Amordad Weekly Newspaper

کتاب دانشمند تاجیکستانی از اشو زرتشت

- نویسنده چیستاپاکسر­شت

«زردشــت نامه»، ســرودهی «مهراســپند آتبیان»، دانشــمند تاجیکســتا­نی به پارسی ســره از ســوی «شــورآفرین» چاپ و در دســترس پژوهندگان و دوستداران فرهنگ ایرانی و زبان پارسی نهاده شد. مهراسپند آتبیان دربارهی جایگاه زردشت در دانش و اندیشهی جهانیان، نوشته است: «نه کمتر از ۰۰۷۳ ســال پیش از این، در ایران باستان بزرگمردی پدید آمد که در دانش و اندیشهی فلســفی و دینی و خیمی(اخالقی) و کنش و رفتار جهانیان نشــانی چشــمگیر گذاشــت که نه تنها در زمــان خود گردش بزرگی پدید آورد که پی زدودهنشوند­هی آن تا جاودانه در اندیشــهها­ی دانشی و خیمی و دینی جهانیــان پاینده و ماندگار خواهد ماند و آن ابرمرد بزرگ تاریخ، نخستفیلســ­وف جهــان ـ کــه پــس از زندگــی خویــش اندیشــهها­ی او در گســترههای گوناگــون دانش و فلســفه و فرزانگی و خیمشناســی و دینهــای جهانی اندر آمــد و کار کرد و تــا کنون نشــانههای اندیشــهها­ی ژرف و پیشگام او در همه گونه شاخهها و رویههای جهان به چشم میرســند ـ زردشت سپیتام بود که همچــون نخســتین گندا(حکیم) و فیلسوف نیرومند تاریخ، در پیامد پژوهشها و آموزشهــا و نگاه ژرف خویــش، به آن رســید که جهان را هنجاری است؛ به دیگر سخن، ساختار درست گردش و روش جهان اســتومند (مادی) یگانه اســت و اندر آن دو نیروی به هم همیستار (سپنتامن و اهریمن) پیوسته در پیکارند و خردی بیرون و اندرون این گیتی استومند هســت که آفریدگار آن است و او را نام اهورامزداس­ت. اشوزردشــت پایهگــذار نخســتین دانشها و اندیشــهها­ی فلســفی و نخســتین آیین یکتاپرســت­ی و بازســازگر ســاختار دین و شــهریاری در ایران باســتان بود که «اشا» (راستی، هنجار هستی) را اندازهگیر یگانهی دانــش و رفتار و کنش جهانیان شــمارید و خــرد را مایهی هســتی و دســتور زندگی گمارید و تودگان را به راه نیکی، داد، دانش و روشــنایی راهنمایی کرد. او نــه تنها در دین و خیم و کنش و فلســفه که در ساختار شهرداری و دادگســتری و پیشبرد زندگانی تودههای مردم و دانشهــای روزگار کهن نیز گردشی بزرگ به میان آورد». مهراســپند آتبیان دربارهی چرایی ســرودن زردشتنامه نوشته اســت: «در تاجیکستان، در سالهای نود ســدهی گذشته و نیز آغاز ســدهی بیستویکم، نیاز آمد که به کارهای دانش و فرهنگ و زبان و ادبیات روی آورده شود؛ چه از یک سو، فرهنگ بیگانه با شتاب بلند در مغز تودههــای مردم گذار میکرد و فرهنگ ملــی رو به فراموشــی میرفت و از دیگر ســو، زبــان ویــران میگردید. به زبان ما شــماری فراوان واژههــای تازی، دانســته و ندانســته، میدرآمد که بیشــتر آنهــا نادرســت کاربرد میشــدند که هم خندهآور و هم دلگیرکننــ­ده بود... دربارهی زردشــت، که سرآمد و سرآغاز فلسفه و آیین یکتاپرســت­ی در جهان است و آموزههای او با اندیشــهها­ی پذیرفتهشــ­دهی امروزی و دیدگاههای دانشــمندا­ن زمان سازگارند، در تاجیکســتا­ن کم مینویسند و کم میدانند و در این باره شــمار کمی دسترس خوانندهی تاجیــک شــده اســت و بــس... آلودگــی زیســتبوم، ویرانی و نابودی جهان زندگان، جنگ و کشــتار، ویرانشــوی رفتار تودگان و بسیار دشــواریها­ی دیگر نبود، اگر ما از آموزههای اشوزردشــت میآموختیم و به آن کار میکردیم.

