اصالحات ضروری در بخش سالمت
وزیــر جدیــد بهداشــت از مجلــس رأی اعتمــاد گرفــت. آقــای ســعید نمکــی جایگزیــن وزیــر بهداشــتی شــده کــه چهره شــاخص یکــی از دورانهای نادری اســت کــه در آن مقوله بهداشــت و نظام ســالمت در کانون توجه دســتگاه سیاستگذاری عمومی و تخصیص اعتبارات قابل توجه به نظام ســالمت بوده است. طرح تحول سالمت بزرگترین و مهمترین برنامه اجتماعی دولت یازدهم بود و بیگمان حســن قاضیزاده هاشــمی ســلبریتی سیاســت اجتماعی دولت یازدهم و دوازدهم بهشمار میرفت. جامعه و نظام سیاســتگذاری ایــران هنوز به انــدازه کافی بــه این واقعیت توجــه نکرده اســت کــه دولت یازدهــم تمامقــد در اختیار پیشبرد طرح تحول سالمت قرار گرفت و کار به جایی رسید که حتی سازمان بیمه سالمت با همراهی مجلس در فرآیندی بیسابقه به وزارت بهداشت منتقل شد. منابــع تخصیصیافته به بخش بهداشــت و درمان به نحوی بیســابقه افزایش یافت و حتی صدا و سیما که از ابتدا منتقد دولت یازدهم بود و آنگونه بر سیاست خارجی، برجام، وزارت نفت و سایر دستگاهها میتاخت، از در مهربانی با وزارت بهداشــت درآمــد و وزیر بهداشــت شــخصیت محبــوب دوربینهــای تلویزیونی بود. ســؤال این اســت که چــرا این فرآیند بــه عاقبتی خوش برای وزیر بهداشــت نینجامید و دست آخر بر سر تأمین مالی طرحی که بیشترین اعتبارات را در یکی از پرتنگناترین شرایط اقتصادی کشور دریافت کرده بود، کار به استعفا کشید؟
واقعیت آن است که نظام بهداشت و درمان کشور نیز از همان مشکالتی رنج میبــرد که بخشــی نظیــر آب و انرژی از آن در عذاب اســت: بدمصرفی و مشــک ســوراخ؛ و نظام برنامهریزی نیز با همان راهکارهایی به ســراغ این بخش میرود که در ســایر بخشها عمل میکند: پولپاشــی، پولمرگی و عدم تأکید بر اصالح ســازوکارها. بگذارید مســأله را از همان بخــش آب آغاز کنم. ایران کشــور کمآبی اســت و اگر قرار باشــد مصرف آب کشــور – باالخص حاال که به مرز ورشکســتگی هــم رســیده و میــزان مصارف تعریفشــده برای منابــع آب، بیشــتر از کل منابع در دســترس اســت – به همین شــیوه ادامه یابد، تأمین منابع آب بیشــتر از حفر چاههــای بســیار عمیق و دسترســی به آب ژرف تــا انتقال آب هم چاره کار کشــور نخواهــد بود. زیســت بدمصرف (در هر ســه بخش کشــاورزی، شــرب و صنعت) کشــور را شــبیه مشــک ســوراخی ســاخته که هر قدر آب در آن ریخته شود، کفاف نخواهد داد. نظام برنامهریزی توســعه و خصایص دستگاه حکمرانی نیز راهکار پولپاشــی را برگزیده اســت و بر ساختوســاز بیشــتر تأکید میکند. ســاخت سد، شــبکه، چاه و خط لوله بیشــتر که با پاشــیدن پول بیشــتر بر ایــن پروژهها تعریف میشــوند، راهکار تعریف شده اســت. این وضعیت نیز چنان که پیشتر گفتهام خصیصــه پولمرگی دارد، یعنی هر قدر بیشــتر پول داریــد و خرج میکنید، زوال بیشتر به همراه خواهد داشت.
نکتــه مهــم ایــن اســت کــه نظــام مدیریــت منابــع آب در ایــران در فقــدان ســازوکارهای کنترل تقاضــای آب، مدیریت بهینــه بر منابع آب موجــود، فقدان سازوکارهای اقتصادی محدودکننده مصرف در فعالیتهای غیربهرهور و فقدان نظام اندازهگیری دقیق و کامالً معتبر، با تأمین منابع آب بیشــتر، ســبب پایداری نمیشــود. واقعیــت نظام بهداشــت و درمان کشــور نیز شــباهتهای بنیادی به وضعیت مدیریت منابع آب دارد.
ایده اصلی در یکی دو دهه گذشــته این بوده اســت که تخصیص منابع مالی بیشــتر بــه بخــش بهداشــت و درمان ســبب بهبــود وضعیــت نظام ســالمت در کشــور میشود. این همان هدفی اســت که در قالب تأکید فزاینده بر ساختوساز تأسیســات درمانــگاه، بیمارســتان و ســایر مراکــز درمانی نیز مشــاهده میشــود. تقاضــای فزاینــدهای که نمایندگان مجلــس نیز بر آن میدمند و عــالوه بر نظام بهداشــت و درمــان دولتــی، ســازمان تأمیــن اجتماعی و ســایر دســتگاههایی که خدمات درمانی ارائه میکنند نیز با آن دســت به گریبان هســتند. انکار نمیتوان کــرد که برخی ساختوســازها و ایجاد تأسیســات ضروری اســت چرا که کشــور از توزیــع ناعادالنه امکانات درمانــی رنج میبرد اما به همان انــدازه هم نمیتوان منکر شــد که ساختوســازهای بیشــتر و تخصیص منابــع مالی افزونتــر راهکار نهایی بهبود کیفیت بهداشت و درمان و باالخص توسعه سالمت در کشور نیست. ادامه در صفحه 20