تیر خطای تازه دونالد ترامپ

از جنگ جهانی دوم که بانک جهانی تأســیس شد، تاکنون امریکا همیشــه ریاســت این نهــاد بینالمللی را در دســت داشــته و اروپاییها نیز که به نوبه خود حکومت بر صندوق بینالمللی پول را برعهده داشتهاند، از آن حمایت کردهاند اما جدیدترین کاندیدای انتخابی امریکا برای ریاست بانک جهانی کســی اســت که میتواند معادالت موجود را تغییر بدهد و روال همکاری فوق را دگرگون سازد. ایــن کــه امریکا تا ایــن لحظه تمامی 12 رئیــس قبلی بانک جهانــی را برگزیــده، ضمانتــی بر توفیــق و مانــدگاری فرد انتخابــی دونالــد ترامــپ بــرای این پســت نیســت و اگر به نشــانههای فعلی بنگریم شــاید پایان احترام متقابل بین امریکا و اروپا در مورد بدهبستانهای فوق آشکار باشد. ترامپ در سالهای اخیر، امریــکا را از رونــد چند پیمان بینالمللی خارج کرده و انــزوای امریکا بر اثر این رونــد تبدیــل به یکی از ضایعات بزرگ در صحنه سیاســت خارجی این کشــور شــده است. این نیز یک روند بدون سابقه نیســت که امریکا فردی را کاندیدای سمتی کند و آن فرد بعداً در پروسه انتخاب نهایی توسط آدمها و عوامل دیگر حذف شود. یکی از این موارد به سال پیش بر میگردد که امریکا، کن ایزاکس را کاندیدای احراز هدایت ســازمان بینالمللی مهاجران کرد. اما وی در دور دوم رأیگیری بازنده و حذف شــد و برای نخســتین بار از سال 1951 به بعد یک مرد غیر امریکایی یعنی آنتونیو ویتورینو از پرتغال به این سمت رسید. بهاینها بیفزایید این نکته را که پســت ریاســت بانک جهانی در سالهای اخیر پیوســته رقابتیتر و دارای فرآیند پیچیدهتر شده اســت. در سال 2012 در حالی با جیــم یونگ کیم در این باره صحبت و تعامل شــد کــه وی از هر دو نامزد بالقوه دیگر کوچکتر و کم توانتر نشــان میداد و فقط با حمایت وســیع باراک اوباما رئیسجمهوری وقت امریکا از رقبایش عبور کرد و صاحب این مسند شد. اینک نیز فرد انتخابی ترامپ برای این پســت دیوید مالپاس اســت که دالیلی روشن نشان میدهد گزینهای مناسب و قوی برای هدایت بانک جهانی نیست و به تبع آن مخالفت با پروسه انتخاب وی شدت خواهد گرفت. وی نتوانسته حتی مانع سقوط تجاری شرکت Bear Stearns که ریاست آن را برعهده داشت، شود و از راه رسیدن بحران اقتصادی بزرگ سال۸002 را هم از قبل در افق ندیده و پیشبینی نکرده بود. عامل دومی که میگوید مالپاس گزینهای صاحب شانس موفقیت نیست، این نکته است که وی پیشینه هیچ نوع حضور و کار در صحنه اقتصادی کشورهای جهان سوم و رو به پیشرفت را ندارد و از منتقدان سیاستهای موسوم به توزیع بینالمللی پول و سرمایه بوده است. در حالی که بانک جهانی همواره بهعنوان یکی از دستور کارهای خود به آن بالیده است. دالیل ناکارآمدی و حذف احتمالی مالپاس یک وجه سوم نیز دارد و آن تشکیل جبههای واحد بین کشورهای رو به رشد و شماری از قدرتهای اروپایی با هدف تقویت بازار کاالهای اروپایی در ســطح جهان و رســیدن بخشی از سود حاصل از آن به کشورهای جهان سوم با هدف دلگرم کردن آنها به آینده و بسط اینگونه همکاریهااست.باتوجهبهشکلگیریچنیناتحادیبدیهیاستاینائتافاز حذف مالپاس استقبال و گزینه خود را تقویت و در راه احراز سمت ریاست بانک جهانیصاحبپایگاهیقویترکند. در صــورت خطــا رفتن تیر تــازه دونالد تامپ و رئیس نشــدن دیوید مالپاس، چه کســی عنان کنترل این بانک را در دســت میگیرد؟ اروپاییها از بیان این قضیــه ابــا دارند اما بهنظر میرســد شــرایط مورد نظــر آنها فــردی را توصیه میکند که بســیار بیشــتر از مالپــاس با اندوختههای چند ملیتــی و ثروتهای ولو اندک کشــورهای متعدد ســروکله زده باشــد و راه داد و ســتدهای چندین و چنــد قارهای را بهتر بشناســد و فراتر از تمامی اینها نقش و ســهم بارزی را برای سیاســتهای رشد اقتصادی کشورهای کوچک قائل شود؛ موضوعی که مالپاس به کلی با آن بیگانه است.