پایــهی آموزههای زردشــت خردگرایی، راستی، اندیشــهی نیک (هومت)، گفتار نیک (هوخت) و کردار نیک (هوَوِرشــت) است. در فلســفه، زردشــت قانونهای دیالکتیکــ­ی پیکار َهمیســتاره­ا (نیکی و بدی) و دگرگونشــو­ی پیوســته را پیش از همــگان اندریافتــ­ه اســت. او نیکی، زیبایی و زیباپرســت­ی، خوشــی و خرمی و آبــادکاری را بــه مردمــان آموخــت. پیشــوند «هو-» (به-، خوب-، خوش-، نیک-، نیکــو-)، در آموزههای او، بخش نخست بســیار از واژهها گشته است، که بسا پررنگ و بار اســت، چونان: هوبوی (خوشبوی، خوشــمزه)، هودین (بهدین)، هوگر (نیکوکار)، هوکــرب (خوشاندام، خوبپیکــر)، هوکــرد (نیکســاخته، خوشســاخت)، هواخ (خوشدل)، هژیر (نیکو، خوبچهره)، هوزیوش (خوبزی، خوشزندگانی). چشم بر آن داشــتم که نوشتهای در این باره از ســوی دانشــمندا­ن و نویسندگان گرامی ما به جهان هستی آید و به دست خواننــدهی تاجیک رســد، ولی ســالها گذشــتند و به چشــم نآمد. از این روی، خود ســال ۰۰۰۲ آغاز کردم به در رشته کشــیدن دانههای گوهر، گوهرهایی که چــون مردهریگــی از گذشــتگان به ما مانده اســت؛ به دیگر ســخن، گفتارها و افســانهها­یی که دربارهی زردشــت تا به روزهای ما آمده رســیده، تــا خوانندهی تاجیــک از زردشــت و آموزههــای او آگاهی داشــته باشــد، زیرا آن سالهای خواهشــمند­ی و نیــاز مردم بــه تاریخ فرهنــگ و دانشهــای ایران باســتان (ســرزمینها­یی که آریاییــان در آن جا باشندگی داشتهاند) بیشتر از هر زمانی به چشم میرسید. خود بخشی از آن را روی کاغذ آوردم و باز از نوشــتن آن دســت بازداشــتم و درنگیدم و پــس از چندی، سال ۲۰۰۲، آن را باز از سر گرفتم... بایــد بگویم که خواســتهی مــن از این کار، رســانیدن فرهنــگ خردگرایــی و ارجگــذاری به زبــان و فرهنگ پرارزش و واالی میهنی، در خواننده پیدا ســاختن میهنپرســت­ی، بالــش ملی، بیــداری و آزاداندیشـ­ـی، شــناسکردن خواننــده بــا آموزههــای ارزشــمند و جاودانهی نیاگانمان، خودشناسی و مانند اینها بود». نمونهای از ســرودهی «زردشــتنام­ه» چنین است: به دشمن بندگی کردن گناه است بدادن ساو بر نیران نه راه است نشاید ساو بدهد ایر بر نیر نگیرد ساو هرگز روبه از شیر ُهدینان را به ُجددین وام نَبَود بهان را نیست فرمان بردن از بد به ایران هر که دست زور یازد نژند و زار سر در گور سازد

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran