Iran Newspaper

منظمترین مدرسی که دیدم

- نگار اسکندرفر مدیر مؤسسه کارنامه

ناصر تقوایی چیزی حدود یازده،دوازده سال با «مؤسسه کارنامه» همکاری کرد و البته در ابتدای کار بیشــتر تأکید روی داستاننویس­ی او بود. به نظر من یکی از منظمترین مدرسهایی بود که هفتهای یکی دوبار میآمد کارنامه و مشغول تدریس میشد. اوایل همه میپرسیدند که واقعاً خود آقای تقوایی تدریــس میکننــد؟ از بسکــه تقوایی جایی نمیرفت یا تدریســی نداشــت. ســالهای بســیار خوبی در همکاری و رفاقت با هم گذراندیم و حاال که دارم حــرف میزنم حــس میکنم خیلی دلــم برایش تنگ شــده و از این انزوای خواســته و ناخواســته­اش خیلی متأســفم چون آدمهایی بســیار از حضورش محروم شدهاند. تقوایی در روش آموزشش اصرار داشت که دانشجوها قبالً دورههای داستاننویس­ی را گذرانده باشــند و قصــه بشناســند که بتواننــد آن را تبدیل به فیلمنامه کنند. بســیار اســتاد محبوبی بود و همانطور که گفتم منظم بود و در طول آن ســالها دوســهباری که کالســش برگزار نشــد به خاطر فوتبال بود. فوتبال برای تقوایی یک هنر تمام عیار و چیزی مثل ســینما بود. وقتی فوتبال را تفســیر و تعریف میکــرد آنقدر هنری این کار را میکرد که انگار داشت از یک فیلم سینمایی حرف میزد. ناصر تقوایــی یکــی از شــریفترین آدمهای ســینمای ماســت و آدمیســت کــه تن بــه خیلی چیزها نداد و به ســالمت از این ســینما گــذر کرد. کار خودش را بخوبی میشــناخت. واقعــاً آیا «ناخدا خورشــید» یا «دایی جــان ناپلئــون» در ســینمای مــا تکــرار خواهــد شــد؟ بعیــد میدانم. فیلمنامههـ­ـای زیادی داشــت و من همیشــه متأســفم که تقوایــی را آنطور که باید نشــناختند تا فیلمهایش ســاخته شــوند. برای فیلمهای ســاخته نشده تقوایی افســوس میخورم و بیش از همــه بــرای فیلم ناتمامــی مثل «چای تلخ». فکر میکنم یک اثر در ســینمای ایران جایش خالیست. آخرین بار ســال گذشــته و در مراســم تولدش همدیگر را دیدیم. همیشــه تا مرا میبیند، میگوید: «نــگار! باید تو دوباره کارنامه را منتشــر کنی» و من همیشــه جواب میدهم کــه آن کارنامه در دوره خودش هویت گرفته بود. حاال دیگر آنهایی که کارنامه را کارنامه کردند نیستند. کجا هستند آتشی، گلشــیری یا... یا چطور میشــود نظیر این آدمها پیدا کرد. خوشــحال و خوشــبختم که کسانی مثل تقوایی، کیارســتمی، گلشیری و آتشــی را در کنار خود داشــتیم و کارنامه با این عزیزان، کارنامه شد. ضمنــاً مــن عکسهای تقوایــی را هم خیلی دوســت دارم. یک تابلــو به من هدیــه داد که هر کس میبیند فکر میکند نقاشیست و باور نمیکند عکس است.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran