Iran Newspaper

در جبهه غرب چه خبر بود؟

دست نوشتههای یک بسیجی از شور و حال روزهای اعزام

- رضا احمدی عکس تزئینی است

اگر اشــتباه نکنــم یکی از روزهــای خرداد ســال شــصت بود که برای گذراندن دوره آمــوزش نظامی بــه پادگان امام حســین در شــمال شــرقی تهــران اعــزام شــدیم. تقریبــاً صــد نفــری بودیــم کــه میانگیــن ســنیمان شــاید همــان هفده ســال بود. یــک پیرمــردی در بیــن مــا بود کــه باالی هفتاد داشــت و او را «پدر باستانی» صدا میکردیم، اســم خانوادگیاش باســتانی بــود. بچههــا همــه هــوای او را داشــتند و در انجــام کارهــا بــه او کمــک میکردند. نمیدانــم او برای چه آمــده بود. مابقی بچههــا هــم غیر از چهــار پنــج نفر همه شانزده هفده ساله بودیم. در همان بدو ورودمــان بــه پــادگان زهر چشــمی از ما بچههــای بیتجربه گرفتند که بعضیها همان جا دچار تردید شــدند. آن قدر ما را در محوطه پادگان دواندند که از نفس

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran