درخت کریسمس ریشه در فرهنگ ایران دارد
پژوهشگران بر این باورند که ۰۰۵ سال پیش از میالد مســیح بر دیوارههای کاخ پرسپولیس در شیراز، درخت ســرو را کندهکاری کردهاند. این درخت بلند باالست و هیچ باری نمیدهد به همین شوند آن را نماد آزادگی هم خواندهاند. صفت آزادگی درخت ســرو در ادبیات فارسی بســیار به کار رفته است. ســرایندگان نیز در سرودههای خود بارها برای توصیفهایشان، از سرو بهره گرفتهاند. مانند حافظ در این سروده: مرا در خانه سروی هست کاندر سایهی قدش فراغ از سرو بستانی و شمشاد و چمن دارم درخت سرو نماد مهم جشن کریسمس است و در کندهکاریهای تخت جمشید دیده میشود. ایرانیان باستان در بلندترین شب سال سروی بلندباال را آذین میبســتند. درخت همیشــه سبز ســرو در برابر سوز و ســرمای زمستان
پایدار اســت و این حرکت نمادین به نشانهی تابآوری ســختیها و در نتیجه سازگاری با طبیعت جشــن میترا بود. درخت کاج و ســرو شبیه به انسان و نماد سرسبزی و زندگی است، دارای ریشــه و رو به آسمان و سرافراز است و اگر ویژگی سبز بودن را هم به آن بیفزاییم، به آرزوی همه انسانها یعنی سرسبزی و زندگی تبدیل میشــود. درخت زندگی از آن همهی اقوام آسیایی بوده و همانند درخت سرو است و نماد این درخت نهتنها در تخت جمشید، بلکه پیش از دورهی هخامنشیان هم بوده است. استاد میرجاللالدین کزازی در اینباره میگوید: «بیگمان درخت کریســمس ریشه در فرهنگ ایران دارد. درخت کاج یا درخت سرو در فرهنگ و نمادشناســی ایرانی نمونهی برترین و نشانه رازورانهی جاودانگی است، زیرا که این درختان همواره در بهار و زمســتان سرسبزند. این نماد ایرانی بــا آیین مهر از ایران به ســرزمینهای باختری برده شده و جایی ویژه در رسم و راههای کریسمسی یافته اســت، زیرا آیین مهرپرستی ســالها در جهانشــاهی روم، آیین فراگیر و همگانی بوده است. پس از پیدایی آیین ترسایی (مسیحیت) بســیاری از بنیاد و نهادها و نمادها و باورها و رســم و راههــای مهری در فرهنگ ترسایی بر جای مانده است و به یادگار.»