را همينجا ســاخت. تنهــا در اين صورت فيلم کــوروش ماندگار و تاريخی میشود. ســاخت فيلم در ايران، ادای دين اســت به کوروش، چهرهای که چکيدهی فرهنگ و هويت ايران است». ایــن کارگردان ســینما و تلویزیون در ادامه افزود: «در فرهنگ هر ســرزمينی رازهايی اســت که بايد گشوده شــوند، سخنانی است کــه بايــد گفتــه شــوند و يادمانهايی که بايد ســاخته شــوند. اين رازها که بهگونهی جشــنها، آداب و آيينها جلوهگر میشــوند و با گذشــت صدها و هزاران ســال از گزند يورشها و زورگويیهــ­ا در امان میمانند و ماندگار میشوند، فرهنگی پديد میآورند که به زندگی معنا میدهــد. ميان مردم پيوندی استوار میسازد. گســترهی نگاه انسان را به خويش و هســتی، بيکران میکنــد. خرد را بيــدار میکند و انگيزهی جنبش و کوشــش را افزايــش میدهد. در اين ميــان دانايی از فرازوفروده­ــای تاريخی بلندتريــن جايگاه را دارد، چــرا که جايگاه امــروز ما، هر آنچه هســت، ريشــه در هميــن فرازوفروده­ای تاريخی دارد». کوشــشهایی که جوزانی و همکارانش برای ســاخت شهرکی ســینمایی به نام "کوروش که همهی نشــانههای آن برگرفته از دوران باستانی هخامنشــیا­ن باشد، بهراستی ستایشبرانگ­یز و شنیدنی است. او در اینباره به امــرداد گفت: «ما کوروش شــهر را برای ســاخت فيلم طراحی کرديم کــه اگر به انجام برسد، هم فيلم در آن ساخته میشود هم پس از ســاخت فيلم میتــوان از آن به عنوان يک مرکز گردشــگری بهره برد. در کوروش شهر، دروازهی مللــی وجود دارد کــه پيش از ورود

مسعود جعفریجوزان­ی دربارهی تازهترین کار در دست ساختش «یعقوب لیث» که پیدا بود دلبستگی پرشــوری به این چهرهی تاریخی دارد، گفت: فلیمنامهی یعقوب لیث را نوشتهام که بناست بهصورت سریال از شبکهی خانگی در دسترس بینندگان قرار بگیرد. یعقوب لیث نقطهی عطفی در تاریخ ماســت مانند کوروش، شاید نه به آن بزرگی و البته نه خیلی کمتر. یعقوب فرهنگ و زبان ما را زنده کرد. برخی چهرههای تاریخی همانند ستونهایی هستند که فرهنگ ملت روی آن اســتوار میشود. یعقوب لیث یکی از این بزرگان است، برای همین سراغ ساختن فیلمی دربارهی او رفتم.

به شهر هخامنشــی، بازديدکنند­گان میتوانند خودروهايشا­ن را در آن جا بگذارند و وارد شوند و حضور در دوران باســتان را تجربه کنند. هر آنچه در کوروش شــهر هســت طرح و رنگ دوران هخامنشــی را دارد. يک بخش آن کاخ آژيدهاک مادی، يا آستياگ، شاه ماد، هست. آن کاخ جدای از اينکه همانند کاخی اســت که در تاريخ از آن ياد شده، امکانات رفاهی يک هتل پنج ســتاره را دارد. خدمتکاران، پوشاک و هر آنچه تزيينات هتل است، از هنر و زندگی مردم در روزگار هخامنشيان الهام گرفته شده است».

همان زمــان یکی از هتــلداران ترکیهای به جوزانی پیشنهاد میدهد که در ازای پرداخت بخشی از هزینههای ساخت کوروششهر، هتل در اختیارش قرار داده شود، جوزانی پیشنهاد او را نمیپذیرد، همچنان که پیشنهاد ساخت فیلم در بیرون از مرزهــای ایران را نپذیرفته بود. او دربارهی طراحی شهرکی که باید فیلم در آن ساخته میشــد، گفت: «چند مهندس آمدند و ساخت کوروش شهر را طراحی کردند. برخی از آنها حتا دستمزد هم نگرفتند و تنها هزينهی کارهای کامپيوتری را دريافت کردند. میخواستيم شهری بســازيم که هم درآمدزا باشــد و هم اينکه از آن پس نيازی به ساختن شــهری برای ساخت فيلمهای تاريخی نباشد و کارگردانها نياز نداشــته باشند که به دنبال سرمايهگذار­برای ساخت شهری تاريخی بروند. همه چيز هم پيشبينی و طراحی شــده بود. رســتورانه­ا، درياچهای که در ميان شهرک ساخته میشد، ابزار کار، رخت دهقانانی که در کشتزارها کار میکردند، اسلحههای جنگاوران و نمونههای ديگر، بــا باريکبينی و پژوهش بســيار طراحی شــد. حتا زيورآالت زنان آن دوران، از النگوهای آنها گرفته تا گوشــواره و رنگهايی کــه در آن دوران تاريخی مورد عالقه بود، به دســت يک گروه، به سرپرستی اســتاد مجيد ميرفخرايی که بــا ما همکاری میکردند، طراحی شد». اما کارها آنگونه پیــش نرفت که جوزانی و همکارانش آرزو داشــتند. جوزانی دربارهی دشــواریها­ی پیشآمده در ســاخت فیلم، افزود: «شــبی که داشــتيم برای آغاز پروژه جشــن میگرفتيم، رخدادهايی پيش آمد که خيلی نمیشود باز کرد. 15 سال از زندگیام را بر ســر اين کار گذاشتم، اما هربار که آغاز کردم، کژانديشــا­ن نگذاشتند به نتيجه برسد، من اين کار را پايانيافتـ­ـه نمیدانم. به باور مــن فيلم کوروش بزرگ زمان ســاختش به درازا کشــيده شده اســت و من به اندازهی

«مانــع اصلی، ســرمايهگذ­اری برای ســاخت فيلم است. با وضعيت ايــن روزهای ارز، کار دشــوارتر هم شــده است. ســرمايهگذ­ار ايرانی ارزشی برای فرهنــگ و مردم قائل نيســت، تنها و تنها در پی ســود زودرس اســت. کســی نمیخواهد ســرمايهاش را دور بريزد. اما اين فيلم سودآور است. ســرمايهگذ­ار از آن شهرکی که ساخته میشود، می تواند پولش را دربياورد. شهرکی کــه طراحــی کردهايم پشــتوانهی اقتصادی محکمی برای ساخت فيلمهای تاريخی دارد، بدون اينکه نياز باشــد که به دولت يا هر جای ديگری تکيه کنند». این کارگردان نامآشــنای ایرانی ســپس با دلخــوردی و آزردگی آشــکاری گفت: «من متوجه نمیشــوم چرا برخی با ســاخت اين فيلم مشــکل دارند. گروهی پيشــنهاد کردند که حســاب باز کنيم و هر کس که خواست در آن حســاب پول بريزد. من هرگز زير بار نمیروم که کســی به حساب من پول واريز کند. امــا اگر مردم بليط فيلــم را پيشخريد کننــد میشــود فيلم را ســاخت. بعضی هم میگفتند که از بورس کمک بگيريم و سهام ارزانی در بورس راهاندازی شود تا آنهايی که دوســت دارند اين فيلم ساخته شود، سهامی حداکثر 20 هزار تومانی بخرند. به اين ترتيب مردم صاحب فيلم میشدند. آن کار هم نشد، چون مجوز میخواســت. گروهی هم دنبالش رفتنــد ولی به هرروی اجــازهی اين کار هم داده نشد». جعفــری جوزانــی دربــارهی جایــی کــه کوروششهر قرار اســت در آن ساخته شود گفت: «شــاهرود، تفرش و شــيراز شهرهايی بودند که برای ســاخت کوروش شهر پيشنهاد داده شــدند، تصويربردار­ی هوايی هم کرديم ولی ســرانجام بنا شــد اين شــهر در شيراز ســاخته شــود. تصميم با ســرمايهگذ­ار بود. يکی از ســرمايهگذ­ارها، که مادرش شيرازی بود، پافشــاری داشــت که اين فيلــم بايد در شيراز ســاخته شود و اين شــهرک سينمايی سرمايهای برای شهر شيراز باشد چراکه شيراز میتواند بهترين و درستترين جا برای جذب گردشگر باشد». وی دربــارهی گزینش بازیگران فیلم کوروش بــزرگ گفــت: «از آنجا که ســاخت فيلم به درازا کشــيده شــد نمیتوان بازيگــران را به صورت قطعــی معرفی کــرد. در همان آغاز با هنرپيشــهه­ايی صحبت کرديــم که اکنون ديگر پير شــدهاند. به هر روی حرف 15 سال پيش اســت. اين را هم بگويم که به باور من بازيگــران میتوانند از مليتهــای گوناگون انتخاب شــوند. زيبايی زندگی کوروش بزرگ اين امکان را به ما میدهد که مليتهای ديگر هم در اين کار مــا را همراهی کنند. فراموش نکنيم که 30 مليت گوناگون در شمار سرداران کوروش بودند». این کارگــردان ســینما و تلویزیون دربارهی زمان ســاخت فیلم کوروش بزرگ در صورت فراهم شدن سرمایه و برطرف شدن سدها و دشواریها افزود: «در شرايط کنونی هر زمانی که ساخت فيلم را آغاز کنيم، 18 ماهه میتوان آن را بــرای نمايش آمــاده کرد. چون همهی کارهای مقدماتیاش انجام شده است». وی بیدرنگ ادامه داد: «برای ســاخت فيلم کوروش بــزرگ، اميــدوار میمانــم. گمان نمیکنــم کژانديشتري­ن ايرانــی هم مخالف کوروش باشد. ممکن است خيلیها به کوروش توهين کرده باشــند اما خوب است بدانند که کوروش به همهی انسانها و باورهايشان ارج میگذاشته است».

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran