Iran Newspaper

مهدی آباد؛ پایتخت کباب دودی

- محمدرضا عزيزی گزارشنويس

ایالمیها میگویند خوردن کباب مهدیآباد دندان نمیخواهد آنقدر ترد و تازه اســت که در دهــان بگــذاری، آب میشــود. مهدیآباد روســتایی در پنــج کیلومتــری ایــالم اســت؛ درســت ابتــدای جاده مهران کــه به پایتخت کباب دودی ایالم شهرت دارد. تابلوهای کنار جاده گویاتر از هرچیزی مهدیآباد را به شما معرفی میکند: «قصابــی – کبابی مرادی»، «قصابــی – کبابــی صداقــت»، «قصابــی – کبابی ســلیمانی» ...و روبــهروی هر قصابی – کبابی هم حصاری چوبی است که گوسفندان و بزهــا را درآن نگهــداری میکننــد. اتاقــک یا ســایبانی هــم بیرون هــر مغازه اســت، که چنگکهای قصابی درسقف آن نصب شده اســت. گوســفندها و بزها یکی یکــی از داخل حصــار بیرون کشــیده میشــود؛ قصابها با ســرعت و مهارتی حیرت انگیز دامها را ذبح میکننــد، الشــه دام ذبــح شــده را از چنگک آویزان میکنند و به سرعت برق پوست کنده میشود، گوشت با ساطور تکه تکه میشود و مشتریها هم در کنار میز کار قصابها همه مراحل آمادهســاز­ی ســفارش خود را تماشــا میکنند. ران، سردســت، راســته، الشه کامل ...و هر سفارشی داشته باشی به سرعت آماده میشود و کیلویی 80 هزار تومان با قیمت روز اواخر خرداد ماه به مشتری فروخته میشود. قیمت کبابها با تهران قابل مقایسه نیست. علی ســلیمانی جوان 32 سالهای که به گفته خــودش از 15 ســالگی کار قصابــی را بطــور حرفــهای آغــاز کــرده، میگویــد: «مهــارت و ســرعتم در قصابی زیاد اســت. گاهی در یک روز 60 تا 70 گوســفند و بز را قصابی میکنم. قصابــی در ایــالم شــغلی اســت کــه از رونق نمیافتــد و کمتــر پیــش میآید کار ما کســاد باشد. دلیلش هم این است که غذای اصلی ایالمیها گوشت اســت. حتی مرغ هم کمتر میخورند.» علی میگوید: «خانوادههای ایالمی حتی اگر درآمد مناســبی هم نداشته باشند، گوشت را از سفره خودشان حذف نمیکنند. گوشت را هم بیشــتر کبابی مصرف میکننــد. هفتهای چند بار حتماً کباب دودی میخورند.» «دنــده کبــاب» از کبابهــای مــورد عالقــه ایالمیهاسـ­ـت. دنده گوســفند بخاطر وجود یــک الیــه چربــی در بیــن بافــت گوشــتی از بخشهای لذیذ و خوش خوراک دام اســت. دنــده کباب ایالمــی روش ســادهای در پخت دارد. دنــده گوســفند تکــه تکــه میشــود، به سیخ زده میشــود و روی زغال قرار میگیرد. رستوران دارهای مهدیآباد معتقدند، آنچه که دنده را خوشمزه میکند، مزه دار کردن آن و خواباندن آن در ترکیب پیاز و ادویه نیســت بلکــه راز آن در خــود دنــده گوســفند همیــن نواحی است که تازه تازه کباب میشود! قیمت کبابها در مهدیآباد آنقدر مناســب و بــا توجه به کیفیت و حجم بــاال چنان ارزان اســت که محــال اســت از تهران آمده باشــی و در ارزان ســراهای مهدیآبــاد شــکمی از عــزا درنیــاوری. دادگر صاحب یک رســتوران در مهدیآبــاد، قیمــت منــوی غذاهای خود را در 31 خــرداد مــاه 1398 اینچنیــن اعــالم می کند: «کوبیده ســیخی هفــت هزار تومان، گوشت بره سیخی01 هزار تومان، دنده کباب ســیخی هشــت تا 10 هزار تومــان، جگر پیچ، ســیخی 01هــزار تومــان، جگر خالی ســیخی 01هزار تومان، قلوه 10 هزار تومان، چنجه 8 تا 01هزار تومــان »...و او میگوید: «اگر صبح به مهدیآباد آمدید و خواستید صبحانه نیمرو، املت یا کره و عسل میل کنید، زیاد به خودتان زحمت ندهید اینجور چیزها در رستورانهای اینجا کمتر پیدا میشود چون مشتری ندارد. اینجــا صبحانه هم همان منوی ناهار عرضه میشود؛ جگر، کوبیده، دنده کباب »...و امــا دلیــل ارزان بــودن گوشــت قرمــز در مهدیآبــاد و ســایر نقاط ایالم چیســت؟ اگر نگاهــی بــه آمارهــای منتشــر شــده از ســوی وزارت جهاد کشــاورزی بیندازیم شــاید دیگر جــای تعجــب نباشــد که چــرا اینجا گوشــت ارزان اســت. اســتان ایــالم باالتریــن ســرانه مصــرف گوشــت قرمز را در کشــور داراســت. 52هــزار خانــوار در ایــن اســتان بــه شــغل دامپروری اشتغال دارند و هزار واحد گاوداری نیــز در ایــن اســتان مشــغول بــه کار اســت. متوسط تولید گوشت قرمز در کشور به نسبت سرانه جمعیت 12 کیلو گرم است حال آنکه در اســتان ایالم متوســط تولید گوشــت قرمز 92کیلو گرم به نســبت سرانه جمعیت ایالم است. 80 درصد اشــتغال ایالمیها وابســته به دام و دامپــروری اســت. تنــوع زیســت محیطی، جغرافیایــ­ی و آب و هوایــی ایــن امــکان را میدهد بهترین و باکیفیتتری­ن محصوالت دامــی در زمینه تولید گوشــت قرمز، عســل و تولیــدات طیــور در این اســتان وجود داشــته باشند. ســلیمانی یکــی دیگــر از قصابهــا و رســتوراند­ارهای مهدیآبــاد (در مهدیآباد فامیــل ســلیمانی زیــاد و پــر تکــرار اســت) میگویــد: «دلیــل ارزانــی کبابهــای مــا این است که ما گوشــت را از کشتارگاه نمیخریم و هشــت مــاه ســال را از تولیــدات خودمــان استفاده میکنیم. پدرم از عشایر ایالم است، پدر شــریکم هم از عشایر اســت. ما دام های پدرانمــان را میخریــم و اینجا میفروشــیم. از برج هشــت بــه بعد البته ســراغ خرید دام میرویــم.» از او میپرســم دامپزشــکی بــه شــما گیــر نمیدهد کــه چــرا دامهــا را بدون نظــارت و مهر آنهــا اینجا ذبــح میکنید و به

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran