Iran Newspaper

پشت پرده «مصادره»

علیاصغرسعی­دیدرگفتوگو­با«ایران»روایتمیکند

- ریحانه یاسینی خبرنگار

«حــاج آقــا طرخانــی، نماینــده اقتصــادی امام هم در لیســت مصادرهها قرار داشــت. جــو آنقــدر شــدید بــود کــه هیــچ راه فــراری نبود.» علی اصغر ســعیدی، جامعه شناس اقتصــادی که بیــش از هر شــخص دیگری به کنکاشدرزند­گیصنعتگرها­وتاریخاقتص­اد پرداخته اســت، برای حکایت از جو شــدید انقالبیچنی­ناشــارهای میکند.«مصادره» غائلــهای بود که تــا بلعیدن تمــام بنگاههای اقتصادینخو­ابید؛غائلهایکها­زکلیشهسازی روشــنفکری در دهه04 راه افتاده بود و با وقوع انقــالب، تمــام اقتصــاد را درگیــر خــود کرد. سرنوشتاموا­لمصادرهشده­بهنحویپیش رفــتکهحسـ­ـنروحانــی­دراولیــنم­ناظره انتخابات ریاســت جمهــوری خود در ســال 92 با اشــاره به کارخانههای مشهور و پر رونق دهه05 چنینکنایــ­هزد:«یکیبهالنهک­بوترها تبدیــل و دیگری ســوله خودروســاز­ان شــده است.» حاال4 دهه بعد که ادبیات اقتصادی مدیران تغییــر کرده و بــه صنعتگرها به جای سرمایهدار،کارآفرینگف­تهمیشود،هنوزغبار این مصادرهها بر اقتصاد ایران وجود دارد. به همین بهانه، «ایران» پــای گفتوگو با مدیر گروه رفــاه و برنامهریزی اجتماعی دانشــگاه تهران نشســته و او از زمینههــای اقتصادی در دهه04 تا کوران انقالبی گری در دهه06 و افراد مؤثردرآن،روایتکردها­ست.

*** ■ درباره شرایط سیاســی پیش از انقالب زیاد صحبت شده اما درباره وضعیت اقتصادی نــه. طــی دهــه04 و05 شــرایط و بحثهــای اقتصادیمیا­نگروههایمخ­تلفچطوربود؟

در حــوزه اقتصــاد، آنطــور کــه االن بحثهایــی دربــاره اقتصــاد آزاد و اقتصــاد دولتی وجود دارد، مطرح نبود. این بحثها در جامعــه روشــنفکری مــا بویــژه در بیــن اقتصاددانـ­ـان و جامعــه شناســان وجــود نداشت. حتی در گذشته برنامههای توسعه در حوزه عمومی مطرح نمیشــد. بخشی از این مسأله را میتوان به خاطر نظام سیاسی شاه دانســت که خود کارشناسان در سازمان برنامههمنظ­رنهایینداش­تند.امامهمترین مســألهای کــه در بیــن روشــنفکرا­ن وجــود داشــت، بحث وابســتگی بود. از دهــه 40 در بین روشنفکران مطرح بود که اقتصاد کشور ما اقتصاد وابسته اســت. بیشتر روشنفکران بویژه گروههای چپ بــرای مفهومپرداز­ی یا نشــان دادن جایگاه ســرمایه داران، معموالً از بخش خصوصی بهعنــوان بورژوازی ملی نــام میبردنــد. ولــی بتدریــح بویــژه از دهه چهل که صنعتگــران مدرن در ایران بســیار رشــد کردند، شــرایط عوض شــد. آنهــا اتاق صنایع و معادن تشکیل دادند و بعد در سال 1348 توانســتند که اتاق بازرگانی مشــترک شــکل دهنــد. میتــوان گفت منزوی شــدن بخشــی از تجــار از اتاق، نقطه عطفــی برای برجســتهتر شــدن صنعتگران بود. از همین طریق، صنعتگران برای آنکه سیاســتهای اقتصادی،صنعتیشدهبو­د،بههیأتحاکم نزدیکتــر شــدند. بــه همیــن خاطرعموماً روشــنفکرا­ن ایــن قشــر را قشــر وابســته بــه امپریالیــ­زم و وابســته به دربار میدانســتن­د. این فکر و تصور، به شکل یک کلیشه درآمده بود و از این کلیشــه بســیار اســتفاده میشد. دیگــر معلــوم نبود که وابســتگی دقیقــاً چه معنایــی دارد؟ منظور از وابســتگی سیاســی اســت یا اینکه تعلق حاکمیتی دارد؟ در این بــاره بحث نمی شــد ولی بهصورت کلیشــه صنعتگرانرا­آدمهاییمید­انستندکهپا­یگاه امپریالیزم در ایران بودند. صحبتهایی هم کهآلاحمدوش­ریعتیدربار­همصرفیشدن جامعــه ایران و بازگشــت به گذشــته مطرح میکردند، محصول بحثهای روشــنفکری جامعــه ایــران بــود. باوجود ایــن بحثهای آکادمیکی که درباره دخالت یا نظارت دولت االن بــه آن میپردازیــ­م، وجود نداشــت. در حال حاضر طیفهــای نهادگرای اقتصادی ونئوکالسیک­هانمایندگا­نجدیدارند.برای همین وقتی انقالب شد، کلیشههایی وجود داشت و بر اساس آن کلیشهها میگفتند که اینگروههاو­ابستههستند­وهیچتمایزی­بین صنعتگرانوو­ابستگانواق­عیقائلنبود­ند. ■ این وابستگیها در حد همان کلیشه بود یا اینکهواقعی­بود؟

ما بعداًتحقیقــات انجام دادیم، زندگی پژوهــی کردیم و کارنامه بســیاری از آنها را از ابتدا تا انتها نشان دادیم. در زندگی و کسب و کار آنهــا هیچ وابســتگی ارگانیکــی که مثالً بخشــی از ســهام بــرای دربــار باشــد، وجود نداشت.ارتباطآنها­بادرباردرا­ینحدبودکه بهخاطراتاق­بازرگانیاگ­رمراسمیدرد­ولت برگزارمیشد،شرکتمیکردن­دولیاینطور نبود که یک نظام سیاسی داشته باشیم، به طور ارگانیک گروههای مســلط آن بورژوازی باشــند و با تعلق خاطر بــه حکومت، اتحاد طبقاتی شکل داده باشند. بجز تحقیقات ما افراد زیاد دیگری هم اشاره کردهاند که گروه صنعتگراننه­ازسقوطشاهن­فعیمیبردند و نــه از مانــدن و حفاظــت او. روایتهــای متعددی نشان میدهد که کارآفرینان دوره پهلوی خودشان هم احساس میکردند که مورد ظلم واقع شــدهاند و انتظار داشتند که انقالب، کار آنها را بهبود بخشــد. شــایعهای هم پخش شده بود که رهبران اتاق بازرگانی همزمان با شاه از ایران فرار کردهاند اما اصالً صحــت نــدارد و آنها در ایــران بودنــد. امام هم به طور غیرمســتقی­م از آنها تشکر کرد و خواسته بود که به کارشان ادامه دهند. ■ باوجوداینچ­طورنگاهانق­البوحکومت به این افراد آنقدر منفی شــد کــه اتفاقهایی مثل«مصادره»هارخداد؟

تصویــب قانــون حفاظــت از صنایــع، از بهمــن 57 تا تیرماه 58 طول کشــید و تمام آن بــه خاطــر فشــار نیروهای چپ اســالمی بــوده اســت. از بیــرون بــه کارخانههــ­ا فشــار میآمد، کارگران مدیران را تحت فشــار قرار میدادند، درخواست افزایش سود داشتند، گروگان میگرفتند و تهدید میکردند. موارد متعددی داشــتیم که مدیران را باالی پشت بــام کارخانههــ­ا میبردند و تهدیــد به مرگ میکردنــد. با این فشــارها بــر کارخانهها می خواســتند مجموعــه دولــت را تحــت فشــار بگذارنــد. قانــون کــه تصویــب شــد، یکــی از افــرادی کــه اســم آن در لیســت مصادرههــا قــرار گرفتــه بــود، حــاج آقــا طرخانــی بــود؛ طرخانــی، نماینــده امــام برای رســیدگی به مسائل اقتصادی. این مســأله نشان میداد کــه گروههــای مختلف چقــدر با هــم درگیر هســتند و چقــدر در میــان آنهــا تضــاد افکار وجــود دارد. در نهایــت وقتی این امــوال را از دست صاحبانشــا­ن خارج، مصادره و ملی کردند،بازهمآشوبه­ایکارخانهه­انخوابید. فضابهشکلیب­ودکهحتیجنب­شمسلمانان مبارز این قانون را ترفند دولت بازرگان برای حمایت از سرمایه داران فراری میدانستند. آنقــدر جوســازیها شــدید بــود که هیــچ راه حلینداشت.هنوزهماینک­هچهکسینقش مؤثرتری داشت و با فشار چه کسی فهرست تصویب شــده اســت، در پــرده ابهام اســت. برخی بازاریان که دل خوشــی از صنعتگران نداشــتند، در این فضا مؤثرتر بودند. چپها بویــژه فدائیــان و ســازمانها­ی مختلــف، حتــی آقــای احمــدزاده وزیر صنایــع دولت موقت گرایشهــای تندتری داشــتند. حتی مهندس عزتاهلل سحابی خودش تعریف میکند:«وقتی عضو شــورای انقالب شــدم، پیشنهاد کردم که نماینده مجاهدین هم در شــورا حضور داشته باشــد اما گفتند که تو به انــدازه همانها هم رادیکال هســتی!» یکی از کســانی که با آقای عالی نسب قانون ملی شــدن را تصویب کردند، خودشان میگویند کــه دو ســازمان نقــش بســیار مؤثــری در آن داشــتند؛ یکی آقای احمدزاده وزیر صنایع و دیگری آقای نعمــتزاده که وزیر کار بود. در دور اول تالشهــا بــرای ملی شــدن، افرادی مانندآیتاه­للخامنهاید­رآنزمان،آیتاهلل مطهــری و آیتاهلل هاشــمی رفســنجانی با آن مخالفت کــرده بودند ولــی وقتی که این فشــارها را دیدند، نظرشــان بیطرف شــد و اعتراضیبهت­صویبقانونن­کردند. ■ اینقانونچط­وراجراییشد­کهتقریباً تمام کارخانههــ­ای آن زمان را بلعیــد و هیچ کس جانسالمبهد­رنبرد؟

جو بسیار شدید بود و مسأله اصلی هم مربوط به مادهها و بندهای قانون میشود. قانون حفاظت از صنایع دو ماده داشــت و ماده اول 4 بند داشت. دو بند اول آن مربوط به صنایع هواپیما، خودرو، کشــتی و نفت و گاز بود که ملی شــد. بسیاری از صنعتگران مطابق با همین بند اموالشــان را از دست دادنــد. در دو بنــد اول امــوال افــرادی مثــل بــرادران خیامی که ایران خــودرو را با عنوان ایران ناسیونال بنیان گذاشته بودند، اصغر قندچی کــه کارخانه کامیونســا­زی ماگ را داشــت، خانواده ســودآور که کمپانــی بنز را داشــتند یــا آقــای نصیــرزاده، خود بــه خود مصادره شــدند. فوالد بــرادران رضایی هم شــامل این دو ماده میشد چرا که از اساس صنعت فوالد هم ملی شده بود. بند سومی هــم در ایــن مــاده وجــود داشــت، معروف بــه بند ج که بر طبــق آن دارایی کســانی که وام گرفتــه بودنــد و ارزش وامهــا دو برابــر دارایی هایشــان بــود، مصادره میشــد. اما ایــن بیشــتر بهانهای بــود که شــرکتها را از دست نیروهای چپگرا که کارگران را ناامید میکردنــد، درآورنــد. نکتــه ایــن اســت کــه اینها، وامهای توســعه بودنــد وهیچ کدام به سررسید نرسیده بود. نام اینها وامهای توسعه بود که با نســبت 60 و 40 میدادند، بــه این شــکل کــه بایــد 40 یــا 60 درصــد از آن را ســرمایهگذ­اری و از امکانــات موجــود اســتفاده میکردند. بنابراین درســت است کهمیگویندا­رزشداراییب­عضیهادوبرا­بر

ارزش وام هایشان بود، ولی این وامها را باید در پایــان مدتــش بررســی میکردند. هیچ کــدام این وامها به سررســید نرســیده بود و تنها به افرادی تعلق میگرفت که وامهای قبلیشــان را تســویه کرده بودند. همچنین گزارش آقــای خردجو که این وامهــا را ارائه میکردند، نشان میدهد که همه چیز کامالً بادقتواعتب­ارسنجیدقیق­انجامشدهبو­د. بنــد د ماده هم نشــان میدهد که فشــارها واقعی بود. بســیاری از این شــرکتها مثل ارج، نــه بدهی داشــتند و نه وابســتگی. ولی بعد از مدتی برای همانها هم کمیســیون 5 نفری تشــکیل میشــد، در آن کمیسیون موارد جدید را ارزیابی میکردند و بســیاری از شــرکتهایی را که در بند د قرار داشــتند و موج مصادرهها از سرشــان گذشــته بود، به بندبواردمی­کردندوبهآن­اتهاموابست­گی به دربار میزدند. در نهایت لیســت کسانی

که اموالشان مصادره شد، از 53 به 51 نفر رسید و بسیاری از افراد مثل همان حاج آقا طرخانی در آن اشتباهی بودند. برخی اصالً هیچسهامیند­اشتند؛مانندآذروا­بوالحسن ابتهاج که تمام ســهام و سرمایههایش­ــان را در بانــک ایرانیــان به هژبــر یزدانی فروخته بودند. این موارد نشــان میدهد که لیســت مصادرههــا بســیار باعجلــه تهیه شــده بود و عــده زیــادی مثــل آقای عالیخانــی در آن قــرار داشــتند کــه از اســاس جــزو ســرمایه داران نبودنــد. بــا توجــه بــه ایــن مــوارد و مســائل دیگر، با اطمینان میتوان گفت که انقالبیون هیچ برنامه اقتصادی نداشــتند، بر اساس کلیشههایی که از قبل موجود بود وکلیشههایی­کهخودآنهات­رسیممیکردن­د، بدون دلیل و مدرک عده زیادی را وابسته به دربار میشــمردند ولی درعمل بســیاری از کارآفرینان­هیچوابستگی­نداشتند. ■ مســألهمتن­اقضــیدربر­رســیوضعیـ­ـت چهــره هــای اقتصــادی در آن دوران وجــود دارد؛ هرچه صنعتگرها مورد غضب بودند، بازاریهــا مــورد وثوق! تــا جایی کــه در یک مــوردهواپ­یمایامامبر­ایورودازفر­انســهبه ایرانباهزی­نهعالمیرمح­مدصادقی-بازاری معروف-بیمهمیشود.چهتفاوتتیپ­یمیان بازاریهاوص­نعتگرهاوجو­دداشت؟

مســأله بــه ســال 40 برمــی گــردد. از آن ســال با ورود عالیخانــی بــه وزارت اقتصاد، یک ســوپر وزارت اقتصادی تشــکیل دادند. وزارت اقتصــاد، صنایع، معــادن و بازرگانی همــه یک تیم شــدند و کامالً مشــخص بود کــه برنامــه توســعه اقتصــادی، مبتنــی بــر صنعتی شدن ایران است. بازاریان، تاجران و کارآفرینان ایران در اوایل چیزی از صنعت نمیدانستند و تمایلی هم نداشتند که وارد ایــن فضــا شــوند و سیاســتهای صنعتــی شدن را هم به ضرر خود میدیدند. در اوایل کار طبــق سیاســتهای حمایــت از صنایع

داخلــی، مجبور بودنــد جلــو بازاریهایی را که در گذشــته واردات میکردند، بگیرند. در برهههای مختلفــی واردکنندهه­ــا و تاجران علیــه دولــت به شــاه، نامــه مینوشــتند که این رونــد موجب بدبختــی خانوادههای ما میشــود، آنهــا اعتــراض میکردنــد که چرا اجازه واردات نمیدهید ولی اجازه میدهید کهتولیدکنن­دههایداخلی­جنسهایبنجل درســت کنند. این اختــالف از زمانی که اتاق بازرگانیوص­نعتشکلگرفت،مشخصتر شــد. از آن زمــان صنعتگران مجبــور بودند کــه بــه دولــت نزدیکتــر شــوند. بــه همیــن دلیــل، بازاریهایـ­ـی که دولت مانــع واردات آنهــا میشــد، بتدریــج از صحنــه سیاســی و تشــکیالتی دور شــدند و بــاز بــه متحــدان گذشته شان، یعنی روحانیان پیوستند. آنها از برنامههای اقتصــادی دور ماندند، هم به لحاظ اقتصادی و هم اجتماعی از حکومت

جــدا شــدند و همیــن باعــث شــد بخــش عظیمــی از آنهــا تقریبــاً از نیمههــای دهــه چهل تا زمان انقالب نســبت به همکارهای قبلیشــان که از بــازار جدا و صنعتگر شــده بودند، دشــمنی پیــدا کننــد. از طرفی دیگر، ورود صنعــت، نظــام بــازار را عــوض کــرد. ساختمان پالسکو با آن عظمت، مظهر این بود که در برابر بازار قد علم کرده است. خود این ســاختمان نشــان میداد که اقتدار بازار در حال سست شــدن است. از همه مهمتر صنعتگرانسی­طرهبازاربر­سیستمبنکدا­ری، گلوگاه تولید و واردات را با سیستمهای توزیع خودشانمثلس­یستممویرگی­کارخانههای­ی که خسروشاهی داشت، خشکاندند. از همه مهمتــر شــاید این باشــد کــه نظم بــازار که همیشه محور و مرکز شهر بود، بر هم خورد، چرا که شهرنشــینی هم گســترش پیدا کرد. فضای خرید در راستای بازار و در محلههای مختلف شــهر رشــد کرد و با به وجود آمدن راستههایمخ­تلفدرسراسر­خیابانها،بازار هیبت ســنتیاش را از دســت داد. به همین ترتیــب طیف بازار از صنعتگران جدا شــد و از آن جایی که بازاریها در نتیجه این جدایی به روحانیت نزدیک شده بودند، در انقالب و بعدازآننقش­مهمیداشتند. ■ مــا از یــک طــرف دهــه چهــل را بهعنــوان طالییترین دوره اقتصاد ایران و دهه صنعتی شــدن ایران میدانیم، از طــرف دیگر با فاصله کمیازآنوشا­یدبتوانگفت­درنتیجهتحو­الت آن، انقالب رخ داده است. این پارادوکس دهه 04راچطورمی­توانتوضیحد­اد؟

ســؤال جالبی است و در پاسخ به آن باید بهاینمسأله­توجهکنیمکه­توسعهاقتصا­دی در ایــران، متعــادل نبــود. افــرادی کــه در آن دوره بودند بعدها خودشــان اعتراف کردند. نیازمندمیگ­فتکهمابرای­توسعهصادرا­ت مجبــور بودیــم بــه ســمت صنایع ســنگین برویم؛ چون که بخش خصوصی برای ذوب

آهن و تراکتورساز­ی ...و حاضر نیست ریسک ســرمایهگذ­اری داشته باشد و دولت باید این مراحلاولیه­رابهعهدهبگ­یرد.ولیاینبرنا­مه هماهنگ با رشد کشــاورزی نبود و به همین خاطر تراکتورهای­ی که بخش صنعتی تولید میکرد، فروش نمیرفت. چرا که اصالحات ارضیانجامش­دهبودودرای­نفرآیندبهج­ای آنکه مالک را مدرن کنند، حذف کرده بودند. بخش دیگر که عدم تعادل در آن محسوس بود، نابرابری بین توسعه اقتصادی و توسعه اجتماعی بود. سیاســت اقتصــادی، آن روی سکه سیاستهای اجتماعی است. این عدم توازنهاباع­ثشدهبودکهب­هخودصنایعه­م ضرر بخورد. اگر قرار بود برخوردار تلویزیونی بســازد کــه در ایــران بفروشــد، هرقــدر تــوان مردم بیشــتر بود این فروش بیشتر می شد. اما توسعه نامتوازن، باعث میشد که مردم با قــدرت خرید پایین نتوانند آن تلویزیون را

بخرند.درنتیجهآنچ­هتولیدمیشد،بازتوزیع نمــی شــد، تنهــا گروههــای مختلفــی نفــع میبردند و این بــه ضرر خود صنعت تمام میشد. اما این روند حتی بعد از انقالب هم تصحیح نشــد. توزیع درآمد بعد از انقالب، توزیــع مجدد نبــود، توزیــع فقر بوده اســت. دولــت باید از ابتــدا ثروت را توزیــع میکرده اســت. اما بــا همــه اینها میتــوان گفت که توزیع بعد از انقالب بهتر ولی تولیدمان بدتر بــود. تلویزیون پیشــرفته وجود داشــت ولی مــا تولیدکننــ­ده آن نبودیم. قبــل از انقالب، تلویزیونپی­شرفتهبهفرا­خورزمانخود­وجود داشتولی مصرفکنندهم­انبودیم.البتهدر اینجا مــن به آزادیهای سیاســی نپرداختم و تنهــا بــه این نکتــه بســنده کردم کــه عدم سیاستگذاری صحیح اجتماعی، به افزایش فقر،نابرابریون­ارضایتیانج­امید. ■ ســعیدلیال­زهفتهپیشدر­مصاحبهایبا جماران چنین تحلیل کرده است که ابتدا در نظام شاه، فروپاشــی اقتصادی رخ داد و بعدازآنانق­البشــد.باتوجهبهشر­حیکه از پیشرفتهای صنعتی دادید، شما با این نگاهموافقی­د؟

حتماًیکیازمسائل­مهمیکهبهان­قالب منجر شد، همین مسائل اقتصادی بود. اگر منظور ایشــان هم بــه افزایــش درآمدهای ً نفتیبودهاس­ت،حتماصحیحاس­ت. ■ ً دقیقابههمی­ناشارهکرده­بودکهدرنتی­جه افزایش درآمدهای نفتی، فســاد گســتردهای شــکل گرفت؛ شــبیه به آنچــه در نیمــه دهه هشتادواوای­لدههنودهمت­جربهشد.

در ایــن رونــد اولیــن کســانی که بــه آنها ضــرر زده شــد، همــان کارآفرینان صنعتی بودنــد. چونکــه رشــد آنها بســیارمعم­ول بــود ولی وقتــی درآمدهای نفتــی بودجه را 5 برابــر کرد، وامها زیاد شــد و دولت از آنها میخواســت که وامهای بیشــتری بگیرند و توسعه بیشــتری ایجاد کنند. این کار تمرکز

آنهــا را برهــم زد. مثــالً آقــای ایروانــی در صنعــت کفــش کار میکــرد، امــا در نتیجه افزایــش این درآمدها ســعی میکــرد که با ادغام عمودی در قالبســازی و چرمسازی هم بازار را در دســت خودش داشــته باشد، به حوزههای دیگر هم وارد شود و در آنها نه تنها موفق نبود، بلکه شکست را هم تجربه کــرد. این وامها افــراد را فریب می داد. مثالً خانــواده خسروشــاهی وارد حــوزه مســکن شــدند. داروســازی، تولیــدات بهداشــتی و خوراکی چه ربطی به مسکن دارد؟ بعضی مثل برخوردار در حوزه نساجی و فرش وارد شدندوایننا­شیازهمانتز­ریقدرآمدها­ی نفتی بــود. انفجــار درآمدهای نفتــی، تورم را هــم باال بــرد. تــورم سرســامآور در همان دوره بــه عالوه نابرابــری و بعد نحوه کنترل قیمتهــا، نارضایتیها و مشــکالت زیادی به وجود آورد. شــاه برنامه کنترل قیمتها را با افراد بســیار خشنی مثل مهدوی انجام میداد که میگفتند او بولدوزر دولت است، اورامسئولم­بارزهباگرا­نفروشیکرده­بودند. بعد هم دانشجویان مخالف رژیم بازرسان این برنامه شــدند و به نارضایتی بسیاری از بازاریها و کســبه منجر شــد. تقریباً از ســال 53 هر روز خبر دســتگیری یک گرانفروش منتشــر میشــد. آنها فکــر میکردنــد که با این کار روشــنفکرا­ن را به سمت خود جلب کردهانــد چــرا که آنها همیشــه شــعارهایی علیه سرمایهدارا­ن سر میدادند اما در اصل باعثنارضای­تیگروههایز­یادیشدند. ■ شماجاییاشا­رهکردهایدک­هبیشاز03 سال بعد، به ایروانی گفتند که حاال بیا و56 درصد ازسهامکفشم­لیراباتخفی­فبخر!تازهاین شــاید از معدود نمونهها باشــد. اگر با روایت شما بســیاری از سیاســتمدا­ران مؤثر معتقد بودندکهرون­دمصادرههاا­شتباهاست،چطور طــی4 دههبعــدکـ­ـهازآنجوان­قالبیبســی­ار فاصله گرفته شــده بود، ارادهای برای اصالح مصادرههایا­شتباهوجودن­داشت؟

چنــد دلیــل داشــت. وقتــی مصادرهها انجام شــد، جــو انقالب بســیار شــدید بود. در تمــام زمینههــا بویــژه در زمینــه کارگری و اقتصــاد، دولتهــا ســعی میکردنــد کــه جلــوی چــپروی گروههــای مارکسیســت­ی مثــل مجاهدیــن را بگیرنــد و نیروهای آنها را جــذب کننــد، ســعی میکردند بــا وجود اختالف نظر شــعارهای هم ســطح دهند. منابع تاریخی وجود دارد که نشان میدهد، بعضــی از روحانیــان مؤثــر اتفــاق نظــر به مالکیــت خصوصــی داشــتند ولــی بــه این خاطر کــه انقالب در دســت گروههای چپ نیفتد، ســعی میکردند که شعارهایشان را بــه آنها نزدیــک کنند. نیروهــای نزدیک به امــام، ســرمایه داران را می شــناختند، مثالً بــا عالینســب و ایروانــی و برخوردار بســیار دوســت بودنــد. حتــی ایروانــی با امــام هم دیدار کرده بود و وجوهاتی را در نوفل لوشاتو بــه ایشــان داده بود. ولی مصادرهها بیشــتر به خاطر فشار گروههای مارکسیستی اتفاق افتاد. شــعار اصلی انقالب هــم حمایت از مستضعفانبو­دوبعدازآن،دولتانقالب­ی و گروههــای مختلــف انقــالب کمیتههایی برای حمایت از مســتضعفان شکل دادند. کمیته امداد و بنیاد مســتضعفان از همین دســته بود. این کمیتهها و بنیادها، بتدریج شــرکتهای مصــادره شــده را از امــام درخواســت میکردنــد. امــام هم بــه آقای میرحسین موسوی نامه مینوشت و برخی از مصادرههــا را به اینها واگــذار میکردند. ایــن نــوع واگذاریهــ­ا، امــکان بازپسگیری شــرکتها را از بیــن میبــرد. چــرا کــه دیگر شــرکتها را جزئــی از بیتالمــال و حقوق مستضعفان میدانستند و حساسیتهای ایدئولوژیک­رویآنهاوجو­دداشت.

 ??  ??
 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran