پای لنگ مترجم و نویسنده امروز
محمــد رضــا صفــدری نویســنده بوشــهری کــه بیــش از04 ســال اســت در عرصــه ادبیــات داســتانی قلــم میزنــد، دربــاره وضعیــت ادبیــات و کتــاب میگویــد: «بــه نظــر میرســد تعداد خوانندهها بیشــتر شــده باشــد. امــا چیــزی کــه در ترجمــه و تألیــف وجود دارد این اســت که درزبان فارســی هــم مترجــم و هــم نویســنده کمــی میلنگــد؛ زبانشــان روزنامهای است و شناختی از زبان فارســی و ادبیات کهن ندارند.» نویســنده مجموعــه داســتانهای «سیاســنبو» و «بــا شــب یکشــنبه» که دل پــر دردی دارد، میگوید:«من یک نویسنده شکســتخوردهام و مخاطب زیــادی نــدارم. شــاید مشــکل از مــن اســت.» اوکه درفضای مجازی حضور نــدارد در مــورد تأثیــر آن بــر داشــتن مخاطب میگوید:« در فضای مجازی حضور نــدارم. من گوشــی موبایل هم ندارم، زیرا حوصله این کارها را ندارم. شــاید بــه خاطــر خســتگی جســمی و روحی باشد. اما آدم باید با ابزار جدید آشــنا باشــد. من که آشــنا نیســتم، این فرصــت را از دســت میدهــم و بابــت این موضوع افســوس هم میخورم.» او دربــاره «لــزوم توجــه بــه اقلیــم و جغرافیــا در ادبیــات داســتانی» اظهار کرد: «اقلیم جای خاصی نیســت و در همــه جا وجــود دارد؛ در تهــران اقلیم هست، در بوشهر هم اقلیم هست، اما اقلیــم خاص که بافــت قدیمی دارد از بین رفته و نمیشود کاری برایش کرد. نویســندهها از جایی که شناخت دارند مینویسند. جایی که من متولد شدم، دریــا و بندر دارد و من هم درباره آنها مینویســم.» صفدری در پاسخ به این ســؤال که آیا با این اوصاف داســتانها شبیه بههم نمیشوند، گفت: «آدمها شــبیه هــم شــدهاند، مــا همــه شــبیه هــم حــرف میزنیــم، مثــل آدمهــای تلویزیــون حــرف میزنیــم. شــبیه هم لبــاس میپوشــیم. مخاطبــان مــا هم همینطور هستند. در آپارتمان زندگی میکنند و فضایی غیر از آن برایشــان ناآشناســت. مخاطبــان میخواهنــد تجربه زیستی خود را در داستان ببینند. چه بسا کسی در فضای قدیمی بنویسد که برای مخاطب غریب است.»