Iran Newspaper

عصیان‌در‌پیشگاِه‌استبداد

- بهنام ناصری خبرنگار

نــود و پنــج ســال از قتل ميــرزاده عشــقى، شــاعر و مشــروطهخو­ان معترض گذشت.

میرزاده عشــقی ‪)12731303(‬ به لحاظ زمانی در دورهای زیست و نوشت که ایران تحوالت خاصی را از ســر میگذرانــد که پیش از آن ســابقه نداشــت. تحوالتی کــه در قالب جنبش مشــروطه از نگاه جدید انسان ایرانی به سرنوشت و جایگاه خویش و نیز نسبتش با جهان پرده برمیداشــت. کاستن قدرت پادشاه و مطالبه امکان و فضایــی بــرای ایفای نقش مــردم در حاکمیت، طرح قرائت تــازهای از مفاهیمی چون عدالــت و آزادی ...و از فرازهــای جنبــش مشــروطه بــود. در مشــروطه بود کــه آزادی به مثابه حق و احیــای آن مصداق عدالت شناختهشد.

بدیهــی اســت کــه شــعر و ادبیــات و به طــور کلی صورتهای نوشتاری به کار بیان ایدهها و اندیشههای نوظهور بیاید. هم از اینروســت که وجه نســبتاً پایدار آثار نوشتاری میرزاده عشقی، اعم از شعر، نمایشنامه و دیگر گونههای نوشــتاری، جنبــه تبلیغی و تهییجی این آثار است. رمانتیسم آثار او در پیوند با سمبلیسم، کارکــردی اجتماعــی، سیاســی مییابــد و گاهــی هــم شــعاری میشــود؛ بیانــی کــه موضــع سیاســی او را جوانســران­ه به آنارشیســم­ی همهمکانی و همهزمانی نزدیــک میکند: «من آن نیم به مرگ طبیعی شــوم هاک/ وین کاسه خون به بستر راحت هدر کنم.»

بــه ایــن اعتبــار میــرزاده عشــقی را میتــوان پدیدآورنــ­ده نوعــی ادبیات ســمبلیک دانســت که اگرچــه معلــول وقایــع انقــاب مشــروطه ایــران و مابع ِد آن اســت اما اغلب آثار او خصلتی بیزمان و بیمــکان دارنــد کــه میتوانند با هر ظــرف زمانی و هــر موقعیــت جغرافیایی دیگری نیز همپوشــان باشــند. جــدای از آثــار عشــقی، کشــته شــدن او نیز یکــی از تراژیکتریـ­ـن مرگهــا در عرصه فرهنگ و ادبیــات ایران در یک ســده اخیر بــود. او اگرچه یک سال قبل از آغاز پهلوی اول کشته شد اما مرگش در زمانی اتفاق افتاد که باید آن را در نســبتی مستقیم با استبداد رضاخانی دانست. شاعر آزادیخواهی که دســت تقدیر او را قربانی دورهای کرد که سلطانش پیشاپیش بر کرسی پادشاهی نشسته بود؛ سلطانی کــه حال فرهنــگ و ادبیــات در دوره حکمرانیاش آنچنان ناگوار بود که بــه روایت پرویز ناتل خانلری «ذوق را در دلهای نویسندگان و شاعران خاموش میکــرد.» چنــدان کــه «شــهربانی دســتور مــیداد اشــعار غمانگیز ممنوع اســت و همه باید در شعر خشــنودی و رضایــت را بیــان کننــد.» عشــقی در خانــهاش، واقــع در حوالی دروازه دولــت تهران به ضرب گلوله به قتل رسید.

جملههای داخل گيومه از کتاب «نخستين کنگره نویسندگان ایران» نقل شده است.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran