آشفتگی؛شهرآشوبایرانی
جیرانــی فیلمســــــــــازی آگاه بــه تاریــخ سینماســت و بــه همیــن دلیــل رد بســیاری از فیلمهــای کالســیک تاریــخ ســینما بویــژه سینمای امریکا را در فیلمهایش میتوان جســتوجو کــرد و خود نیــز آن را انکار نمیکند. در فیلم «آشــفتگی» نیز کســانی که خوره ســینما هســتند و تاریــخ ســینما را تکــه پــاره کردند خیلــی راحت میتوانند منابع الهام ســینمایی آقای جیرانی و شــباهتهای آن با فیلمهایی چون «زندگی ربوده شــده» ســاخته کورتیــس برنــارد و «چــه کســی در گــور مــن دفــن شــده؟»(دو نیمه سیب) ساخته پل هنرید را دریابند.
جیرانــی درام جنایــیاش را در فضاهایــی خلــوت بــا دو ســه شــخصیت پیــش میبــرد و در ایجــاد گــره افکنــی و تعلیــق تــا حــدی موفق اســت. شــخصیت بــرادران دوقلــو یعنــی باربــد و بردیا(هر دو با بازی بهرام رادان) و تضادهــای آنتاگونیســتی آنهــا کــه منجر به حــذف یکــی از آنها میشــود، ایــده ســرقت هویــت، نقــش اغواگرانــه دریا(مهنــاز افشــار) و دسیســههای زنانــه و قتاله او با همراهی ارژنگ (شوهر ســابق دریا)، عناصــر دراماتیکی اســت که وجــود آنها بــرای خلق یــک تریلر جنایی به ســبک نوآر، کافــی اســت. شــاید مهمتریــن دلیــل عدم موفقیــت جیرانی در این کار، بازی بهرام رادان و مهناز افشــار در نقش یــک زن فمفتال باشــد. آنهــا نمونههــای تیپیکال شخصیتهای نوآر امریکاییاند کــه خیلــی خشــک و مکانیکــی و روبــات گونــه حــرف میزننــد و رفتــار میکننــد. به همیــن دلیل مــا آنها را ســخت بــاور کــرده و با آنهــا همذاتپنــداری نمیکنیم. تنها ارژنگ است که رفتار، لباس و حــرف زدنــش با شــخصیت او مطابقــت دارد. او یــک تبهــکاِر الت و لمپن پایین شــهری است که هیچ سنخیتی با مهناز افشار و بهــرام رادان نــدارد و در کنار آنها موجود زائدی به نظر میرسد.