Iran Newspaper

جسارت عبور از آموختهها

- میالد کیایی آهنگساز و نوازنده

باعــث خوشــحالى اســت كــه از هنرمند آهنگســاز و نوازنــده چیرهدســتى ماننــد اســتاد فقیــد زنــده يــاد فرامــرز پايــور بنويســم. اولیــن بــار اســتاد پايــور را در ســال ۱332 زمانــى كــه كمتر از 9 ســالم بــود، در كاس اســتاد صبــا در خیابــان ظهیراالســ­ام ديــدم. بــه اتفــاق بــرادر بزرگترم كه اولین استاد موسیقى من هم بودنــد. اگرچه موســیقى پیــش از من در خانواده ما وجود داشــت اما به آن معنا شغلمان نبود و بیشتر جنبه عشق و شور و عاقه داشت. وقتى وارد كاس شــديم، پیش از هر چیز چهــره پاک، مهربان و نگاه پدرانه اســتاد صبا نظرم را جلب كرد. اســتاد مشــغول تدريس بودند و زندهياد فرامرز پايور هم مشــغول مشــق و تلمذ كردن. اســتاد بعد از سام و احوالپرسى به برادرم گفتند كه میاد شما نگاه باهوشــى دارد اما خیلى شیطان است. اين جمله ايشان از آن روز تاكنون كماكان در ذهنم مانده اســت. وقتى اســتاد پايور داشــتند ساز مىزدند، استاد صبا يکدفعه با لحن يک آموزگار دقیق و سختگیر در آمدند كه «چقدر بگويم كه فقط آن چیزی را كه من مىگويم، بزن و اضافهكاری نکن. چرا از خودت اضافه مىكنى. فقط آن را كه من گفتم برو.»

ســالها از آن روز گذشــت و مــن كــه مديــر روابــط عمومــى و مسئول جايى شده بودم، يک روز برای دعوت از استاد پايور برای حضور در مراســمى رفتم ســر كاسشــان. دقیقاً صحنــهای كه سالها قبل از آن سر كاس استاد صبا ديده بودم تکرار شد و اين بار اســتاد پايور خودش در مقام اســتاد بود و داشــت با هنرجويى كه گويا مســتعدتري­ن هنرجوی كاس هــم بود، تندی مىكرد كه «چقــدر بگويــم كه فقــط آن چیزی را كــه من مىگويم، بــزن و از خودت اضافه نکن و فقط آن را كه من گفتم برو.» كاس كه تمام شــد و آن هنرجــو رفت، اســتاد پايور را يــاد آن روز در ســال ۱332 انداختم و بعد نظرم را به ايشان گفتم كه اگر فقط به آنچه استاد صبا گفته بود بســنده مىكردند و خاقیت بــه خرج نمىدادند، هرگــز يک اســتاد صاحبســبک نمىشــدند و نهايتاً مىشــدند نسخه دســت دومى از استاد صبا. در حالى كه استاد فرامرز پايور كارشان چه در نوازندگى و چه در تدريس با خاقیتهايى همراه بود كه حاصل سالها كار خاقه و عبور از چارچوبهای فراگرفته شــده بود. واقعیت چیزی جز اين نیســت و هنرجويــان وقتى به دوره عالى رسیدند، ديگر بايد از خودشان هم خاقیتها به خرج بدهند و فقــط به آنچه فراگرفتهان­د و به اصطاح تلمذ كردهاند، اكتفا نکنند. من اســتاد پايور را چیرهدستتري­ن فرد در نوازندگى ســنتور مىدانم. ايشان نوازنده صاحبسبکى بودند كه درجهای ممتــاز داشــتند. عــاوه بر اينهــا ايشــان در تدريس هم از ســبک خاص خودشان بر خوردار بودند. طوری كه مىتوان گفت سبک كاسیک ايشان در تدريس، يگانه بود.

اســتاد پايور زحمــات زيادی برای موســیقى ايران كشــیدند. ايشــان مصداق بــارز هنرمندی بودنــد كه به معنــای واقعى با هنــر خــود زندگى كردند و اگــر بگويیم زندگى خــود را وقف هنر موســیقى و بويــژه نوازندگــى و ســنتور كردند، گــزاف نگفتهايم. كســانى كه اســتاد پايــور را از نزديک مىشــناختن­د، مىدانند كه ايشــان به خاطر موســیقى تا چه انــدازه از لذتهــای معمول و متداول زندگى دســت كشــیدند و چطور عمرشان را به ساخت آهنگ، نوازندگى و تربیت شاگردان گذراندند.

 ??  ??
 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran