Iran Newspaper

نقشهای یک شاعر یا شاعرانههای یک نقاش

- محمود مکتبی روزنامهنگا­ر

نمایشــگاه نقاشــی «هــزار اقاقیــا در چشــمان تــو هیــچ بــود» روز جمعــه در گالــری «کامــا» افتتــاح شــد. ایــن نمایشــگاه نقاشــیهای احمدرضــا احمدی است که عنوان آن نیز از یکی از مجموعه شــعرهای مطرح او گرفته شده است.

احمدرضا احمدی شــاعر معاصر 78 ســاله عــالوه بــر چــاپ چندیــن مجموعــه از اشــعارش ســالهای زیــادی نیــز (تــا زمــان بازنشســتگ­ی) کارمنــد کانون پرورش فکــری کودکان و نوجوانــان بــوده و در ایــن مــدت فعالیتهــا­ی مهمــی چــون تدویــن ردیــف موســیقی ایرانــی، آوازهــای محمدرضــا شــجریان، شــعرخوانی و ضبط صدای شــاعران مهم (با آثاری از نیمــا یوشــیج، احمــد شــاملو، نــادر نادرپور، فروغ فرخزاد، یداهلل رؤیایی، نصــرت رحمانــی )...و انجــام داده اســت. اکنون پس از ســالها، شاعر بر آن شــده اســت تا نمایشــگاه­ی از آثار نقاشــی خود که بــه تازگی آنها را خلق کرده برپا کند.

بهطــور طبیعی خود ایــن موضوع که شــاعر پس از طی ســالهای بسیار از زیســت شــاعرانه نمایشــگاه نقاشی برگــزار میکنــد بــرای بازدیدکنند­گان دارای جذابیــت اســت و بــه احتمــال زیــاد، چــه آنهایــی کــه طرفــداران همیشــگی اشــعارش بودهانــد و چــه آنهایــی کــه آشــنایی چندانــی بــا آثار شــاعر نداشــتهان­د، بــا ورود بــه ایــن نمایشگاه، در نخســتین نگاه بهدنبال ارتباطــی میــان ایــن نقاشــیها و آن اشــعار میگردند و البته آن را خواهند یافت.

نقاشــیهای احمدرضــا احمــدی اکثراً بــا تکنیک آبرنــگ و جوهر رنگی و بــر ســطح ســاده کاغــذ ســفید اجــرا شــدهاند، بیان ساده و مینیمالی که ما را در همــان نگاه نخســت بــه یاد بیان شــعرهایش میانــدازد. هرچنــد خود شــاعر هنوز توضیــح مفصلــی درباره انگیزههــا­ی برپایــی ایــن نمایشــگاه نداده است، اما خود عنوان نمایشگاه نیــز از پیــش ایــن فکــر را کــه هنرمنــد بــا نمایــش دادن نقاشــی هایــش، در حــال تقســیم کردن گوشــه دیگــری از جهانبینی شــاعرانها­ش با ما است را تقویت میکند.

لکههــای خیــس و روان رنــگ بــر سطح کاغذ پخش شدهاند، در پارهای مــوارد ســطح پیــش از آن رنگ شــده و در پــارهای دیگــر هنرمنــد تصمیــم گرفته زمینه را همانطور ســفید باقی بگــذارد. در هــر دو گروه اثــر مخاطب با احساســات هنرمند درگیر میشــود و بــه نظر میرســد که نقــاش پیش از آنکه بخواهد موضوعــی یا دغدغهای سیاســی یا اجتماعی ...و که رویکردی اســت کــه ایــن روزهــا در گالریهــا و نمایشــگاه­ها بیش از هرچیز به چشم میخــورد را بــا بیننــده مطــرح کند، از احساســی درونی صحبت کرده است. احساســاتی کــه نــه در همیــن روزهــا، بلکه در طی یک عمر شــاعر را با خود درگیر کرده است.

همچنین ایــن آثار نماینــده نوعی طبیعت انتزاعی نیز هستند؛ طبیعتی کــه تا حــدودی بــه طبیعــت نمایانده شده در نقاشیهای شرق دور میماند و البتــه شــیوه برخــورد آنــی نقــاش با لکههــای قلــم مــو بــر کاغــذ خیــس، ایــن مــورد را تشــدید میکنــد. گلهــا و درختــان ســاده در فضــای ســفید یا همانطور که گفته شد زمینهای رنگی اما ســاده دیــده میشــوند، فضایی که نوعــی بینهایــت، ابدیــت را تقویــت میکنــد. ایــن رویکــرد را در بیانیــهای کــه خــود او بــر نمایشــگاه­ش نوشــته است نیز میتوان یافت. در این بیانیه احمدرضا احمــدی از زندگی، مرگ و مهمتــر از آن از دغدغه ســالخوردگ­ی ســخن میگویــد، اینکــه چطــور مانند روزی کــه شــروع به شــعر گفتــن کرده اســت این بار نیز به یاری یک دوســت نقاشــی را آغــاز کــرده تــا دغدغههــا و احساســات و تفکراتش نمــود بیرونی پیدا کنند و امــروز ما بتوانیم آنها را به شــکل دنیای رنگی ســاده و زیبایی در برابرمــان ببینیــم. این دنیای ســاده و رنگی به نحوی بیمکان و بیزمان در برابرمان حاضر اســت و شــاید زمانی کــه از نمایشــگاه بیــرون میرویم هم زمــان اشــعارش را به یــاد بیاوریم که آنهــا نیز با همین شــیوه تا امــروز با ما سخن گفتهاند. نه رنگ داشت نه طعم داشت پس نصیب ما دوزخ بود. هر شب که رنگ و طعم تو داشتیم صبح را میباختیم در محاصره چشمان تو قامتهای زیبا داشتیم هزار اقاقیا در چشمان تو هیچ بود نمایشــگاه آثــار نقاشــی احمدرضا احمــدی تــا 8۱ اردیبهشــت در گالری کامــا بــه نشــانی خیابــان پاســداران، گلســتان دهم پالک ۴۴، طبقه دوم از ساعت ۰۰:۱۱ تا ۰۰:۰۲ ادامه دارد.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran